متن يادداشت حسن بشير كه نگاهي به اشكال مختلف ديپلماسي و «دیپلماسی تلفیقی رسانهای آمریکا» است در ادامه آمده است:
يکي از مهمترين مباحث در حوزه ديپلماسي عمومي، بکارگيري شيوههاي مختلف براي تحقق اهداف سياسي است. به عبارت ديگر، ديپلماسي عمومي گرچه مسير متفاوتي با سياست خارجي از نظر طراحي، اجرا، محتوا و اطلاعرساني (تبليغ) دارد، اما نهايتاً در اهداف مشترک است.
چهار عنصر طراحي، اجرا، محتوا و تبليغ، در هر دو رويکرد سياست خارجي و ديپلماسي عمومي وجود دارند ولي تفاوت آنها در شيوههاي بکار گرفته شده براي تحقق اهداف است.
ديپلماسي رسانهاي نيز گرچه با دو نگاه روبرو است که يکي آن را ذيل ديپلماسي عمومي ميداند و ديگري آن را به دليل اهميت، ضرورت و وسعت، مستقل ميداند اما به هر حال با سياست خارجي از اين منظر متفاوت است که شيوههاي تحقق اهداف مورد نظر آن با شيوههاي سياست خارجي يا حتي برخي از رويکردهاي مورد استفاده در ديپلماسي عمومي، مثلا بکارگيري ابزارهاي فرهنگي يا توريسم و غيره، متفاوت است. اين تفاوت به شدت براي تحقق اهداف هر کشور اهميت يافته است.
ديپلماسي رسانهاي، ديپلماسي موازي سياست خارجي يا ديپلماسي عمومي نيست، بلکه تکميلکننده همان فرايند سياسي است که به دنبال تحقق اهداف کلي يک کشور است.
از منظر ديگر، ديپلماسي رسانهاي به دليل اينکه رسانههاي نوين به ويژه ماهوارهها و اينترنت از «قدرت گفتماني»، «سرعت انتقال» و «جذابيت براي مخاطبان» بالايي برخوردار هستند، از اهميت خاصي برخوردار شدهاند؛ لذا ميتوانند بيش از دپيلماسي فرهنگي که فرايند طولانيتري دارد، تاثيرات آني و فوري داشته باشند که منجر به تغييرات جدي در حوزههاي مختلف به خصوص افکار عمومي داشته باشند.
ديپلماسي تلفيقي نيز شيوهاي از ديپلماسي است که در تلاش است که ابزارها، محتواها و رويکردهاي مختلف را براي تحقق سياست خارجي بکار گيرد.
ديپلماسي تلفيقي، رويهاي هيبريدي در بکارگيري عناصر مختلف براي تحقق اهداف سياسي است، که در رسانهها به شکل جديتر و مشخصتر محقق ميشوند و تا کنون توانسته است افکار عمومي جهان را مورد چالش جدي قرار دهد.
به عنوان نمونه، ديپلماسي تلفيقي رسانهاي آمريکا در حوزه رسانهها شامل چنين رويکردي است که در تلاش است از ابزارهاي مختلف، محتواهاي گوناگون و رويکردهاي متفاوت با گذشته به تسخير افکار عمومي جهان دست يابد. آمريکا در تحقق ديپلماسي تلفيقي رسانهاي، در دو حوزه «تقويت يا توليد گفتماني» و «تخريب گفتماني» گام برميدارد تا در سايه نوعي از «جذب» و «دفع» افکار عمومي جهان را بازسازي کند.
به عنوان مثال، مساله هستهاي با چالش دولت و مجلس سنا روبرو است، در حاليکه عليرغم تفاوتهاي جدي موجود، يک سناريوي خاصي است که به شيوهاي تلفيقي در حال بازسازي ديپلماسي آمريکا از طريق انتقال اطلاعات متفاوت در سطح جهان است. بديهي است اين شيوه، تا کنون توانسته است حداقل چهار نوع از گفتمان را در جهان ايجاد نمايد که فقط به محورهاي آن اشاره ميشود.
(1) توليد گفتمانهاي مختلف که خود ميتواند، نقش آمريکا را در جهان تثبت کند. (گفتمان تثبيت)
(2) مقابله با گفتمانهاي ديگر، براي حذف، تخريب يا تعديل طرفهاي ذينفع ديگر (گفتمان تخريب)
(3) جلوگيري از پيشرفت به دليل تزلزل گسترده در اتخاذ تصميمات مقتضي (گفتمان ترديد)
(4) ايجاد ضدجريانهاي گفتماني براي محاصره گفتمانها و سياستهاي ديگران با گفتمانها، سياستها، برنامهها و مشکلاتي است که مستقيما آمريکا در آن دخالت علني نداشته باشد. اين سياست عمدتا براي ايجاد نوعي از تغيير و تحول در طرفهاي مقابل اتخاذ ميشود. (گفتمان تعديل)
بنابراين آمريکا در ديپلماسي تلفيقي رسانهاي خود چهار نوع از گفتمانسازي را دنبال ميکند که عبارتند از: (1) گفتمان تثبيت، (2) گفتمان تخريب، (3) گفتمان ترديد و (4) گفتمان تعديل
اما ديپلماسي رسانهاي كه داراي رويکردها و ابعاد مختلفي است، ميتواند به عنوان يک «سياست ميانجيگرايانه» براي انتقال برخي از تصميماتي که نميتوانند به طور مستقيم به کشورها گفته شود، عمل کند. همين ديپلماسي ميتواند با بکارگيري اهرمهاي گفتماني و اطلاعرساني و خبرسازي، عهدهدار تغيير افکار عمومي جهاني باشد.
در مواردي که امکان ايجاد تعديل مورد نظر آمريکا نميرود، اين کشور از چند رويکرد تا کنون استفاده کرده است که ميتوان به اختصار به آنها اشاره نمود.
(1) ديپلماسي حذف: ديپلماسي حذف به دو صورت سختافزاري و نرمافزاري به شدت مورد توجه آمريکا بوده است. اين شيوه ميتواند به شکل موردي و نه به شکل کلان مورد توجه قرار گيرد.
(2) ديپلماسي ارعاب: ايجاد وحشت و ترس و ارعاب شيوه ديگري است که آمريکا براي مقابله با جهان در صورتي که نتوانسته از شيوه حذف استفاده کند، استفاده نموده است.
(3) ديپلماسي اشغال: اين ديپلماسي نيز گرچه آمريکا را به قرنهاي گذشته استعمار اروپا ميکشاند و نوعي از شبيهسازي در اين زمينه صورت ميگيرد، اما آمريکا در اين زمينه تلاش ميکند با طرح گفتمانهاي جديد مانند «آزادسازي»، »مدرنسازي»، «دموکراسيسازي» و غيره اين شيوه از ديپلماسي را توجيه کند.
(4) ديپلماسي براندازي: اين شيوه از ديپلماسي به شدت يک حرکت «تقابل افراط گرايانه» است که با بکارگيري همه ابزارهاي مستقيم و غيرمستقيم صورت ميگيرد. در اين زمينه فعالسازي مخالفان، تقويت معارضان، ايجاد واگرايي منطقهاي، بحرانسازي، و موارد ديگر از شيوههايي است که در اين رابطه بکار گرفته ميشود.