غلامعلی خوشرو در ستون سرمقاله شرق با تيتر«اهمیت تعامل به جای تهدید»،نوشت:
یکی از مهمترین دستاوردهای توافق هستهای شکست پروژه امنیتیکردن ایران و معرفی آن به عنوان بزرگترین خطر منطقهای و جهانی است. تلاشها و تشبثات بسیاری در سالهای گذشته انجام شده تا ایران به عنوان خطرناکترین تهدید در ذهن و زبان تعداد زیادی از مردم آمریکا و تا حدودی اروپا و سپس منطقه جلوهگر شود. وقتی این تلقی نادرست به گفتمان غالب تبدیل شود، مشروعیتزدایی، فشار، تحریم، تهدید و حتی جنگ گزینههای مطلوبی برای مقابله با چنین خطری قلمداد میشوند. مذاکرات تحسینبرانگیز و دشواری که در حدود دو سال گذشته انجام شد، توانست این روند خطرناک امنیتیکردن موضوع ایران را معکوس کند.
اکنون شش قدرت جهانی پذیرفتهاند که ایران حق غنیسازی و انجام آن را دارد، حتی اگر با پذیرش محدودیتهای موقتی توافق شده باشد. اما ایران بدون تعطیلی و وقفه به غنیسازی ادامه میدهد. به علاوه به دلیل تصویب قطعنامه جدیدی در شورای امنیت، جامعه جهانی به صلحآمیزبودن برنامه هستهای با پذیرش غنیسازی ایران، اعتراف میکند. البته ایران نیز میپذیرد با رعایت ضوابط و به نحو مدیریتشده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند و با شفافیت، ادعاها و ابهامات آنها را پاسخ گوید.
براساس این همکاری و تفاهم، با تصویب قطعنامه در شورای امنیت که پیشنویس آن اکنون در اختیار اعضا قرار گرفته است، تمام شش قطعنامه شورای امنیت که مبتنی است بر تهدید و تحریم ایران، لغو میشوند.
لغو این قطعنامهها و ختم این تهدیدها و تحریمها در این مرحله گام بسیار مهمی تلقی میشود. با لغو تحریمهای اقتصادی و مالی و نفتی و بانکی، ایران به منابع خود دسترسی مییابد و با تعامل اقتصادی و برنامهریزی به سمت اقتدار بیشتر و پیشرفت حرکت میکند. بهعلاوه در اثر اجرای درست این تفاهمات در یک بازه زمانی ١٠ساله به طور کامل پرونده ایران در شورای امنیت مختومه میشود و محدودیتهای فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران نیز ملغی میشود.
بر این اساس از لحاظ راهبردی سه دستاورد مهم برای ایران قابل اثبات است:
الف : برخورداری از صلح و ثبات نقش سازنده و مؤثر ملی، منطقهای و جهانی
ب: برخورداری از فناوری هستهای صلحآمیز با دسترسی به چرخه سوخت
ج: برخورداری از اقتصادی پویا و مقاومتی بدون تحریم و در همکاری و تعامل با اقتصاد جهانی
پایههای ضروری دستیابی به موارد فوق با تفاهمات انجامشده فراهم آمده است، اما تحقق این مهم بستگی به همبستگی ملی و همکاری جمعی و تعامل جهانی دارد. به دلیل این چشمانداز نویدبخش و امیدآفرین است که دشمنان ایران بهویژه اسرائیل و همپیمانانش در آمریکا و منطقه، بر ضد این تفاهم کارزار بهراه انداختهاند. آنها که خیالپردازانه در انتظار فروپاشی یا تسلیم ایران بودند، اکنون شاهد استقامت و موفقیت ایران هستند. ایران توانست در همان نقطهای که آنها منتظر بهزانودرآمدنش بودند، تمامقامت بهپا خیزد.
اینکه ایران توانسته است با شش قدرت جهانی مذاکره کند و قطعنامههای تحریمی و لازمالاجرای شورای امنیت را بدون اجرا از طریق مذاکره ملغی کند، پدیدهای بینظیر در تاریخ سیاسی جهان است. این دستاورد تاریخی به دلیل اقتدار و انعطاف ایران حاصل شد.
