۱۳سال پس از طرح موضوع کرسی‌های آزاد‌اندیشی از سوی رهبر انقلاب اسلامی و تأکید چندباره ایشان بر این موضوع، همچنان گام مهمی در این‌باره برداشته نشده است.

به‌لحاظ نظري كسي با توسعه آزاد‌انديشي در فضاي دانشگاهي مخالف نيست، مخصوصا اينكه اين موضوع حمايت جدي و چند باره مقام معظم رهبري را نيز همراه دارد.همه تلاش‌هاي انجام شده در 13سال گذشته اگرچه شايسته تشكر هستند اما به لحاظ كيفي و كمي شايسته توجه نيستند.كارهاي انجام شده در مقايسه با ضريب اهميت موضوع آنقدر است كه كمتر صاحب‌نظري را بتوان پيدا كرد كه به كارنامه اين مسئله نمره قبولي بدهد. اما راستي انجام چنين كار مهمي پشت چه موانعي معطل مانده است؟

  • ماهيت كرسي آزاد‌انديشي

معاون فرهنگي و اجتماعي وزير مهم‌ترين مسئولي است كه در وزارت علوم به‌طور جدي به اين موضوع ورود كرده و البته هميشه بر اهميت اين موضوع هم تأكيد كرده است. آنطور كه سيدضياء هاشمي مي‌گويد در سال 93، در مجموع 312كرسي آزاد‌انديشي در سطح دانشگاه‌ها برگزار شد كه امسال بناست تعداد اين كرسي‌ها به 3برابر افزايش يابد، يعني تقريبا هر دانشكده و دانشگاه هر روز ميزبان يك كرسي آزاد‌انديشي شود.اما اين كرسي‌ها چه ماهيت و ويژگي‌اي بايد داشته باشند؟ ناگفته پيداست كرسي آزاد‌انديشي جلسه‌اي است كه در آن گفت‌وگوي جدي صورت گرفته و ديدگاه‌هاي موافق و مخالف مطرح شود و امكان تضارب آرا وجود داشته باشد. به اين ترتيب هر جلسه‌اي كه در آن پرسش و پاسخ يا بحث علمي باشد شايد جلسه با ارزشي باشد اما مصداق دقيق كرسي آزاد‌انديشي نيست. مسئله دقيقا از همين جا شروع مي‌شود؛ عدم‌شناخت كرسي آزاد‌انديشي نخستين مانع در برگزاري آن است.

يكي از علت‌هايي كه به‌عنوان ضعف اصلي از سوي منتقدان به كرسي‌هاي آزاد‌انديشي مطرح مي‌شود ابهام و بي‌اطلاعي مسئولان دانشگاهي و استادان نسبت به ماهيت اين كرسي‌ها‌ست. علي دژاكام، عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامي معتقد است كرسي‌هاي آزاد‌انديشي زماني مي‌تواند كرسي آزاد‌انديشي شود كه از دل دانشگاه بيرون بيايد نه اينكه دستوري و فرماني باشد. او مي‌گويد:«كرسي آزاد‌انديشي را بايد به‌گونه‌اي به‌وجود آوريم كه دانشجويان و استادان خودشان از دل دانشگاه وارد اين فضا شوند. البته قاعدتا بايد دانشگاه و نظام هم مديريت كنند و در اين زمينه هم فرهنگ‌سازي‌ شود.»

حجت‌الاسلام سيدمهدي ميراحمدي نماينده ولي فقيه در دانشگاه صنعتي اميركبير در اين‌باره مي‌گويد: گاهي مواقع شاهديم كه كرسي آزادانديشي مفهوم خويش را پيدا نكرده و برخي آن را با تريبون آزاد يا آزادگويي اشتباه گرفته‌اند. تريبون آزاد بدين معناست كه افراد در مورد تمامي موضوعات بدون هيچ‌گونه تعمل و استدلالي مطالبي بيان مي‌كنند اما در آزادانديشي اين امر متفاوت بوده و افراد با شرايط و آداب ويژه‌اي در مورد موضوعاتي با تعامل و استدلال مباحثي را بيان مي‌كنند.

