نخستين پروندهاي كه به نجات قاتل از چوبه دار ختم شد، 26اسفندماه سال 91با قتل جوان 20سالهاي به نام علي به جريان افتاد. آن روز به مأموران كلانتري 11مركزي شهريار خبر رسيد كه جواني با ضربات چاقو مجروح و پس از انتقال به بيمارستان جان باخته است. همزمان تيمي از كارآگاهان تحقيقات خود را در اين زمينه آغاز كردند و دريافتند كه مقتول بهعنوان پيك موتوري در يك مغازه فستفود فروشي كار ميكرد اما در آنجا با جوان آشپز درگير شده و به قتل رسيده است.
در كمتر از 24ساعت عامل جنايت دستگير شد و در همان بازجوييهاي اوليه جنايت را به گردن گرفت. اين آشپز25ساله گفت: روز حادثه داخل مغازه مشغول آماده كردن ساندويچ براي مشتريان بودم كه يك دفعه علي (مقتول) رسيد و از من خواست تا يك ساندويچ همبرگر برايش درست كنم. به او گفتم كه بايد كمي صبر كند اما علي خيلي عجله داشت و با عصبانيت گفت: «زودباش». باز هم از او خواستم كه صبر كند اما اين بار او شروع كرد به فحاشي. من بهخاطر فحشي كه به من داده بود با چاقويي كه در آشپزخانه بود ضربهاي به او زدم كه بترسانمش اما همين ضربه باعث مرگش شد و من ناخواسته قاتل شدم.
بهدنبال اظهارات اين متهم، او در شعبه 113دادگاه كيفري استان تهران به قصاص محكوم شد و اين حكم به تأييد قضات شعبه 27ديوان عالي كشور رسيد. به اين ترتيب پرونده براي انجام مقدمات اجراي حكم به شعبه اول اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شد و درحاليكه همهچيز براي اعدام قاتل مهيا بود، جلسه صلح و سازش برگزار شد تا اينكه چند روز پيش خانواده مقتول در آستانه عيد سعيد فطر حاضر شدند تا از خونخواهي گذشت كنند و قاتل را ببخشند. در چنين شرايطي جوان قاتل به زندان بازگشت تا بهزودي در دادگاه كيفري استان تهران به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود.
- بازگشت ازپاي چوبه دار
دومين پرونده كه روز گذشته منتهي به رضايت اولياي دم و نجات قاتل از چوبه دار شد 18مهرماه 88 به جريان افتاد. آن روز وقتي به مأموران كلانتري باقرشهر شهرري خبر رسيد كه در جريان يك درگيري جوان 28سالهاي به قتل رسيده است تيمي از مأموران تحقيقات خود را در اينباره آغاز كردند. بررسيها نشان ميداد كه قرباني با ضربهگزن كفاشي جان باخته است و قاتل كسي جز دوستش نيست كه بعد از قتل گريخته بود. با مشخص شدن هويت قاتل، او بعد از گذشت 2 روز دستگير شد. متهم در بازجوييها گفت:مقتول گوشي موبايلش را گمكرده بود و تصور ميكرد من آن را برداشتهام.
روز حادثه پيش من آمد و به من تهمت دزدي زد اما من زير بار نرفتم و با هم درگير شديم. بعد از آن با وساطت دوستانمان درگيري ختم به خير شد و من گوشي خودم را به او دادم اما باز مقتول ميگفت بايد 200هزارتومان پولي كه همراهم بود را تحويلش بدهم. وقتي ديدم او حاضر نيست كوتاه بيايد عصباني شدم و با گزن كفاشي كه همراهم بود به او ضربهاي زدم و فرار كردم. متهم پس از مدتي در دادگاه كيفري به قصاص نفس محكوم شد و اين رأي را قضات شعبه نهم ديوان عالي كشور تأييد كردند.
مسئولان واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي سحرگاه 26بهمن 93را براي مجازات قاتل درنظر گرفتند. آن روز تشريفات اجراي حكم انجام شد و جوان قاتل پاي چوبه دار منتقل شد. خانواده مقتول بار ديگر اعلام كردند خواستهشان فقط قصاص است. به اين ترتيب قاتل وصيتنامهاي كه شب قبل در انفرادي نوشته بود را تحويل مأمور زندان داد تا بهدستخانوادهاش برسانند پس از آن از چهارپايه بالا رفت و طناب دار دور گردن قاتل انداخته شد.
او ديگر در يك قدمي مرگ بود اما با وجود اين در آخرين لحظات از خانواده مقتول خواست تا او را ببخشند. آنجا بود كه اشكها و التماسهاي قاتل نتيجه داد و او توانست پيش از اعدام از خانواده مقتول مهلت بگيرد و به زندان برگردد. در اين مدت جلسه صلح و سازش در شعبه اول اجراي احكام دادسراي جنايي تهران برگزار شد تا اينكه سرانجام خانواده مقتول روز گذشته اعلام كردند كه بهخاطر رضاي خدا و نزديك بودن عيد سعيد فطر قاتل را ميبخشند، چرا كه لذتي كه در بخشش است در انتقام نيست. به اين ترتيب عامل جنايت از كابوسهاي چوبه دار رهايي يافت و به زندگي بازگشت. در چنين شرايطي او بهزودي به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه خواهد شد.