اقتدار ایران از رهنمودهای رهبری، انسجام ملی، استقلال نظام، آمادگی دفاعی، مقاومت و پایداری و ایثارگری مردم و تلاش دانشمندان و نخبگان ریشه میگیرد. اینکه منابع قدرت را چگونه در عرصه بینالمللی به دستاوردهای سیاسی تبدیل کنیم، بستگی به قدرت انعطاف و توان مذاکره ما دارد. اساسا کشوری که فاقد اقتدار و اعتمادبهنفس باشد، فاقد عنصر انعطاف است، چراکه خود را با خطر فروپاشی مواجه میبیند، اما کشوری که از اعتمادبهنفس برخوردار است، اهل انعطاف و مذاکره برای حفظ و ارتقای جایگاه خود است. تدبیری که دولت در اجماعسازی داخلی و در تعامل جهانی بهکار گرفت و مذاکرات نفسگیری که انجام شد، دستاوردهای مهمی را برای ایران به ارمغان آورده است.
اقتدار نظام به همراه تدبیر و مذاکره، ساختار ظالمانه قدرت جهانی را تغییر داد؛ ساختاری که از یکسو مبتنی است بر زور و سلطه و از سوی دیگر بر فرمانبری یا فروپاشی است. ایران براساس احترام متقابل و بر مبنای دادوستد، وارد مذاکره شد و در حد مقدورات خود توانست روند یکسویه تهدید، تحریم و تخریب را به تعامل دوسویه، احترام متقابل، همکاری مشترک و پیشرفت و توسعه تبدیل کند. هیچگاه نباید فراموش کنیم در تعامل جهانی هرچه دامنه مقدورات خود را که ترکیبی از اقتدار و انعطاف است گسترش دهیم، جایگاه سزاوارتری کسب میکنیم. نگارنده امیدوار است با لغو همه قطعنامههای تحمیلی و تحریمی پیشین، بنیانی استوار برای این چرخش تاریخی گذر از تهدید به تعامل در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران فراهم آید.
ایران به عنوان کشوری برخوردار از فرهنگ و تمدنی غنی که در توفانهای چند هزاره تاریخ، هویت و استقلال خود را حفظ کرده و همچنان استوار و سربلند ایستاده است، هرگز این موقعیت ممتاز را از عهدشکنی و ستمگری بهدست نیاورده است. اگر ما در مذاکرات، جدی و تسلیمناپذیر بودیم، برای آن است که تنها تعهدی را بپذیریم که در عمل قادر به انجام آن باشیم؛ ایران به تعهدی که پذیرفته، پایبند است، باید طرفهای مذاکراتی ما به تعهدات خود پایبند بمانند. تنها از طریق پایبندی به تعهدات، حسن نیت و درستی رفتار است که میتوان در جهان پررنج و ستم و خشونت کنونی، شاهد پیروزی دیپلماسی بر جنگ بود.
- کلاهیکه در ژنو برداشتند در وین گذاشتند!
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش به قلم حسين شريعتمداري نوشت:
۱- بعد از قرائت بیانیه مشترک ایران و 5+1 در وین که با ذوقزدگی ناشیانه یا فرمایشی! روزنامههای زنجیرهای و سایتهای همسو با آنها روبرو شد و در فضایی که همه جا سخن از یک «پیروزی بزرگ»! و «بینظیر»! در میان بود، اگر چه آرزو و ایدهآل ما نیز آن بود که با این جشن و سرور همراه و همخوان باشیم ولی مروری گذرا بر متن توافقنامه حکایت از آن داشت که همراهی با دستافشانیهای این و آن، نادیده گرفتن واقعیات و تبدیل کردن«آرزو» به «خبر» است!
مخصوصاً آن که برداشت اعلام شده رئیسجمهور محترم کشورمان از توافق وین با برداشت رئیسجمهور آمریکا از همان سند، فاصلهای پرنشدنی و تفاوتی 180 درجهای داشت. از این روی، تیتر اول کیهان چهارشنبه 24 تیرماه را به اختلاف 180 درجهای یاد شده میان روایت رؤسای جمهور دو کشور از توافق وین اختصاص دادیم و طی یادداشتی با عنوان «این نیز گفتنی است» به مواردی از این برداشت دوگانه و متضاد اشاره کردیم. آن روز اما، تمامی رسانههای داخلی با تیترهای درشت به استقبال توافق وین رفته بودند و درباره پیروزی بزرگی! که به دست آمده است، داد سخن داده بودند، نظیر؛ «جهان بهایران سلام کرد»! «خجسته باد این پیروزی»! «پیروزی بدون جنگ»! «آغازعصر ایرانی»! «ایران بر قله توافق»! «پیروزی استقامت، شکستتحریم»! «جهان تغییر کرد»! «پیروزی تاریخی ملت ایران»! «گلصدبرگ توافقشکفت»!«کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»! «خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا»! «دنیا به احترام ایران ایستاد»! «کلید چرخید، ایران خندید»! «تدبیر کارساز شد، توافق تاریخی»! «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»! «پیروزی ایران در جنگ ارادهها»! «تثبیت ایران هستهای با ایستادگی ملت»! و... و متاسفانه صدا و سیما نیز در این «جشن پیروزی»! و اعلام به اصطلاح این «توافق تاریخی»! سنگ تمام گذاشت به گونهای که انگار برای ارزیابی ماجرا و بیان واقعیات رسالتی بر عهده ندارد! و البته بعد از چند روز به یاد برخی از مفاد سند وین و مخصوصا بندهای 11 و 12 قطعنامه در حال تصویب شورای امنیت افتاد... که بگذریم!
