ریچارد مت و ديوید سوئت، مسوولان ایالتی نیویورک را وادار کردند برای اطلاعات منجر به دستگیری آنها جایزه 100هزار دلاری تعیین کنند.
این دو نفر توانستهاند از یک زندان فوق امنیتی در شمال ایالت نیویورک و در نزدیکی مرز کانادا فرار کنند؛ کاری که از زمان تاسیس این زندان در سال 1865 تاکنون سابقه نداشته است.
فرمانداران ایالتهای نیویورک و ورمانت طی روزهای گذشته چند کنفرانس خبری برگزار کردهاند و درباره این موضوع حرف زدهاند. از نظر آنها فراریها بسیار خطرناکاند و وضعیت بحرانی است.
تعداد زیادی از نیروهای پلیس از دیگر نقاط به دنمورا در ایالت نیویورک آمدهاند و جستوجو برای یافتن فراریها ادامه دارد. پلیس معتقد است آنها به کمک یک یا چند همدست موفق شدهاند فرار کنند و تاکنون یکی از کارمندان زندان به این اتهام بازداشت شده است.
گرم شدن بیش از حد زمین برای بسیاری مشکلآفرین شده است. در میان هستند کسانی که ظاهرا کمتر از دیگران میتوانند گرما را تحمل کنند و برای رهایی از این مشکل، راههای خلاقانهتری پیدا میکنند.
ریچارد مت و دیوید سوئت، دو قاتل آمریکایی جزء این دستهاند. آنطور که پیداست با شروع فصل گرما در ایالت نیویورک، این دو زندانی به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند بیش از این، این وضع را تحمل کنند و باید به جای خنکتری بروند.
همین میشود که دست به کار میشوند و از زندان فوقامنیتی کلینتون فرار میکنند؛ زندانی که طی 150 سال گذشته سابقه نداشته است کسی بتواند از آن فرار کند.
فرماندار ورمانت میگوید: «ما اطلاعاتی داریم مبنی بر اینکه آنها فکر میکردند نیویورک در حال گرم شدن است.» و لابد از این روی، تصمیم گرفتهاند فرار کنند؟ آیا گرمای هوا بر شیوه و طریقه فکر کردن مسوولان مرتبط با این فرار، تأثیر گذاشته است؟
ریچارد مت 48 ساله از سال 1997 در زندان بوده است. او به جرم آدم ربایی و قتل رئیسش به حداقل 25 سال و حداکثر حبس ابد محکوم شده است.
دیوید سوئت نیز به دلیل ارتکاب به قتل یک معاون کلانتر در سال 2002، محکومیت حبس ابد بدون امکان بخشش را ميگذراند. آنها با یک نقشه حسابشده توانستند تمام آنچه را كه سالها در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلويزیونی در خصوص فرار از زندان نشان میدهند، عملی کنند.
مت و سوئت در دیوار فولادی زندان یک حفره ایجاد کردند و از طریق آن توانستند به لولههای در هم تنیده فاضلاب راه پیدا کنند.
حفره درست در زیر تخت سلول پیدا شده است و این نشان میدهد آنها از تخت به عنوان نوعی پوشش برای اجرای طرحشان استفاده کردهاند.
حفره مستطیل شکل دیوار فولادی راه آنها را به لولههای درهم تنیده فاضلاب گشوده است. فیلمهای سینمایی به خوبی به ما و چه بسا به این دو زندانی، آموختهاند که این مرحله از فرار بدون داشتن نقشه لولههای فاضلاب امکانپذیر نخواهد بود.
منابع خبری احتمال میدهند آنها با دراختیار داشتن اطلاعات کامل از نقشه لولههای فاضلاب دست به این فرار زدهاند. این احتمال وجود دارد همان کسی که دستگاههای برش برقی را در اختیار آنها گذاشته است، نقشه لولههای فاضلاب را نیز به آنها رسانده باشد.
بررسیهای صورتگرفته در زندان نشان میدهد، هیچ دستگاهی از انبار ابزارهای برقی زندان مفقود نشده است. با این حساب میتوان نتیجه گرفت همدست آنها با این فرض که آنها همدستی داشتهاند، حداقل دزد نبوده است یا به بیان دقیقتر از زندان دزدی نکرده است. مت و سوئت در نهایت از دریچه فاضلاب خیابان بالا آمدند و فرارشان را تکمیل کردند.
