ولی در هرحال وجه تمایز جوامع متمدن و غیر متمدن، میزان شکلگیری و کارکرد سازمانها بوده است
و یکی از معیارهای پیشرفت و توسعه کشورها، کمیت و کیفیت سازمانهای آنها میباشد در حال حاضر انسانها و جوامع توسط سازمانهای محلی، ملی و بینالمللی احاطه شده است ولی تردیدی نیست که این سازمانی توسط انسانها شکل گرفته و قوام و دوام یافتهاند و انسان محور توسعه، پیشرفت و تعالی سازمانها و کشور ها است. علیهذا نقش انسان در سازمانها بسته به اهداف و ماموریتها، حیطه عملکردی، نوع، کارکرد، ماهیت، محصول یا کالا یا خدمت و ... هر سازمان متفاوت است.
بطور مثال در یک سازمان تولیدی که یک محصول، کالا یا خدمت ملموس و عینی ارائه میکند نقش انسان متفاوت است با یک سازمان بیمهگر که کالایی ناملموس، مجازی و محتملالوقوع ارائه مینماید. در سازمانهای بیمههای بطور اعم و سازمانهای بیمهگر اجتماعی بطور اخص نقش سرمایه انسانی بسیار مهم و حائز اهمیت است چرا که این قبیل سازمانها برآیند اعتماد و مشارکت شرکای اجتماعی خود هستند و وجه اصلی و بارز آنها امانتداری است و بلحاظ اینکه محصول، کالا و یا خدمت این قبیل سازمانها، پوشش ریسکهای آتی است نقش نیروی انسانی در جذب شرکاء، جلب اعتماد و اطمینان و شکل دهی تعادل منابع و مصارف و تنظیم ورودی هاو خروجیها بسیار حائز اهمیت است.در یک سازمان تولیدی صنعتی آثار و تبعات، کارکرد و عملکرد ناصحیح یا نامطلوب نیروی انسانی، به سرعت نمایان میشود و تاحدود قابل پیشگیری، جبران و ترمیم است ولی این که در یک سازمان بیمهگر اجتماعی به راحتی مقدور نیست و آثار و تبعات بین انسلی بوجود میآید که بعضاً قابل اصلاح نیست.
سازمان تامین اجتماعی یک پدیده برآمده از مشارکت چندین نسل بیمه شده قبلی است و همچنین نقطه اتکاء و خانه امید نسلهای فعلی و بعدی هم هست. این سازمان با بخشهای دولتی و عمومی فرق دارد و ماحصل پول نفت نیست که بتوان در مورد آن هر تصمیمی گرفت و هیچ مابه ازایی برای آن قائل نشد و به هیچ جا هم پاسخگو نبود. منابع و اموال سازمان تامین اجتماعی امانت و حقالناس است و انتخاب متولیان مدیریتی آن بایستی با دقت و وسواس بالایی صورت گیرد. سازمان تامین اجتماعی ذخیره و مزیتی اکتسابی است و منابع و مزایای موهبتی مثل نفت و معدن و ... نیست که بتوان آنرا به هر کسی سپرد.
مدیریت و کارشناسی در این سازمان باید به دست کسانی سپرده شود که دغدغهمند حال و آینده این سازمان بینالنسلی و مشاع باشند و مصلحت و یا منافع روز خود یا دیگران را ملاک تصمیمگیری قرار ندهند بلکه برمدار و محور اصول و قواعد و محاسبات بیمهای بعنوان شاخص عدالت و میزان و تراز تصمیم گیری در صندوقهای بیمهگر اجتماعی حرکت کنند.
خشت خشت سازمان تامین اجتماعی ماحصل عرق جبین و کد یمین میلیونها انسان خدوم و تلاشگر (کارگر و کارمند و...) است و از این حیث تقدس خاصی دارد و بایستی حریم آنرا پاس داشت. نیروی انسانی سازمان تامین اجتماعی هم باید لاَ تَأکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ ( سوره نساء آیه 29 ) باشد و هم لَاتَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَائهُمْ (سوره شعرا آیه 183 ) یعنی نه اجازه دارد اموال و منابع سازمان را میل کند و نه حیف و بطریق اولی نبایستی اجازه حیف و میل اموال و منابع سازمان را به هیچ احدالناسی بدهد حتی مقامات و مسئولین و برای اینکه نیروی انسانی سازمان تامین اجتماعی بتواند این نقش خطیر را ایفا نماید بایستی ابتدا خودش پاک دست و امین باشد و دغدغه مندی خاص و ویژه ای نسبت به حفظ کیان، تمامیت و سرنوشت سازمان تامین اجتماعی داشته باشد در اینصورت است که میتوان اطمینان یافت که تلاشها و تصمیمات او با هدف تعالی سازمان تامین اجتماعی صورت میگیرد و منافع و مصالح و منابع سازمان را صرف اهداف خود و دیگران نمیسازد شاید بتوان از قصه حضرت یوسف(ع) و شرایطی که آن حضرت برای تصدی مسئولیت خویش ترسیم میکند برای تبیین شرایط نیروی انسانی سازمان تامین اجتماعی بهره گرفت.