اعلام تردید کیهان درباره توافق وین و اشاره به مواردی از توافق یادشده که در آن خطوط قرمز هستهای کشورمان نادیده گرفته شده بود با اعتراض گسترده و فراوانی روبرو شد که در بسیاری از موارد با فحاشی و ناسزاگویی نیز همراه بود. در این میان، برخی از دوستان نیز به دلسوزی - و نه غرضورزی- به کیهان توصیه میکردند که از ابراز تردید یا مخالفت درباره توافق وین خودداری کند و توضیح میدادند که متن توافق وین با همه جزئیات آن به رؤیت رهبر معظم انقلاب رسیده و موافقت کامل حضرت ایشان را نیز در پی داشته است! و تقدیر و تشکر حضرت آقا از تیم هستهای حاکی از موافقت ایشان با توافق یاد شده است. پاسخ ما این بود که تقدیر رهبر معظم انقلاب نشانه تلاش صادقانه و شبانهروزی تیم محترم مذاکرهکننده است که از سوی هیچ انسان منصف و آزاداندیشی قابل انکار نیست و توافق هر چه باشد، تلاش و فداکاری تیم کشورمان در خور تقدیر است. اما، برای ارزیابی توافق وین و تشخیص خوب و بد آن، معیارها و ملاکهای جداگانهای از سوی حضرت آقا ارائه شده است که در همان خطوط قرمز اعلام شده قابل تعریف است و محال است حضرت ایشان با توافقی که در آن از خطوط قرمز اعلام شده عبور شده باشد موافق باشند. البته، بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن توافق وین، معلوم شد که اگر با توافق یادشده، موافقت داشتند، تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن آن ضرورتی نداشت.
در پایان این بند از یادداشت پیش روی گفتنی است که طی چند ماه اخیر با موارد مشابه دیگری نیز روبرو بودهایم که کسانی برداشتهای خود درباره برخی از مسائل- از جمله مسائل هستهای- را به حضرت ایشان نسبت دادهاند که خوشبختانه در همه موارد، اعلام نظر صریح رهبرمعظمانقلاب و تاکید معظمله که نظرات علنی ایشان با نظرات غیرعلنی حضرتش متفاوت نیست، کارساز و گرهگشا بوده است.
2- و اما، بعد از این مقدمه که طرح آن را ضروری دانستهایم باید گفت، مروری هر چند گذرا بر متن توافق وین، به وضوح نشان میدهد برخی از خطوط قرمز حیاتی نظام در توافق مورد اشاره، نادیده گرفته شده است که به آن خواهیم پرداخت، اما آنچه امروزه و در این میان، خطرناکتر به نظر میرسد و اشاره به آن ضرورت فوری دارد، قطعنامهای است که قرار است امروز -دوشنبه- در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد. چرا که تصویب این قطعنامه، توافق وین را به یک سند بینالمللی و لازمالاجرا تبدیل میکند. با تصویب این قطعنامه- به گونهای که خواهیم پرداخت- بیم آن میرود کلاهی که حریف در توافق ژنو و لوزان برداشته بود! در توافق وین بر سرمان بگذارد! بخوانید؛
3- قطعنامهای که قرار است امروز در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد- همانگونه که در متن توافق آمده است- اصلیترین تضمین توافق وین است و این توافق را به یک سند رسمی و لازمالاجرای بینالمللی تبدیل خواهد کرد که جای کمترین سرپیچی از تعهدات اعلام شده در آن را باقی نمیگذارد.
