رديفي كه پشت به بقيه صندليها و درجهت مخالف آنها بود، دوستانشان هم با دوچرخه، پشت سر ما به راه افتادند. خودروي سفيد و تميز، حركتش را آرام آرام روي سنگفرشها آغاز كرد و دقايقي بعد به انتهاي مسير رسيد. سنگفرشهاي پيادهراه 17شهريور زير آفتاب قبل از ظهر، گداخته شده بودند.
ميدان امام حسين را براي مراسم نيمهشعبان آماده ميكردند. دورتا دور محوطه هم غرفههاي فرهنگي و خوراكيهاي محلي مستقر شده بود تا از بعدازظهر و همزمان با مراسم، كارشان را آغاز كنند. شمال پيادهراه شلوغ و تردد زياد بود، مسير بيشتر عابران به كوچه شهرستاني ختم ميشد. كيف و كفش، پوشاك، طلا، موبايل، لوازم منزل، سوپرماركت، موتورسيكلت، كبابي و آبميوه فروشي تنوع مغازههايي بود كه دوسوي پياده راه قرارداشتند. ميزوصندليهاي آبميوهفروشي در كنار پيادهراه براي مشتريان چيده شده بود. تعداد زيادي از مغازهها هم بسته وخاك روي نردههاي حفاظشان نشسته بود، روي شيشه چند مغازه كاغذي نصب شده بود «دراين واحد صنفي هيچ فعاليت كسبي انجام نميشود.»
خنكاي سايه درختان و نيمكتهايي كه در ضلعشرقي پيادهراه قرارداشتند جاي خوبي بود براي عابران گرمازده و كسبهاي كه قبل از ظهر، هنوز منتظر مشتريانشان بودند. در ميانه پياده راه غرفههاي گل و گياه قرار داشتند و با چند متر فاصله، «گذر هنر در تهران» آغاز ميشد. مانتوهاي سنتي، كيفهاي چرمي، تابلوفرش، پتهدوزي و ميناكاري ازجمله غرفههاي اين گذر بودند و كمكم غرفهداران داشتند كارشان را آغاز ميكردند.
سوپرماركت، فروشگاه پوشاك، طلافروشي و لوازم منزل ازجمله مغازههاي 2 طرف پيادهراه بودند كه بيشتراز بقيه مشتري داشتند. يكي از فروشندگان پوشاك كه به گفته خودش يكوماهونيم است كارش را اينجاآغاز كرده از وضعيت فروشش نسبتاراضي است. «اينجا وقتي پيادهراه شد، رفتوآمد خانمها بيشتر شد، قبلا پر از نمايشگاه ماشين بود و خانمها ترددي نداشتند اما الان هم پيادهرويشان را ميكنند و هم به مغازهها سر ميزنند.» به گفته اين خانم فروشنده اگر ديگر مغازهها هم وارد كار پوشاك شوند سود خواهند كرد و ديگر مجبور نيستند به چهارراه كوكاكولا يا جمهوري بروند. «جايي كه پوشاك زنانه و بچگانه باشد، خانمها هم هستند، خوراكي هم هست و هردوي اينها خوب سود ميكنند!»
قدرت گرماي آفتاب، از جاذبه لباسها و پارچههاي رنگي و صنايعدستي بيشتر است و رهگذران، عبور از كنارههاي سرسبز پياده راه را ترجيح ميدهند. بااين حال اما قدمهاي عابران هنگام عبور از مقابل برخي غرفهها آهسته ميشود و مكثي ميكنند. يكي از اين غرفهها متعلق به اعظم جوادي است كه 37سال در خانهاش خياطي ميكرده و اين نخستين تجربه اوست كه مانتوهاي سنتي و گلدوزي شدهاش را بيرون از خانه عرضه ميكند. به گفته خودش تجربه خوبي كه سود مالي چنداني نصيبش نكرده است. «روزهاي اول كه اينجا داير شد اشتياق اهالي محل زياد بود اما اشتياقي كه به خريد ختم نميشد. بسياري از ساكنان اين محدوده توان مالي پاييني دارند هرچند كه قيمت كالاهاي عرضه شده نيز كم است. اگر شهرداري تبليغات بيشتري انجام ميداد از ديگر نقاط شهرهم ميآمدند.»
