هرکس برای گذراندن اوقاتفراغتش راهی سراغ دارد؛ یکی به سینما میرود، دیگری به پارک. بعضیها هم سر از رستوران درمیآورند یا با دوستانشان جایی قرار میگذارند اما محمد آروین، با همه این آدمها فرق دارد.
این مرد کفشدوزکفروش اوقات فراغتش را با حشرات سپری میکند، از بچگی همینطور بوده است. او چند سالی است که شغل عجیبی دارد.
کفشدوزک پرورش میدهد و به باغهای اطراف میفروشد تا باغداران به جای سمهای مهلک، با این جانوران کوچک شتهها را از بین ببرند. دست توی شغل کفشدوزکفروشی کم است.
بیشترشان هم ترجیح میدهند ناشناس بمانند. معمولا به همین دلیل هم تن به مصاحبه نمیدهند. آروین، تنهاکفشدوزکفروش ایران است که با ه.ج گفتوگو میکند تا از رمزهای کارش بگوید، از اینکه سروکلهزدن با این موجودات ریز قرمز چه حس و حالی دارد.
داستان عشق محمد به حشرات را باید در روزهای کودکیاش جستوجو کرد؛ زمانی که او عاشق حشرات بود و اوقات فراغتش را کنار آنها میگذراند.
او که سایتی هم درباره پرورش حشرات راهاندازی کرده و محصولاتش را از این راه به فروش میرساند، میگوید: «همیشه به مباحث کشاورزی و مسائل مربوط به حشرات علاقه داشتم.
خوب یادم هست در سال ۱۳۷۹ که هنوز اینترنت اینقدر همهگیر نشده بود، من به کافینت میرفتم و با ساختن وبلاگهای مختلف، فضای اینترنت را پر از مقالات کشاورزی و... میکردم. بگذارید یک عدد برایتان بگویم.
آن زمان اینترنت در کافینتها، ساعتی ۱۵۰۰ تومان بود و من معمولا بین ۳ تا ۱۰ هزار تومان برای هربار استفاده از کافینت میپرداختم.
میخواهم بگویم که چقدر بابت این کار زحمت میکشیدم.» البته اوایل همهچیز تفننی بود و از سر گذراندن وقت ولی بعدتر، همهچیز خیلی جدی جلو رفت.
اینروزها، او یکی از نامهای شناخته شده حوزه کشاورزی است و تمام خانوادهاش را هم به این راه پرحشره کشانده است. محمد آروین میگوید: «در این چند سال اخیر، غیر از خودم، همسر، دختر، پدر و حتی دو برادرم با هم در بخش کشاورزی مشغول به کار هستیم و هرکدام یک قسمت را میچرخانیم.»
محمد آروین خانوادهاش را دوست دارد، دختر یکییکدانهاش را بیشتر. این علاقه آنقدری هست که سن او را دقیق یادش باشد و بگوید: «فرزندم الان سه سال و پنج ماه و ۲۱ روز سن دارد» و بعد دنباله حرفش را اینطور بگیرد که «بچه با وجود سن کم، برای صید حشرات به همسرم کمک میکند.
دخترم مثل خودم عاشق حشرات است. از وقتی دو ساله بود این جانوران کوچک را میگرفت و در بطری جمعشان میکرد. انگار نه انگار که حشره هستند.»
- مشتریهای خارجی
علاقهاش به حشرهها آنقدر زیاد بود که در دانشگاه آزاد تاکستان، واحد درسی حشرهشناسیاش را با نمره ۱۹ و ۷۵ صدم پاس کرد. خودش میگوید: «استادم آقای دکتر عباس ارباب بودند که در آن زمان خیلی به من کمک کردند.» محمد جوان در همان دانشگاه، کار با حشرات را دنبال کرد. اینبار کارش جدیتر شده بود.
غیر از گرداندن سایتهای مختلف، حشره هم پرورش میداد و هنگام درس، به بقیه دانشجویان هم میفروخت خودش درباره آن روزها میگوید: «کارم اول با فروش حشرات به دانشجویان شروع شد.
همهچیز جدی شده بود. آنقدر که حتی از دوبی، فرانسه، افغانستان و همینطور تمام استانهای ایران مشتری داشتم.»
او میگوید، خارجیها به این شغلها بیشتر اهمیت میدهند و اگر کسی میخواهد در این باره اطلاعی داشته باشد، بهتر است سری به مقالههای خارجی بزند.
آروین درباره ارزش و اهمیت این شغل عجیب در آنور آب میگوید: «سالهاست که آنورآبیها به کنترل بیولوژیک اهمیت میدهند.
دقیقترش را بخواهید، از سال ۱۸۸۸ میلادی بود که این مباحث در استرالیا آغاز شد، اما در ایران موضوع کنترل بیولوژیک از حدود سالهای ۱۳۸۰ به این طرف پررنگ و پراهمیت شد، ولی گاهی فقط حرف بود و تولیدی وجود نداشت.