گفتنی است برخی از مواد منشور سازمان ملل متحد، برای الزام اعضاء به اجرای مصوبات شورای امنیت این سازمان محدودیتهایی نظیر عدم تعارض با قوانین داخلی و حاکمیت ملی کشورها قائل شده است ولی این محدودیتها درباره قطعنامههایی که تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل به تصویب میرسند، وجود ندارد و تمامی قطعنامههای فصل هفتمی بدون کمترین استثناء لازمالاجرا هستند. بند 7 از ماده 2 منشور ملل متحد در این باره تصریح میکند که؛ «هیچ یک از مقررات مندرج در این منشور، ملل متحد را مجاز نمیدارد در اموری که ذاتاً جزو صلاحیت داخلی هر کشوری است دخالت نماید ولیکن این اصل به اعمال اقدامات قهری پیشبینی شده در فصل هفتم لطمهای وارد نخواهد آورد».
قطعنامهای که قرار است امروز به تصویب برسد، مستند به ماده 41 از فصل هفتم منشور ملل متحد است و انجام تعهدات ناشی از آن برای کشورمان الزامآور خواهد بود.
4- «سند وین» مطابق آنچه در بند فوق آمده است، با تصویب قطعنامه شورای امنیت، قطعی و الزامآور میشود و مهلت دوهفتهای برای بررسی مفاد آن از سوی مجلس شورای اسلامی و یا شورای عالی امنیت ملی کشورمان، کمترین تاثیری در قبول یا رد آن نخواهد داشت، توضیح آن که اگر مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی امنیت بعد از بررسی متن توافق وین به این نتیجه برسند که بخشهایی از آن با منافع ملی کشورمان در تعارض است و یا در آن، خطوط قرمز اعلام شده از سوی ایران رعایت نشده است، نتیجه این بررسی با عرض پوزش فقط برای ثبت در تاریخ ارزش دارد و در تغییر متن و انطباق آن با خواستهها و مواضع ایران اسلامی کمترین تاثیری نخواهد داشت چرا که با تصویب قطعنامه شورای امنیت و قبل از انجام این بررسیها، متن توافق وین الزامآور شده و مفاد آن از سوی کشورمان پذیرفته شده تلقی میشود!
5- برخی از مسئولان محترم کشورمان در اظهارنظرهای رسمی خود از قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل که قرار است امروز به تصویب برسد با عنوان «یک دستآورد»! یاد میکنند و از جمله اعلام میدارند با تصویب این قطعنامه اولاً؛ تمامی قطعنامههای قبلی شورای امنیت که علیه فعالیت هستهای ایران صادر شده است لغو میشود و ثانیاً؛ این قطعنامه انجام تعهدات حریف در توافق وین را تضمین میکند و ... که در این باره باید گفت؛
الف: برخلاف آنچه دوستان عزیزمان مطرح میکنند، قطعنامههای قبلی لغو نمیشوند، بلکه مفاد آنها در قطعنامه اخیر شورای امنیت جایگرفته و تجمیع میشود.
ب: جمهوری اسلامی ایران هیچ یک از قطعنامههای قبلی شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرفته و آنها را غیرقانونی اعلام کرده بود و برای اثبات نظر خود نیز دلایل و شواهد محکم و مستندی داشت. اما قطعنامه اخیر را پذیرفته است بنابراین، برخلاف تصور یا تلقی دوستانمان، قطعنامههای قبلی نه فقط لغو نمیشوند، بلکه با تجمیع در قطعنامه اخیر به قوت خود باقی خواهند ماند، با این تفاوت که تاکنون قطعنامههای یاد شده را غیرقانونی میدانستیم ولی در حالت جدید بر قانونی! و لازمالاجرا بودن آنها مهر تائید زدهایم!
ج: موضوع فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد که قطعنامههای قبلی با استناد به ماده 41 آن علیه کشورمان تصویب شده بود، درباره کشورهایی است که صلح و امنیت منطقهای و جهانی را بر هم زده و یا تهدیدی علیه آن محسوب میشوند. سخن مستند و مستدل جمهوریاسلامی ایران برای اعلام غیرقانونی بودن قطعنامههای مورد اشاره این بود که شورای امنیت سازمان ملل بر اساس کدام سند یا شاهد و قرینهای، فعالیت هستهای ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقهای یا جهانی تلقی کرده است که صدور قطعنامههای فصل هفتمی علیه کشورمان را توجیه قانونی کند؟!
و اکنون با تن دادن به قطعنامه فصل هفتمی اخیر- بی آن که بخواهیم و یا به آن توجه داشته باشیم- رسما پذیرفته و اعلام کردهایم که برنامه هستهای ایران تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی و منطقهای است! چرا؟! پاسخ روشن است، زیرا صدور قطعنامه فصل هفتمی اخیر را پذیرفتهایم و موضوع فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد از ماده 39 تا 51 آن، درباره کشورهایی است که صلح و امنیت جهانی و منطقهای را به خطر انداخته و یا تهدیدی علیه آن به حساب میآیند!