در قصه حضرت یوسف(ع) و پس برائت و آزادی ایشان و اثبات بیگناهی و صداقت او، پادشاه خطاب به او میگوید هم اکنون تو نزد ما از جایگاه بالایی برخورداری و مکین (شایسته) و امین ( امانت دار و مورد وثوق و اعتماد ) هستی و در ادامه حضرت یوسف(ع) میفرماید که مرا سرپرست خزائن و مدیر ذخایر کن چرا که من علیم (دانش و آگاهی) و حفیظ(نگهدارنده و صیانت کننده) هستم. بنظر میرسد اگر همین چهار شاخص ملاک انتخاب نیروی انسانی سازمان تامین اجتماعی قرار گیرد بسیاری از مشکلات مبتلابه سازمان و مالا کشور مرتفع خواهد شد . اگر نیروی انسانی سازمان تامین اجتماعی براساسشایستگی انتخاب شوند (مکین) و دارای آگاهی و دانش بیمهای باشند و براساس تجربه و تخصص بر این حوزه مسلط بوده و به ابعاد علمی و عملی سازمان از نزدیک آشنا بوده باشند (علیم) و همچنین امانت دار خوبی باشند (امین) باشند و در نهایت صیانت کننده و حافظ خوبی برای ذخایر و اندوختههای شرکای اجتماعی باشند (حفیظ) و از جان و دل به صیانت از منافع و منابع و مصالح سازمان تامین اجتماعی بپردازند، میتوان از قوام و دوام و پایایی و پویایی این سازمان بزرگ مقیاس ملی اطمینان یافت.
مشابهت قصه مدیران و کارشناسان سازمان تامین اجتماعی با قصه حضرت یوسف(ع) در این است که پس از پیشگویی و تعبیر خواب مبنی بر اینکه هفت سال فراوانی خواهد بود و هفت سال قحطی، آن حضرت عهدهدار اداره امور گردیده و در طی 7 سال اول خزائن و اندوختههایی را برای 7 سال قعطی فراهم میآورد و بخوبی از آنها صیانت میکند تا در زمان بحران و بروز خطر و ریسک از آنها استفاده نماید .در داستان تامین اجتماعی نیز نسلهایی از بیمه شدگان در دوران اشتغال مبالغی را نزد این سازمان به ودیعت می نهند تا در زمان بازنشستگی و یا بروز خطراتی نظیر از کارافتادگی و ... از مزایا و مواهب آن بهرهمند گردند و نتیجه آنکه مدیران و کارشناسان سازمان تامین اجتماعی بایستی یوسفانه عمل کنند و امانت داری را در حد اعلای خود نگاه دارند و در این میان نبایستی رویکردهای شخصی و سلیقهای، خوشایند افراد و مناصب، رضایت برخی از افراد مرتبط با تشکلهای شرکای اجتماعی و ... را ملاک تصمیم و عمل خویش قرار دهند.
با این تفاسیر سازمان تامین اجتماعی نبایستی جایی برای افراد ریاکار و مزوّر، متملق و چاپلوس، ملون و متلون، نان به نرخ روز خور و عضو تشکل همسو با هر سو و ... باشد و بایستی نظامات شناسایی، انتخاب، جذب، بکارگیری، انتصاب و ... سازمان تامین اجتماعی بر مبنای بکارگماری افراد علیم، امین، حفیظ و مکین استوار گردد.
و از سوی دیگر بایستی برای حفظ و نگهداشت این نیروی انسانی با آن مختصات و مشخصاتی که برشمرده شد نیز فکری کرد. بایستی کارکنان سازمان بعنوان مشتریان داخلی از سوی متولیان امر تکریم شوند و به آنان احترام گذاشته شود تا بتوان انتظار داشت که آنان نیز مخاطبین، مراجعین و شرکای اجتماعی را تکریم نموده و احترام آنان را رعایت نمایند. بایستی در نظامات داخلی و در مواجهه با کارکنان اصل را بر برائت گذاشت تا بعنوان انتظار داشت که آنان نیز در قبال کارفرما، بیمه شده و مستمری بگیر اصل را بر برائت بگذارند.
بایستی در انتصابات شایسته گرایی و شایسته سالاری ملاک عمل قرار گیرد تا بتوان انتظار داشت که پرسنل نیز برای نیل به مدارج بالاتر به روشهای دیگر نظیر لابیگری، توصیه بازی و ... روی نیاورند و در نهایت اینکه چون سازمان تامین اجتماعی یک نهاد درآمد-هزینه ای بوده و پشتش به اعتبارات و بودجه های دولتی و نفتی گرم نیست و کاملاً متکی بر کارکرد و عملکرد نیروی انسانی خود با ابتناء بر سرمایه اجتماعی برآمده از اعتماد و مشارکت شرکای اجتماعی است و نظر به اینکه سازمانی اجتماعی- اقتصادی است و سازمانی است که اگرچه کارکرد اجتماعی دارد ولی بایستی کاملاً اقتصادی، شفاف و محاسبه پذیر اداره شود فلذا بایستی نظامات جبران خدمت و انگیزشی آن بگونهای معطوف به هدف،عادلانه، مکفی و مبتنی بر کارمزدی بجای وقت مزدی باشد تا بتواند همگرایی سازمانی را شکل دهد.
ابعاد بزرگ گردش مالی و چرخه منابع و مصارف سازمان، ماهیت بین النسلی سازمان و ماندگاری آثار مثبت یا منفی عملکرد پرسنل در ساختار درآمد - هزینه ای سازمان ، عدم امکان و یا صعوبت ترمیم و اصلاح برخی از کاستیها و نواقص و یا سوء عملکرد مدیران و کارکنان، گستره زمانی، مکانی و جمعیتی خدمات سازمان تامین اجتماعی و ... حاکی از اهمیت نقش سرمایه انسانی است که بایستی به آن توجه وافی و کافی مبذول داشت و از آن صیانت نمود تا این نهال برومند همواره در مسیر بالندگی و تعالی قرار گیرد.
* علی حیدری - عضو و نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامين اجتماعي