او استقبال جوانان ایرانی از کفشدوزکها را بیشتر از دیگران میداند و میگوید: «کشاورزان و باغداران جوانتر که تحصیلکرده و امروزی هستند، بهتر جذب میشوند، ولی پیرمردی که از جوانی تا الان با سیستم سنتی جلو رفته، دیرتر میپذیرد و از حشرات پرورشی استفاده میکند.»
- کفشدوزکفروش چهکار میکند؟
اگر دوست دارید، کفشدوزکفروش شوید، باید بدانید که این شغل به یک باغ نسبتا بزرگ نیاز دارد، البته باید حال و حوصله سروکله زدن با جانوران کوچک را هم داشته باشید.
اینطور که محمد آروین میگوید: «یک نفر بایستی مراقب کارگاه پرورش حشرات باشد و غذایشان را سر وقت بدهد.
باید کسی را داشته باشیم که هر روز، موارد مورد نیاز را گزارش دهد. البته اگر تعداد مشتریها بیشتر شوند، تعداد این نیروها هم بیشتر خواهند شد.»
از همه سادهتر، پرورش کفشدوزک کریپتولموس است که خود آقای کفشدوزکفروش دربارهاش اینطور میگوید: «برای بزرگ کردن این نوع کفشدوزک، به دستکم دو اتاق سه در چهار مجزا نیاز داریم که دستکم ۲۰ متر از هم فاصله داشته باشند.
از یکی از اتاقها برای تولید شپشک استفاده میشود و دیگری برای پرورش کفشدوزک. منفذها و خروجیهای اتاقها باید به طور کامل پوشیده شود، تهویه و سیستم تنظیم دما هم باید مرتب تحت کنترل باشد.»
بخش سختتر ماجرا به کفشدوزک هفتنقطهای برمیگردد که نوع خاصتر و مرغوبتری از این جانور است و آروین دربارهشان میگوید: «برای پرورش کفشدوزک هفتنقطهای، غیر از اتاق تولید کفشدوزکها، به جایی برای تولید شته هم نیاز است تا خوراک جانور برایش فراهم شود، چون نمیتوانیم شته یخزده را به کفشدوزک هفت نقطهای بخورانیم.
اگر اینکار را بکنیم، حشره بدعادت میشود و قدرت شکار را از دست میدهد.»
- نیمکیلو کفشدوزک تپل لطفا
کفشدوزکها را چطور میفروشند، کیلویی است یا دانهای؟ لابد میروید توی مغازه و میگویید، نیمکیلو کفشدوزک هفتنقطهای لطفا. بعد هم در یک بستهبندی خیلی شیک، ۵۰۰گرم کفشدوزک ناقابل را کادوپیچ کرده و تحویلتان میدهند.
اینکه رویا بود و واقعیت نداشت، اما محمد آروین، درباره شیوه فروش واقعی کفشدوزکها میگوید: «کفشدوزکها را دانهای میفروشیم.
قبل از اینکه کفشدوزکها را برای مشتری بفرستیم، درباره شرایط محیط از او سوال میکنیم. اینکه مقدار آلودگی چقدر است. جانوری که به باغ پیدا کرده، چه مشخصاتی دارد و مسائلی از این قبیل باید کاملا مشخص باشد.
به عنوان یک قانون کلی که البته همیشه هم صادق نیست، برای هر درخت آلوده حدودا بین پنج تا هشت کفشدوزک نیاز است و قیمت هر کفشدوزک هفتنقطهای و مرغوب بین ۵۵۰ تا ۱۵۰۰ تومان است و هرچه بیشتر بخرند، ارزانتر میشود.»
اگر مشتری شدهاید، این را هم به خاطر داشته باشید که «کفشدوزک مادر، تخم، لارو، حشره بالغ و حشرات جفت شده هرکدام قیمت جداگانهای دارند. قیمتها بنابر محل حضور مشتری، نوع محصول آلودهشده، محصور بودن یا سر باز بودن مزرعه و... کم و زیاد میشود.»
حمل و نقل این دوستان کوچک قرمزرنگ هم که کاری ندارد: «هزینههای جانبی و حملونقل هم طبق روال و عرف معمول بر عهده مشتری است. میشود جانوران را با اتوبوس، ماشین شخصی یا با هر وسیله دیگری برای مشتری فرستاد.»
- چالش باغ همسایه
کفشدوزکفروشی به این سادگیها هم نیست. غذا دادن به حشرات و مراقبت کردن از آنها که کاری ندارد. مشکل اصلی، بعد از بزرگشدنشان است؛ یعنی وقتی بال و پر میگیرند و قرار میشود در باغ دیگران دلی از عزا درآورند.