غرفه كيف و محصولات چرمي هم متعلق به خانم جواني است كه تجربه خوب دوستانش در ديگرغرفههاي شهرداري او را به حضور در گذرهنر پيادهراه شهريورترغيب كرده اما از فروش محصولاتش راضي نيست. ميگويد «شلوغترين غرفه، غرفه خوراكي است كه خدا را شكر سود خوبي هم داشته است. گاهي اوقات هم ميفروشد كه عصرها استقبال خوبي از آن ميشود اما اهالي از ديگرغرفهها فقط قيمت ميپرسند و ميروند.» نزديك ظهر است، صداي چرخ خودروهاي رايگان مسافري در سكوت پيادهراه به خوبي شنيده ميشود. خانمي ميانسال كه سالهاست در اين محل سكونت داشته از كاهش سر و صداي خيابان 17شهريور راضي است اما اينجا را شهر خاموش ميداند. «اينجا خيلي شلوغ بود اما وقتي پياده راه شد و تعدادي از مغازهها تعطيل شدند از رفتوآمدها كم شد و حالا كنار شمشادها جاي خوبي براي جولان معتادها شده است.» او كه از برنامههاي مذهبي و فرهنگي ميدان امامحسين استفاده بسياري برده درمورد غرفههاي موقت ميانه پيادهراه ميگويد: «غرفههاي گل و گياه كه در ايام عيد داير شد خوب بود و اهالي محل استقبال زيادي كردند اما اينجا كسي نميآيد ازغرفه فرش، تابلوي يك ميليون توماني بخرد. پوشاك و خوراك آن هم با قيمت مناسب، بهترين گزينه براي غرفههاي موقت اين مسير است چون مردم هميشه به آنها نياز دارند.»
- از كافه كتاب تا نمايشگاه نقاشي
در ضلع غربي پيادهراه، پشت غرفه پوشاك سنتي، مغازه بزرگي است تمام شيشه، با تعدادي قفسه كتاب و ميز و صندليهاي سادهاي با روميزي قلمكاري. كافه كتاب پيادهراه 17شهريور پيش از اين نمايشگاه اتومبيل بوده و حالا شهرداري آن را تملك كرده. ديواربلند كافه كتاب با روزنامههاي انگليسي زبان پوشانده شده و روي آنها قفسههاي چوبي كتاب نصب شده است. انتهاي كافه كتاب، چيزي شبيه به آشپزخانه كوچكي است تا براي مشتريان چاي و قهوه آماده كند. تنها شباهت اينجا با كافي شاپ، پذيرايي از مشتريان با قهوه است. «قهوه كه نه، فقط قهوه فوري. امكاناتمان خيلي كم است.» مرتضي بختياري كه به گفته خودش از روزنامهنگاران قديمي و از اهالي حوزه نشر است مسئوليت كافه كتاب را برعهده دارد. بختياري ميگويد: «كافه كتابها اول كافيشاپ هستند و بعد كتاب خواندن و فعاليتهاي فرهنگي بهشان اضافه ميشود. تا فرم و شكل نباشد، محتوا ايجاد نميشود. اما در مجموع ايده خوبي است كه بايد همراهي كنند تا خوب هم اجرا شود. در همين چندروز كه كارمان را شروع كرديم خانوادههاي زيادي جهت خريد كتاب براي فرزندانشان اينجا آمدهاند. نقاش جواني هم از اينجا خوشش آمد و اگر تصميمش نهايي شود، نمايشگاهي از تابلوهاي نقاشياش را برگزار خواهيم كرد.»
- روزهاي خوبي در انتظار پيادهراه 17شهريور است
بازارگل در آستانه سال نو نخستين تجربه راهاندازي بازارچه در پيادهراه 17شهريور بود كه استقبال قابل توجه آن به تكرار اين غرفهها درايام نوروز منجر شد و قرار است بازارهاي ديگري به مرور و متناسب با زمان در حوزه صنايعدستي، لوازمالتحرير، پوشاك، غذاي گرم و... راهاندازي شود و تبليغات آنها نيز گسترش خواهند يافت. آنگونه كه مجتبي عبداللهي، معاون خدمات شهري شهرداري به همشهري گفته قرار است با ايجاد بازارهاي مختلف، اين پيادهراه به مكاني گردشگري تبديل شده و درعين حال به رونق اقتصادي كسبه نيزكمك شود. وي معتقد است با اقداماتي كه انجام شده از 4ماه پيش تاكنون، پيادهراه 17شهريور شرايط بهتري را تجربه كرده و اين روند ادامه خواهد داشت. به گفته وي دراين محدوده بهصورت دائمي نيازسنجي انجام ميشود تا درخواست اهالي و كسبه مورد بررسي قرار گيرد. برخورد با معتادان نيز يكي از همين موارد بوده كه در دستور كار قرار دارد. همچنين آنگونه كه عبداللهي اعلام كرده، پيادهراه 17شهريور يكي از محورهاي اصلي اجراي طرح نظم اجتماعي در منطقه 12 است كه كار خود را به تازگي آغاز كرده است.