گويي نرمنرمك آدمها علاقهشان را به يكديگر از دست دادهاند. احساس مسئوليتشان نسبت به يكديگر كمرنگ شده، اتفاقي كه دلايل متعددي دارد و در اين مجال اندك نميتوان به آن پرداخت.اين واقعيت تلخ را بايد پذيرفت كه آدمها محبتشان به هم كم شده است. درحاليكه تا همين چند سال پيش آدمها همديگر را بيشتر دوست داشتند و سرنوشت ديگري، از همكار گرفته تا دوست و آشنا و فاميل برايشان مهمتر بود.
الان برخي از فاميلهاي درجه يك هم به يكديگر و معضلات همديگر فكر نميكنند. متأسفم كه سطح روابط انساني در جامعه ما به چنين نقطهاي رسيده است. گويي همديگر را گم كردهايم و در عوض به اين گوشيهاي مخرب پناه بردهايم. خاطرم هست روزگاري به عيد نوروز كه نزديك ميشديم كارت تبريك ميخريديم و براي هر عزيزي براساس روحيات شخصياش كارتي را در نظر ميگرفتيم و با انشايي خاص در آن متن تبريكي مينوشتيم و ميفرستاديم. الان ما با اين گوشيهاي مخرب يك متن را براي همه ارسال ميكنيم. انگار اين وظيفه را عهدهدار شدهايم كه طرف را بدهكار خودمان كنيم نه اينكه دلش را شاد كنيم. وقتي به فردي محبت ميكنيم در وهله اول خودمان لذت ميبريم و به نظر مدتهاست خيلي از ماها اين لذت را هم از خودمان دريغ كردهايم.
ظاهرا در عصر ارتباطات بهسر ميبريم، ولي عملا در سياهچال بيارتباطي فرورفتهايم. البته اميدوارم اين تب تند استفاده مخرب از گوشيهاي همراه خيلي زود فروكش كند و دوباره به دشت پهناور و پرگل دوستي و محبت برسيم. به روزگاري كه دوباره انسان با انسان ارتباط ملموس و پر از حس مسئوليت داشته باشد، نه ارتباطي كه واسطهاش يك دكمه است.
- كارگردان تئاتر و بازيگر سينما و تلويزيون