6- بند 11 از پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره فعالیت هستهای ایران تصریح میکند در صورتی که یکی از طرفهای برجام بر این اعتقاد باشد که تعهدات توافق وین و یا بخشی از آن اجرا نشده است، شورای امنیت ملزم است ظرف 30 روز نظر اعلام شده را به رأی بگذارد تا چنانچه اقدام کشور یاد شده (بخوانید ایران) مصداق نقضتعهد تلقی شود، ادامه اجرای پاراگراف A از بند 7 این قطعنامه لغو شود. توضیح آن که موضوع پاراگراف یاد شده، لغو قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران و بازگشت دوباره آنها است بنابراین مفهوم بند 11 این است که اگر یکی از 6 کشور گروه 5+1 اعتقاد داشته باشد که ایران به تعهدات خود پایبند نبوده و یا بخشی از آن را اجرا نکرده است، شورای امنیت ظرف 30 روز ادامه لغو قطعنامههای قبلی را به رأی میگذارد و چنانچه ادامه لغو قطعنامههای پیشین رأی نیاورد مطابق ماده 12 از قطعنامه پیشنهادی، تمامی تحریمهای ناشی از قطعنامههای قبلی بدون نیاز به تصویب مجدد- در این نکته دقت کنید- باردیگر لازمالاجرا خواهد شد. اکنون به موضوع بعدی که اوج موذیگری و خدعه حریف است توجه کنید!
7- نکته در خور توجه این که، در این رأیگیری نیازی به رأی اکثریت اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیست و از آنجا که 5 کشور عضو دائمی این شورا یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه دارای حق وتو هستند، فقط کافی است که یکی از آنها خواستار بازگشت قطعنامههای قبلی شود. در این صورت، حتی اگر همه اعضای دیگر شورای امنیت نیز نظر دیگری داشته و خواهان عدم بازگشت قطعنامههای قبلی باشند، نظر و خواست آنها نمیتواند مانع از بازگشت قطعنامههای قبلی باشد، چرا که خواست و نظر همه آنها با همان یک رأی، یکی از 5 کشور یاد شده «وتو» و بیاثر خواهد شد.
به بیان دیگر بندهای 11 و 12 پیشنویس قطعنامهای که قرار است امروز به تصویب برسد، تصمیم احتمالی - فقط احتمالی- چین و روسیه برای پیشگیری از بازگشت قطعنامههای قبلی را غیرقابل اجرا و بیاثر کرده است. زیرا بر فرض که یکی از دو کشور چین و یا روسیه بخواهند مانع از بازگشت قطعنامههای قبلی شوند، در این صورت، اگر چه هر دو کشور یاد شده دارای حق وتو هستند و میتوانند خواستار ادامه بخشA از بند 7 یعنی ادامه لغو قطعنامههای قبلی و عدم بازگشت دوباره آنها شوند ولی رأی منفی فقط یکی از سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلیس برای بیاثر کردن تصمیم آنها کافی است زیرا این سه کشور نیز دارای حق وتو هستند و رای منفی هر یک از آنها به بازگشت دوباره قطعنامههای یاد شده به مفهوم وتوی نظر سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود.
اکنون میتوان این اظهارنظر اوباما را به ارزیابی نشست که با تلویحی نزدیک به تصریح دست چین و روسیه را در پیشگیری از اقدامات آمریکا علیه برنامه هستهای ایران، کوتاه اعلام کرده بود.
8- پیشنویس قطعنامهای که قرار است امروز - و یا حداکثر چند روز دیگر- در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد، از سوی آمریکا تهیه و ارائه شده است و از آنجا که تصویب آن به دلایل یاد شده، میتواند ایران را با دشواریهای فراوانی روبرو کند پیشنهاد میشود جمهوری اسلامی ایران از هماکنون، مخالفت خود با پیشنویس مورد اشاره را رسما اعلام کرده و خواستار تغییر بخشهایی از متن پیشنویس- از جمله بندهای 11 و 12، ضمیمهB و... آن- شود.
