حمیدرضا صدر: ورزشگاه امجدیه، قلب تپنده ورزش ایران است.امجدیه یعنی تاریخ ورزشی، اجتماعی و حتی فرهنگی ایران؛ورزشگاهی که هم به شمال شهر نزدیک است و هم به جنوب.

ظاهر اين ورزشگاه هيچ‌وقت مدرن نشد، يك جاهايي مخروبه است، يك جاهايي بدون استفاده و البته قسمت‌هايي كه هنوز نفس مي‌كشند.ورزشگاه امجديه رازدار ورزش ايران است و قلبي براي حك كردن خاطرات تلخ و شيرين، از روزگاران قديم تا به امروز. اين ورزشگاه دوست داشتني كه در نقشه پايتخت، تقريبا در مركز شهر قرار دارد، بايد تبديل به موزه ورزش ايران شود ولي حالا خبر ناگواري را مي‌شنويم؛ اينكه قرار است قسمتي از تاريخ ورزش ايران، تبديل به پاساژ شود.شنيدن اين خبر ناگوار و تلخ است، براي آنهايي كه با خاطرات امجديه زندگي مي‌كنند.‌

چقدر براي تهران تلخ است، اينكه قسمتي از نمادش، چهره‌اي غريبه و جديد مي‌گيرد.‌احساس مي‌كنم نگاه مسئولان ورزش به اين ورزشگاه، يك نگاه هويتي نيست. قدمت اين ورزشگاه به دهه 20برمي‌گردد و بعدها اين ورزشگاه، به بخش مهمي از تاريخ ورزش تبديل شد.امجديه آخرين ايستگاه زندگي آنهايي است كه وقتي قلب‌هاي مملو از خاطراتشان مي‌ايستد، تابوتشان دور اين ورزشگاه قديمي مي‌چرخد و برايشان نماز خوانده مي‌شود، گويي كه انگار به يك زيارتگاه رفته‌ايم.

ته دلت آرزو مي‌كني وقتي از اين دنيا رفتي، وقتي خداحافظي كردي، گاه و بي‌گاه بالاي امجديه پرسه بزني. به جوان‌ها نگاه كني و روزهاي شيرين را به ياد آوري؛ آن ضربه‌ها، آن اشك‌ها، آن خنده‌ها را. در امجديه بود كه بسياري از بازيكنان و شخصيت‌هاي بزرگ فوتبال را ديديم. در امجديه بود كه استنلي متيوز، ستاره دهه ۱۹۵۰ انگليس و مرد سال فوتبال اروپا را كه براي بازي خداحافظي حسن حبيبي به ميدان رفت ديديم. جف هرست و گوردون بنكس، هر دو رباينده جام جهاني ۱۹۶۶ را. اووه زيلر، كاپيتان تيم ملي آلمان را با پيراهن هامبورگ.

اوزه بيو، ستاره پرتغالي و قهرمان جام باشگاه‌هاي اروپا را با پيراهن بنفيكا. هلنيو هررا، مربي افسانه‌اي اينتر، و فرانك اوفارل، مربي بدخلق منچستريونايتد را ديديم. تهران به شهر غول‌آسايي بدل شد كه خانواده‌ها را بلعيد، و همينطور عاشقان فوتبال را. امجديه در عصر پس از انقلاب «شيرودي»، نام يكي از دلاوران و جنگاوران نيروي هوايي طي دفاع 8ساله از كشورگرفت. خانه فوتبال اما رفته رفته به انزوا فرو رفت و ديدار‌ها در استاديوم آزادي برگزار شدند. آن استاديوم هر چه بود، غول‌آسا و امروزي‌تر، اما ورزشگاه شما نبود. خانه تو نبود. جايي نبود تا صداي توپ، فرياد درد بازيكنان و نهيب مربي‌ها را بشنويم.

  • كارشناس فوتبال