بسياري از شهرونداني كه با خودروهاي خود به خيابانها ميآيند و متاسفانه انبوهي از آنها هم تكسرنشين هستند با اين كار، به حقوق ديگران لطمه ميزنند.
قطعا برخي از اين شهروندان ميتوانند از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند ولي گويي عادت كردهاند كه براي هر كاري با اتومبيل شخصي از منزل بيرون بيايند. كساني را سراغ دارم كه براي رفتن به دو خيابان پايينتر از منزل يا محل كارشان هم از خودروي شخصي استفاده ميكنند. تا هنگامي كه فرهنگ استفاده از مترو، اتوبوس و ديگر وسايل نقليه عمومي نهادينه نشود، نميتوان به حلشدن مشكل آلودگي هوا خوشبين بود.
از سوي ديگر برخي از اتوبوسها و مينيبوسها نيز به دليل مشكلات فني يا فرسودگي، بهشدت دودزا هستند. اگر اين اتومبيلها به هر دليل قابليت اصلاح ندارند، بايد در مسيرهاي خارج شهر تردد كنند تا دستكم به آلودگي اين تهران پر از دود نيفزايند. اين روزها تقريبا در هر جاي تهران كه تردد كنيد، با تعداد بسيار زياد خودروهاي در حال تردد مواجه ميشويد. حتي ساعت 6صبح كه به نظر ميرسد بايد شاهد تردد كمتري باشيم هم باز تعداد خودروهاي شخصي در خيابانها زياد است.
به هر حال جمعيت پايتخت بهدلايل متنوع و مختلف كه از حوصله اين مقال بيرون است، بسيار بيشتر از ظرفيت اين كلانشهر شده است. شايد بتوان با برنامهريزي دقيق، برخي از مراكز اداري را به بيرون از پايتخت انتقال داد همچنان كه تعدادي از كارگاهها در سالهاي گذشته به خارج از تهران انتقال يافتند.
اين شايد تنها راهكار كاهش جمعيت تهران باشد كه به تبع خود به كاهش آلودگي و ترافيك نيز منجر ميشود. مشكلات اقتصادي خيل عظيمي از جمعيت را به تهران كشانده و بسياري از اينها فاقد شغل مناسب هستند. ريشه برخي از بزهكاريها را نيز بايد در اين جمعيت مهاجر جستوجو كرد. امروزه تهران محل برخورد انواع و اقسام خردهفرهنگها شده و مشكلات اقتصادي و اجتماعي گاهي به بحرانهايي ميانجامد كه براي حلكردن آن بايد به شكل جدي انديشه كرد.
فردي كه سيگار روشنش را از داخل خودروي در حال حركت به بيرون پرتاب ميكند، قطعا دچار مشكلات فرهنگي است. چنين فردي احتمالا در حال رانندگي هم حقوق ديگر شهروندان را رعايت نميكند همچنان كه شايد با همسايگانش نيز رفتار درستي نداشته باشد.
سينما به عنوان رسانهاي تأثيرگذار ميتواند در اصلاح رفتار شهروندان تأثيرگذار باشد. به تصور من از قابليتهاي سينما در حوزه آسيبشناسي مشكلات شهري بهره درستي گرفته نشده است. همين كه مخاطب در سالن سينما، بازيگر محبوبش را ببيند كه در حال تردد در شهر از شدت آلودگي هوا دچار عارضه قلبي شده و شهر آنقدر شلوغ است كه آمبولانس هم نميتواند به موقع برسد، ممكن است تلنگري در ذهنش زده شود.
متأسفانه بسياري از فيلمها تصويري غيرواقعي از تهران ارائه ميدهند. تلاش براي خوشمنظركردن آثار سينمايي منجر به اين شده كه شما در كمتر فيلمي اثري از مشكلات شهري كه مردم مدام با آن مواجه هستند ميبينيد. اين رسالت سينماگران است كه نسبت به مشكلات شهري متعهد باشند و البته تا وقتي كه مديران دغدغهاي در اين خصوص نداشته باشند نميتوان به حركتهاي فردي فيلمسازان خوشبين بود.
تصويري كه ما در برخي فيلمها ميبينيم، خيابانهايي خلوت است كه آقاي سوپراستار با اتومبيل گرانقيمتش در آن ويراژ ميدهد. اين تصوير چقدر با واقعيت پايتخت متناسب است؟ جداي از اين با چنين آثاري چگونه ميتوانيم مردم را تشويق كنيم كه كمتر با اتومبيلهاي شخصيشان به خيابان بيايند و از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند؟
سينما الگوسازي ميكند و به عنوان هنر- صنعتي تأثيرگذار بايد نسبت به معضلات اجتماعي توجه داشته باشد.
يكي از عوامل مؤثري كه ميتواند از مشكل آلودگي هوا بكاهد، جديگرفتن درختكاري است. اينكه مديريت شهري اقدام به كاشت درخت ميكند مغتنم و با ارزش است ولي در اين زمينه ما نياز به عزم ملي داريم. چه اشكالي دارد قشر خوشفكر، جوان و تحصيلكرده ما روزهاي آخر هفته نفري يك درخت بكارند؟ ميدانيد در اين صورت چقدر درخت در تهران و اطراف كاشته خواهد شد؟ يا فرضا گروهي از دانشجويان در برخي از نقاط شهر حضور يابند و اگر مثلا كسي سيگارش را كف خيابان انداخت آن را بردارند و پس از خاموشكردن در سطل زباله بيندازند؟
در اين صورت آن شهروند بيملاحظهاي كه توجهي به آلودهكردن شهر ندارد هم از كار خود خجالت ميكشد.در شهري كه آلودگيها، ترافيك و بسياري از معضلات شهروندانش را آزار ميدهد تا خود مردم نخواهند نميتوانيم به حل مشكلات خوشبين باشيم. رسيدن به خواست عمومي نيز نيازمند فرهنگسازي و البته همكاري و همراهي نهادهاي ذيربط است. اگر به روزي برسيم كه هر شهروند خود را نسبت به محلي كه در آن زندگي ميكند متعهد بداند، قطعاً شهري بهتر و قابل تحملتر خواهيم داشت.
- نويسنده و كارگردان سينما و تلويزيون