آنها برای رساندن پیامشان به گوش مسوولان از تصویر نمادین یک کشاورز چینی استفاده کردند که برای دیگران آرزو میکرد روز خوبی داشته باشند.
اگر هنوز کسی باشد که تا اینجا قانع نشده باشد كه فیلمهای سینمایی با موضوع فرار از زندان چه تأثیر مخربی میتوانند داشته باشند، با ماجرای استیکر آدمک چینی قطعا متقاعد خواهد شد.
استیکر به ما اطمینان میدهد فراریها تا چه حد دقیق عمل کردهاند و چه اعتماد به نفس بالایی داشتهاند. خاصه اینکه بعد از گذشت حدود 10 روز از این ماجرا، پلیس نتوانسته ردی از آنها بگیرد. حدود 450 افسر پلیس به کمک سگهای جستوجوگر و بالگردها در پی یافتن مت و سوئت هستند.
فرماندار ایالتی نیویورک بعد از این اتفاق گفته است «اگر قرار بود این یک فیلمنامه باشد، واکنش شما این بود که چقدر اغراقآمیز است» آیا باید با فرماندار ایالتی نیویورک هم عقیده باشیم؟ این طور به نظر میرسد.
این ایده که زندانی هنگام فرار در تختخوابش ملافه و بالش بگذارد تا نگهبان در بازرسیهای ساعتیاش متوجه غیبت او نشود، از سوال «چه احساسی دارین؟» در مصاحبههای خیابانی تلويزیون نیز پرتکرارتر است.
با این همه، نگهبانان تا ساعت 5:30 صبح فردا متوجه نشدند كه مت و سوئت ملافههایشان را به شکل بدن یک انسان زیر پتو انباشتهاند.
کرمت ریتر، استاد جرمشناسی دانشگاه کالیفرنیا به گاردین میگوید: «این فرار خاطره فرار از آلکاتراز را زنده میکند.» آلکاتراز جزیرهای در ایالت کالیفرنیاست که در سالهای 1934 تا 1963 یک زندان معروف را در خود جای داده بود.
بنا به گزارشهای منتشر شده، هیچ فرار موفقی از این زندان ثبت نشده است و تمامی 36 نفری که در طول 29سال اقدام به فرار کردند یا هدف گلوله قرار گرفتند یا در دریا غرق شدند یا مجددا توسط ماموران به زندان بازگردانده شدند.
با وجود اينكه هيچ نشانه متقني از فرانک موریس و دو دوست دیگرش که در سال 1962 از این زندان فرار کردند، یافت نشد، اما مسوولان آنها را غرقشده فرض کردند. فیلم به یادماندنی فرار از آلکاتراز با بازی کلینت ايستوود اقتباسی از این واقعه تاریخی است.
پلیس بعد از این فرار از تمامی 150کارمند زندان بازجویی کرده است و احتمال میدهد زنی که در مغازه خیاطی زندان کار میکرده، به فرار این دو زندانی کمک کرده باشد.
بررسی تماسهای گرفته شده از تلفن همراه جویس میچل نشان میدهد دو زندانی فراری از این تلفن استفاده کردهاند.
اینکه آیا آنها با اطلاع میچل از تلفنش استفاده کردهاند یا نه، هنوز روشن نیست. مت و سوئت برای بهرهبردن از مزایای خوشرفتاری در زندان، در کارگاه خیاطی خانم میچل کار میکردهاند.
جویس میچل بعد از روبهرو شدن با این اتهام دچار حمله عصبی شد و به بیمارستان انتقال یافت. خانواده او به شدت این اتهام را ردمیکنند.
بنا به آماری که دپارتمان تأدیب نیویورک منتشر کرده است، طولانیترین فراری که تا به حال در این ایالت اتفاق افتاده، تنها سه روز دوام داشته است. مت و سوئت تا اینجا توانستهاند یک رکورد را جابهجا کنند.
عليرضاشاه محمدي/منبع:همشهري جوان