كاش ميشد
خانه در ابرها داشت
رفت و در آسمان زيست
***
آبي
نام پرندهها را
از آسمان پشت پنجره پرسيدم
چيزي به ياد نياورد
با اين همه
بر سيمهاي برق خيابان
كبوتري
با بالهاي سرد مهآلود
در فكر بيكرانهي آبي بود
آخرین نارون گفت: در زمین فرصت زندگی نیست
كاش ميشد
خانه در ابرها داشت
رفت و در آسمان زيست
***
آبي
نام پرندهها را
از آسمان پشت پنجره پرسيدم
چيزي به ياد نياورد
با اين همه
بر سيمهاي برق خيابان
كبوتري
با بالهاي سرد مهآلود
در فكر بيكرانهي آبي بود