9- درباره متن سند وین که با عنوان برجام از آن یاد میشود نیز گفتنیهایی هست که اصلاح آن ضرورتی حیاتی دارد و در شمارههای آینده به آن خواهیم پرداخت ولی از آنجا که تصویب قطعنامه فصل هفتمی اخیر متن یاد شده را قطعی و لازمالاجرا خواهد کرد، انتظار میرود- وانتظار منطقی و فوری و حیاتی نیز هست- که جمهوری اسلامی ایران نظر نهایی خود درباره آن را به نتیجه بررسیهای دقیق این سند از سوی مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی موکول کند و برای انجام این بررسی دقیق علاوه بر دو نهاد یاد شده، از حقوقدانان برجسته و صاحبنظران دیگر نیز به طور جدی دعوت به عمل آورد.
- رفراندوم، بهترين شيوه رد و تصويب توافق وين است
عباس عبدي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
در جريان بحث درباره مذاكرات هستهاي طي دهه گذشته، مواردي پيش آمد كه اختلافنظرهاي داخلي شديد شد و با توجه به مواضع مجلس فعلي و دو مجلس قبلي در اين باره برخي از فعالان سياسي پيشنهاد ميكردند كه اين موضوع به همهپرسي گذاشته شود. آن موقع مشخص بود كه چنين پيشنهادي منطقي نيست، شايد پيشنهاددهندگان نيز به اين مساله آگاه بودند، و فقط به عنوان يك تاكتيك سياسي و براي به رخ كشيدن موقعيت و حمايت مردمي ايدههاي خود آن را مطرح ميكردند زيرا هيچگاه يك موضوع سياست خارجي را به اين صورت خام به رفراندوم نميگذارند، چون دست دولت در پيشبرد سياست خارجي و گفتوگو بسته ميشود. اگر مثلا مردم راي ميدادند كه درباره هستهاي به توافق برسيم، دست مذاكرهكنندگان ايراني براي طرف مقابل رو ميشد و ديگر نميتوانستند گفتوگو كرده و امتيازهاي مناسب را بگيرند، چون بر اساس رفراندوم مجبور به توافق بودند.
نظر منفي هم مشابه همين نوع تبعات را داشت. ولي اكنون قضيه فرق كرده است، زيرا مذاكرات به پايان رسيده و متن مذاكرات نهايي شده است و طبق روال جاري بايد در كشور مورد بررسي و تصويب و رد قرار گيرد. ولي به چند دليل زير پيشنهاد ميشود كه اين كار از طريق رفراندوم انجام شود. ١- اصل ٥٩ قانون اساسي مقرر ميدارد كه: «در مسائل بسيار مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي ممكن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسي و مراجعه مستقيم به آراي مردم صورت گيرد. درخواست مراجعه به آراي عمومي بايد به تصويب دوسوم مجموع نمايندگان مجلس برسد. پرسشي كه پيش ميآيد اين است كه آيا در اين سي و شش سال گذشته هيچگاه نيازي به استفاده از اين اصل نبوده؟ آيا اين اصل از ابتدا بيهوده تصويب شده است؟ به نظر ميرسد كه نهتنها اين اصل بيهوده تصويب نشده، بلكه چهبسا در اين چند دهه نيز زمينههايي براي مراجعه به آراي عمومي وجود داشته كه متاسفانه انجام نشده است، مثل اتخاذ برخي سياستهاي اقتصادي يا بحث هدفمندي و... كه اگر با مراجعه به آراي عمومي انجام ميشد.
... اعتبار و قدرت اجرايي بهتري پيدا ميكرد. در هر حال گذشته، گذشته است؛ ولي اكنون ميتوان يكي از مهمترين تصميمات چند دهه گذشته در ايران را به معرض داوري و تصميم افكار عمومي قرار داد.
٢- در ميان مراجع تصويبكننده بايد به شوراي عالي امنيت ملي و مجلس اشاره كرد. تصويب يا رد شوراي عالي امنيت ملي، عملا فاقد معناي مشخص است، زيرا اين توافق براساس مديريت اصليترين اعضاي اين شورا به دست آمده است، و تصويب شورا، نوعي تاييد عملكرد خودش است. ضمن آنكه مذاكرات شورا درباره آن غيرعلني و پشت درهاي بسته و بدون اطلاع مردم از كموكيف ماجرا است، از اين رو تصويب آن دستاوردي سياسي ندارد. مجلس نيز به دو دليل نميتواند وارد اين دستور شود، يا اگر هم وارد شود مفيد نيست؛ اول اينكه مجلس فعلي بازتاب واقعي آنچه در عرصه جامعه ميگذرد نيست، و به دليل مسائلي كه براي آن پيش آمده از وجاهت و اعتباري كه مناسب با اتخاذ تصميم در اين موضوع و تاييد و رد آن باشد برخوردار نيست. ولي مهمتر از آن اينكه توافق مذكور يك بسته است و نميتوان بخشي را پذيرفت و بخشي را نپذيرفت. در حالي كه مجلس به طور معمول در بررسي قوانين نهتنها در كليات، بلكه در جزييات نيز وارد ميشود.