  • فقدان فرهنگ‌سازي‌

مثل بسياري ديگر از مسائل فرهنگي و اجتماعي در اين موضوع نيز «فرهنگ‌سازي» همچنان حلقه مفقوده اصلي است. جامعه‌شناسان با اشاره به ضعف تاريخي فرهنگ گفت‌وگو در ميان ايرانيان تأكيد مي‌كنند بيشتر ما فاقد مهارت‌هاي لازم براي حضور در فضاهاي مبتني بر گفت‌وگو و تبادل نظر هستيم. از نظر آنها فرهنگ شنيدن يكي از مهم‌ترين نيازمندي‌هاي كرسي‌هاي آزاد‌انديشي است. حجت‌الاسلام دكتر عبدالحسين خسروپناه، رئيس مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران اين موضوع را همچنين در ارتباط با فقدان يك اراده جمعي ارزيابي مي‌كند و مي‌گويد:«يك اراده جمعي در اين راه وجود ندارد و كارها صرفا به‌صورت جزيره‌اي انجام مي‌شود و علت ديگر اينكه رسانه‌ها به‌صورت جمعي اين اطلاع‌رساني را انجام نمي‌دهند و به همين‌خاطر گاهي احساس مي‌شود هيچ اتفاقي نيفتاده و كرسي آزاد‌انديشي بازتابي نداشته است.»

از ديگر مشكلات در مورد برگزاري كرسي ابهام در موضوعات است، يعني دانشجو يا استاد نمي‌دانند در چه موضوعاتي مي‌شود كرسي برگزار كرد، بنابراين يا سياست‌زدگي پيشه مي‌كنند و در پشت جريان‌هاي سياسي مي‌ايستند يا سراغ موضوعات زرد مي‌روند. محمدصادق شهبازي دبير اسبق جنبش عدالتخواه دانشجويي در يادداشتي درباره اين مشكل مي‌نويسد: «رهبر معظم انقلاب غيراز عرصه وسيع گفتمان‌سازي‌ كه حوزه‌هاي مختلف را شامل مي‌شود، 4حوزه بحث‌هاي معرفتي، بينات جمهوري اسلامي مثل عدالت، آزادي و... بحث‌ها و جريان‌هاي فكري و سياسي كه عرصه بسيار گسترده‌اي است و موضوعات علمي را پيشنهاد كرده‌اند. البته قرار نيست ما در همه اين موارد كرسي برگزار كنيم، اما بايد جامعيت داشته باشيم.»

  • فقدان ضمانت‌هاي لازم

اما معاون فرهنگي و اجتماعي وزير علوم با تاكيد بر اينكه آزادانديشي و تضارب نظر از ويژگي‌هاي اصلي يك دانشگاه است، مي‌گويد: بيشترين عوامل كم‌بودن برگزاري اين كرسي‌ها، موانع فرهنگي و اجتماعي است زيرا فضاي گفت‌وگو و نقد در جامعه ما نهادينه نشده است و در مقابل نقد، مقاومت مي‌شود و ما به‌شدت به تقويت فرهنگ انتقاد پذيري نياز داريم و نيز به فهم اين نكته كه با نقد، نظامات اجتماعي و فرهنگي ما دچار آسيب نخواهد شد.

سيد ضياء هاشمي تأكيد مي‌كند كه امروز فضا در رابطه با اين موضوع خيلي باز نيست و مديريت فرهنگي مانند حوزه‌هاي ديگر براي محقق كردن بحث آزادانديشي بايد باور، شهامت و از خودگذشتگي داشته باشد.او توضيح مي‌دهد: «در سال90 بخشنامه‌اي ابلاغ شده كه در آن آمده: با عنايت به ضرورت كرسي‌هاي آزادانديشي و سخنراني‌هاي فرهنگي و اجتماعي به تعداد اسامي سخنرانان در حوزه مربوطه براي بهره‌برداري ارسال مي‌شودآيا مي‌شود آزادانديشي را با محدودكردن سخنرانان پيش برد؟!» اينكه اين موانع تا چه اندازه شناسايي شده‌اند و براي برداشتن آنها چه بايد كرد، البته موضوع جداگانه‌اي است. وزارت علوم با تدوين آيين‌نامه اين موضوع گام مهم را برداشته و حالا بايد منتظر گام‌هاي عملياتي‌تر بود.همشهري اين موضوع را همچنان دنبال مي‌كند.