بیست وشش سال پس از آن روزها، در سال 2002 آن دختر13 ساله در نقش یک مادر چهل ساله و آن پسر14 ساله در سمت یک کارگردان شناخته شده فیلمی را ساختند که "اتاق وحشت " Panic Room نام گرفت .
اما آنچه باعث شد تا جودي فاستر و ديويد فینچر بتوانند "اتاق وحشت " را بسازند، هرگز از قبل پیش بینی نشده بود. قبل از جودی ، فینچر از "نیکول کیدمن " برای بازی در این فیلم دعوت کرده بود؛ اما پس از چند هفته کار و تمرین، کیدمن که زانویش در هنگام ساخت فیلم قبلی اش یعنی "مولن روژ" آسیب جدی دیده بود این بار دیگر واقعا زانویش شکست و فینچر مجبور شد علیرغم میل باطنی او را کنار بگذارد.
به موازات همین اتفاق ، جودی فاستر که مشغول کارگردانی آخرین فیلمش با حضور راسل کرو بود، به نوعی بدبیاری یا حتی خوش شانسی ! آورد و این بار شانه راسل کرو شکست و در نتیجه پروژه تعطیل شد؛ و این بهترین فرصت بود تا فینچر از فاستر دعوت کند تا در فیلم "اتاق وحشت " نقش مگ آلتمن را ایفا کند.
فاستر در این نقش، دختری 10 ساله به نام سارا دارد که مبتلا به بیماری تنفسی است . او که بتازگی از شوهر ثروتمند اما پیر خود طلاق گرفته، به همراه دخترش به نیویورک بازميگردد و در محله اعیان نشین و سرشار از امنیت منهتن خانهای میخرد که از هر حیث بسیار عالی است. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این خانه، وجود یک اتاق در انتهای راهروی طبقه دوم است که با ظاهری عجیب درهای فلزی دارد و به طور اتوماتیک کار میکند.
در داخل این اتاق، علاوه بر وجود یک خط تلفن مستقیم، تلویزیونهای مدار بستهای نیز وجود دارد که تمام زوایای خانه و ورودیها را نشان میدهد در حقیقت این خانه برای امنیت بیشتر مجهز به این اتاق شده است. اما در طی فیلم میتوان دریافت که این اتاق، کارایی لازم را ندارد و به جای این که اتاق امن باشد اتاق وحشت است.
- آغاز تعليق در اتاق وحشت
در شب اول اقامت مگ و سارا در خانه جدید، یک گروه سارق مسلح وارد خانه میشوند این سه نفر میدانند که در همان اتاق وحشت یا اتاق امن گاوصندوقی در کف اتاق قرار دارد که حاوی اوراق و اسناد معتبر و پربهایی است. مگ که ورود سه دزد را دریافته، به همراه سارا در وضعیتی آشفته خود را به اتاق وحشت می رساند...
از اینجاست که تعلیق فینچر شروع میشود؛ تعلیقی که به دلیل شخصیت خاص مگ آلتمن و آنچه بر او گذشته است و بیماری سارا و از سوی دیگر ارتباط سارقان با یکدیگر، صدچندان می شود. جونیور، رائول و برنهایم که به طور مسلح وارد خانه مگ شدهاند، لحظاتی پس از ورود دچار تنش میان خود میشوند.
جونیور طراح عملیات سرقت است و به نوعی مغز متفکر گروه محسوب میشود هرچند در ظاهر به نظر میرسد پسری لوس و مرفه است ؛ اما رائول یک دزد تمام عیار است؛ آدمی کله شق و عصبی مزاج که اعتقاد دارد حتی برای سرقت از یک بستنی فروشی و بلند کردن یک آلاسکای چوبی، باید حداقل 100 گلوله شلیک کرد و10 نفر را کشت .
در مقابل او، برنهام قرار دارد؛ دزدی که دیگر زیادی رمانتیک است و خشونت ندارد و ملایمت و آرامش را سرلوحه کارهایش قرار داده است. ملغمهای که این 3 نفر ایجاد میکنند و درگیریهای آنها باعث میشود که مگ از فرصت استفاده کند و بتواند حتی 2 بار سریعا از اتاق خارج شود و تلفن همراه و دستگاه کوچک تنفسی سارا را با خود بیاورد.
- شتاب در اتاق امن و ضرباهنگ فيلم
در اتاق وحشت داستان آن قدر شتاب می گیرد تا با تعلیق ارائه شده، ضرباهنگ خاص فیلم به هم نریزد این خصیصه باعث میشود که هیچکدام از بازیگران، آن گونه که سابق براین در فیلمهای قبلی فرصت اظهار وجود می داشتند، وقت خودنمایی و ارائه هنر بازیگریشان را پیدا نکنند تعلیق مدرن فینچر بسختی میتواند نامی غیر از "معجزه کارگردان " به خود بگیرد.
او در108 دقیقه زمان فیلم این تعلیق را به تماشا میگذارد و انگارههای روان شناختی و معناشناختی را پر رنگ تر ظاهر میسازد و درطول فیلم ، بویژه در پردازش شخصیت مگ آلتمن و سارا به ابعاد روان شناختی بیشتری تکیه میکند از این رو ارتباط آنها با تماشاگر، بینقص از آب در میآید.
همچنین تعلیق ، پله پله ، پرداخت المان های دیگر را سبب میشود؛ به گونهای که در پایان فیلم و در زمان دستگیری برنهام تماشاگر باور نمیکند که نزدیک 2 ساعت مشغول دیدن فیلمی با نام "اتاق وحشت" بوده است. به هر روی "اتاق وحشت " تریلری موفق است به نظر میرسد هیچ چیز اضافه ای در آن داخل نشده و سراسر فیلم آکنده از بیانهای تصویری است.
بعضی از منتقدان ، فیلمنامه اتاق وحشت را بویژه در قسمتهای پایانی دارای کاستیهایی میدانند حرف اصلی آنان این است ، درصورتی که دزدان اعلام میکنند که هیچ کاری با مگ و سارا ندارند و فقط به دنبال گاوصندوق هستند، چرا مگ خود و دخترش را به مخاطره می اندازد و از سر سازش با آنها در نمی آید؟ حتی او از درگیری و تنش میان دزدان استفاده میکند و نه فقط یک بار، بلکه دو مرتبه از اتاق خارج میشود که این عمل سبب جریتر شدن دزدان میشده است...
البته پاسخهای مستدلی میتوان به این مخالفان داد و اصلیترین جواب اینکه در جامعهای که غرق در فساد و تباهی شده است و سوگند پدر با دختر و پسر با مادر و حتی شوهر با زن به پشیزی نمیارزد و به آسانی زیر پا گذاشته میشود، چرا باید یک زن تنها در حالی که دختر10 ساله و بیمار خود را در کنار دارد، به حرف یک مشت دزد سراپا مسلح گوش دهد؟
Jack Foley