٣- رهبري عالي نظام نيز تاكيد كردند كه موضوع هستهاي توسط مسوولان در حال پيگيري است و نبايد موجب دودستگي شود. ضمن اينكه براي تصويب متن بايد مسير قانوني پيشبيني شده طي شود. بنابر اين و از آنجا كه بحث در مجلس به نحوي است كه دودستگي را تشديد ميكند، لذا بهترين حالت رسيدگي آن در عرصه عمومي و تصويب و ردش از طريق همهپرسي است. ضمن اينكه مصوبات مجلس مشمول رسيدگي بعدي شوراي نگهبان هم ميشود و با توجه به برخي از مفاد توافق، اين شورا طبعا نميتواند براساس آموزههاي رسمي آن را تاييد يا رد كند، و همان طور كه در سخنان مقام معظم رهبري نيز آمده است كار بررسي متن بايد براساس مصالح كشور و منافع ملي انجام شود و اين از شمول رسيدگي شوراي نگهبان كه تطبيق مصوبات با شرع و قانون اساسي است خارج است.
در كنار دلايل فوق، يك دليل سياسي ديگر و البته مهم نيز وجود دارد. با رفراندوم درباره توافق هستهاي شور و نشاطي جدي در ميان جامعه ايران رخ خواهد داد زيرا ميتوان به صورت آزاد درباره جزييات اين توافق در مطبوعات و صداوسيما بحث كرد و با آن موافقت يا مخالفت كرد. اثر آن نيز در نشاط سياسي جامعه و ارتقاي درك و فهم سياسي جامعه زياد است، ضمن آنكه در صورت تصويب اعتبار توافق را نزد جامعه جهاني بيش از پيش ميكند. و از همه مهمتر اينكه راي مردم و كيفيت موافقت يا مخالفت با آن حكايت از صفبندي نيروهاي سياسي خواهد كرد. اين رفراندومي واقعي خواهد بود كه مجموعه قدرت در ايران، نظري پيشيني در مورد آن نداده است، و به صورت واقعي به راي مردم گذاشته خواهد شد.
در مورد همهپرسيهاي پيشين، دستاندركاران سياسي؛ پيشاپيش راي موافق خود را اعلام ميكردند ولي اين مورد ميتواند به يك رقابت و چالش سياسي خوشايند تبديل شود. و هر نتيجهاي كه از آن حاصل شود محصول اراده مردم تلقي شود. ضمن اينكه در همهپرسي، كليت توافق به عنوان يك بسته كامل، براي راي دادن مردم پيشنهاد ميشود و نيازي به تاييد و رد تكتك جزييات آن نيست. با عنايت به اين نكات پيشنهاد ميكنم كه از سوي دولت توافق وين در قالب يك ماده واحده دوفوريتي با هدف ارجاع آن به همهپرسي به مجلس ارايه شود و مقدمات انجام آن در نخستين فرصت از سوي دولت فراهم و به راي عمومي مردم گذاشته شود.
- توافق هستهای، غرور ملی
سید رضا صالحیامیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
موفقیت دولت تدبیر و امید در ماراتن نفسگیر هستهای و تلاشهای دوساله تیم مذاکرهکننده، بدون شک پیروزی ملت بزرگ ایران است که پاسخ صبر و مقاومت 10 ساله خود را به درستی با اعتماد به برنامهها و شعارهای آقای روحانی دریافت کرد.
ریاست محترم جمهوری که از حدود 12 سال پیش و در کسوت دبیری شورای امنیت ملی کشور بخوبی با حدود و چارچوب برنامه هستهای ایران و فضای بینالمللی و حساسیتهای جهان پیرامون این موضوع آشنا بود، در کارزار انتخابات با وقوف به تجربه خویش و شناخت کامل همکاران خود در امور دیپلماسی خارجی، به مردم وعده داد که میتواند قفل پرونده هستهای را با کلید تدبیر و راهبرد مذاکره باز کند. خوشبختانه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و تبیین و ترسیم چارچوب مذاکرات و خطوط قرمز غیرقابل عدول از جانب ایشان و غیرت، شجاعت و ذکاوت تیم مذاکرهکننده و پشتیبانی و حمایت مردم عزیز کشورمان نتیجهای را رقم زد که جهانیان به عظمت و اقتدار این ملت بزرگ اعترافکنند.