محمد آروین دراینباره میگوید: «یکی از موضوعاتی که باید حواسمان به آن جمع باشد، این است که وقتی کفشدوزکی در یک مزرعه یا باغ رها میشود، ممکن است از شتههای باغ بغلی خوشش بیاید و به همان طرفها کوچ کند.
برای همین، غیر از بزرگ کردن کفشدوزکها باید در زمان رهاسازی هم حواسمان جمع باشد. وضعیت آب و هوا، شدت فعالیت دشمنان طبیعی و مسائلی از این دست را باید همیشه مدنظر قرار داد و چک کرد.»
- 500کفشدوزک برای یک درخت!
او که تجربه پرورش حشرههای دیگری را هم داشته، درباره مشتریهای عجیب و غریبش خاطرههای جالبی دارد و میگوید: «بعضیها حشراتی مثل سوسکهای غلتان یا ملخهای شکمبادمجانی را که اندازه قوطی کبریت هستند، برای تفریح سفارش میدهند.
از بین پژوهشگران دانشگاهی هم مشتریهایی دارم، مثلا مدتی پیش یک دانشجو و استاد تماس گرفتند که میخواهند درباره دستگاه عصبی سوسک غلتان مطالعه کنند. ۵٠٠سوسک نیاز داشتند که برایشان فرستادم.»
اما عجیبترین سفارش او به کسی برمیگردد که برای کشتن شتههای یک درخت زردآلو در حیاط خانهاش، میخواسته ۵٠٠ کفشدوزک بخرد.
آروین میگوید: «یک مشتری داشتم که باورش نمیشد با دو کفشدوزک میشود شر شتههای یک درخت را کند. هرچقدر برایش دلیلی آوردیم، باورش نمیشد. فکر میکرد چون کفشدوزکها حشرات ریزی هستند، هرچه بیشتر سفارش دهد، بهتر است.»
- نظر آشنایان: شغل چندش!
کار کردن سخت است، به خصوص وقتی سرو کارت با یکسری از اعضای خانواده محترم سوسکها باشد! لابد برای همین هم هست که خیلیها تا به حال دست رد به سینه ارباب کفشدوزکها زدهاند.
خودش دراینباره میگوید: «بارها برای گسترش کار دنبال شریک تجاری گشتهام. هربار به کسی گفتم که این شغل، سود دارد. بیایید و سرمایهتان را در این راه بگذارید، یک جواب شنیدم؛ اولین پاسخشان همیشه خلاصه و کوتاه بود.
خیلی ساده و بیرودربایستی چند جمله میگفتند با این مضمون که «چندش»، «من نمیتوانم دست بزنم»، «حالم به هم میخورد اگر حشرهای ببینم» و حرفهایی از این قبیل.
اما از نگاه او کفشدوزکفروشی کار پرسودی است و خیال دارد این حرفش را با آوردن اعداد و ارقام هم اثبات کند.
خودش میگوید: «هر کس که فکر تجارت در سر داشته باشد، اگر سراغ شغل پرورش و تکثیر حشرات بیاید، حتما جذب خواهد شد، چون هرقدر هم این شغل گسترش پیدا کند، باز هم شهر، روستا و استانی هست که به خدمات ما نیاز خواهد داشت.
مثلا اگر حساب کنیم برای هر صد مزرعه یا باغ در ایران، حداقل یک پرورشگاه حشرات نیاز هست، میشود خیلی راحت حساب کرد که چه اشتغالزایی عظیمی میتواند صورت بگیرد و چه سود بالایی هم دارد.
- تحقیق کنید تا موفق شوید
او ضمن تاکید بر اینکه خارجیها در پرورش حشره و کنترل بیولوژیک از ما سابقهدارتر هستند، برای جوانانی که میخواهند این شغل را انتخاب کنند، یک توصیه دارد: «تمام مقالات و پژوهشهای خارجی در این باره در کتابخانههای دیجیتالی در اینترنت همگی در زبان انگلیسی هستند.
برای همین، کار پژوهشی در این باره کمی سخت به نظر میرسد. بدی بچههای جدید این است که دنبال یک چیز حاضر و آماده میگردند تا از رویش کپی کنند.
برای همین خاطر کارها را خراب میکنند و تا آخرش پیش نمیروند.» البته همهچیز سیاه نیست.
بخش مثبت ماجرا را کسانی شکل دادهاند که سعی میکنند این شغل را از راه علمیاش فرا بگیرند، گرچه تعدادشان زیاد نیست و علاقهشان به شناختهشدن خیلی کم.
محمد آروین درباره این افراد میگوید: «به هرحال کسانی هم پیدا میشوند که برای کار تحقیقاتیشان به دانشگاههای کشورهای دیگر مراجعه میکنند تا از نزدیک با استادان و پژوهشگران صحبت کنند. البته در ایران هم کارگاههایی هستند که دشمنان طبیعی آفات را تولید میکنند.»
اشكان خسروپور/منبع:همشهريجوان