بنابراین میتوان نخستین دستاورد این پیروزی بزرگ را از این پس در تغییر نگاه افکار عمومی جهان نسبت به ملت بزرگ ایران و نظام جمهوری اسلامی جستوجو کرد. ایران اسلامی با سابقه و پیشینه بزرگ تمدنی، شایسته نگاه بلند و عظمت این مرز و بوم نزد جهانیان است که متأسفانه در سالهای اخیر به ناحق از سوی رسانههای سلطه، تصویری وارونه از آن به افکار عمومی عرضه شده بود که در راستای پروژه «ایرانهراسی»، میخواست کشور ما را به انزوا بکشاند. خوشبختانه پیروزی ملت ایران زمینه شکست این پروژه را فراهم آورد. به طوری که در همین مدت کوتاه رژیم غاصب اسرائیل خود را بازنده بزرگ این توافق میداند.
دستاورد دوم توافق حاصل از مذاکرات هستهای، تغییر نگاه دولتها به دولت جمهوری اسلامی است. آنچه در پی ماهها و ساعتها مذاکره قدرتهای جهان با ایران حاصل شد ارائه تصویری عقلانی، جهانگرا، تعاملی، سازگار و اهل مذاکره از جانب دولت ایران بود. همین امر سبب گردید تا نگاه نخبگان جهان و رسانههای بینالمللی و شبکههای اجتماعی هم به این سمت تغییر کند و همگان ایران و نمایندگان آن را مردمان اهل خرد و گفتوگو بیابند.
قطعاً این تغییر نگاه موجب تقویت قدرت ایران در نظام بینالمللی شده است و از این به بعد جایگاه ایران در منطقه از سوی قدرتهای جهانی به عنوان یک قدرت تأثیرگذار و بازیگر اصلی به رسمیت شناخته خواهد شد. امروز همه میدانند که چالشهای منطقه بدون توجه به قدرت ایران حل نخواهد شد.
این موفقیت بزرگ از منظر اقتصادی هم حائز نکات واجد اهمیتی است؛ اگر کشور ما طی دوره سالهای 84 تا 92، بر اساس برخی روشهای غلط و نابخردانه و جاهلانه با قطعنامههای ظالمانه شورای امنیت سازمان ملل مواجه شد که حاصل آن تحریمهای غیرمنصفانه و فشارهای سخت اقتصادی بر این کشور شد که نتیجهای جز خسارات سنگین مالی و روانی نداشت و پیامدهای ناگواری همچون بیکاری، تورم، گرانی و رکود را رقم زد، دیپلماسی پیشروانه مذاکره در دو سال اخیر به تشدید نشدن تحریمها منجر شد. پس از اجرایی شدن توافق هم منافع مادی لغو تحریمها مانند بازگشت پولهای بلوکه شده و گشایش در حوزههای پولی و مالی، صنعت و اشتغال موجب رونق بازار و بهبود فضای کسب و کار در کشور خواهد شد و سخن آخر اینکه همه این مسائل در حالی به وقوع میپیوندد که کمترین تغییری در استراتژی کلان نظام برای حفظ استقلال، عزت و مصلحت کشور رخ نداده و همه خطوط قرمز مورد نظر
رهبر معظم انقلاب از سوی تیم مذاکره کننده هستهای رعایت شده و مورد توجه قرار گرفته است. این سخن معروف که «جنگ محصول شکست دیپلماسی است» بخوبی در جریان مذاکرات اخیر به منصه ظهور در آمد و ثابت شد که دیپلماسی ابزار تأمین منافع بدون جنگ و نزاع است. این پیروزی بزرگ را به رهبر معظم انقلاب که با رهنمودها و حمایتهای خود بخوبی فضای مذاکرات را هدایت کردند و به ملت بزرگ ایران به پاس مقاومت بینظیر خود در مقابل فشارهای ناشی از تحریمهای ظالمانه تبریک میگویم و به عنوان عضو کوچکی از دولت تدبیر و امید، خوشحالم که با همت مردان بزرگ عرصه دیپلماسی، علاوه بر تأمین منافع ملی و مصالح عمومی از طریق مذاکره و کشیدن خط بطلان بر استراتژی جنگ و خشونت و تقابل، یکی از مهم ترین شعارهای انتخاباتی آقای روحانی محقق شد و از این پس شاهد خواهیم بود که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. ان شاء اللّه.