بعد از این کار، تعداد تابلوهایی که روی آن نوشته شده: «سالن آرایش و پیرایش زنانه» را بشمارید و اگر باز هم نیاز به دلیل و برهان داشتید، به کاغذهای کاهی رنگارنگی که هر از گاهی در چارچوب در آپارتمانها جای میگیرد یا به حیاط خانهتان پرتاب میشود، بیشتر توجه کنید! البته باز هم روشی برای اثبات وجود آن، اینکه تعداد خانمهایی که در میان اقوام و خانوادهتان به این شغل مشغول هستند را بشمارید!
... به هر حال، اگر اهل مقاومت هم باشید، عقبنشینی میکنید و میگویید که واقعا تب این شغل، در میان خانمها داغداغ است و آنچه عامل این حرارت شده، حرفهایی از گوشه و کنار درباره رقمهای درشت و رویایی درآمد شاغلین این حرفه است. بنابراین، این قسمت ماجرا به اندازه کافی اغواکننده جلوه میکند تا سبب ورود به این حرفه و رفتن تا انتها باشد.
... اما آغاز این راه، کار چندان سختی نیست؛ تنها کافیاست مبلغ صد و پنج هزار تومان به علاوه رقمی حدود ده هزار و پانصد تومان – به منظور انجام کارهای اداری و برگزاری امتحان – کنار بگذارید.
از این پس، تبدیل به شاگردی میشوید که قرار است تنها دوره مقدماتی این هنر را سپری کند. در این دوره، با بسیاری از اصطلاحات، روشها و ابزارها آشنا میشوید و دیپلم فنی و حرفهای به شما اعطا میشود
. ...واما جزئیات و ریزهکاریهایی که اصل قضیه است مخفی میماند و سبب میشود از این قسمت به بعد، ماجرا جالبتر شود:
به دست آوردن بخشهای باقیمانده که در حقیقت تضمینکننده تبدیل شما به آرایشگری حرفهای است، مستلزم گذراندن دورههای پیشرفته و حرفهای است. در اینجا باید بسته به وضعیت مالیتان، مدت زمانی را توقف کنید و فقط به فکر جمع کردن شهریه دورههای فوق باشید!
البته در این توقف، میتوانید مشغول به کار شوید اما یادتان باشد که به هر جا وارد میشوید، شما را قبول ندارند و تنها به چشم شاگردی نگاهتان میکنند که نیاز به گذراندن سالها تجربه دارد. به هر حال، در این شرایط، خودتان هم بیتجربگیتان را باور دارید و تلاش میکنید تا در آرایشگاهی که مشغول به کار هستید، از فوت و فنهای خانم باسابقهای که هر روز چکپولهای سرخ و سبز پارو میکند، سر درآورید اما هرچه میگذرد، تنها به این نتیجه میرسید که هر روز به انجام کارهای پیشپا افتاده و مقدماتی این رشته مشغول هستید و وقتی به خودتان میآیید، متوجه میشوید که بهرغم ساعتها روی پا ایستادن، تنها دچار تکرار و تکرار شدهاید.
لازم به ذکر است که در این روزها باید ظرفیت روانیتان را هم بالا ببرید چرا که در روزهای نخست و همینطور پایانی، معمولا باید رفتارهای تحقیرآمیز بسیاری را از سوی صاحب آرایشگاه و سایر کارکنان تحمل کنید چرا که در این شغل، همه رقیب هم هستند و تجربههای کسب شده طی سالها که شما دربهدر به دنبالش هستید، با ارزشتر از آن است که به راحتی نصیبتان شود. بنابراین تلاش بیفایده است و هر چه نقشه میکشید تا سوالهای کاربردیتان را از همان خانم «چکپول پارو کن» بپرسید، با پاسخهای سرد و راه گمکن مواجه میشوید. البته در این میان، مسائلی را به صورت ناخودآگاه ضبط میکنید و یاد میگیرید که به عنوان مثال اگر پس از اتمام کار، مشتری از خدمات ارائهشده بسیار راضی و خوشحال بود، رقم مربوطه را باید دو برابر کرد و در حالت برعکس، اگر ناخشنود و ناراضی بود، با تخفیف اساسی، قضیه را ختم کرد. همینطور باید پس از اتمام کار، آنقدر از مشتری و تحول رخ داده تعریف کرد تا باورش شود کار خوب بوده. در این میان، مسائل جالبتری را نیز به صورت ناخودآگاه متوجه میشوید و آن اینکه حداقل یک فالگیر – ترجیحا با قهوه – را به آرایشگاه دعوت کنید تا به این دلیل، خانمهای بیشتری دور هم جمع شوند و به واسطه فالگیر، کاری درخواست کنند و به اصطلاح، مشتری شوند و در همین اوصاف، وقتی به رقمهای گفته شده به مشتریها دقت میکنید – باز هم به صورت ناخودآگاه – متوجه میشوید که چه تفاوت فاحشی با رقمهای گفته شده از سوی صنف آرایشگرها وجود دارد اما خیالتان را راحت میکنند و میگویند: «نمیتوانند نظارت کنند!».
به هر حال، با هر چه ضبط میکنید و انجام میدهید، به این نتیجه میرسید که سرجای خود بنشینید و مهارت بیشتری کسب کنید. حالا اگر تا این زمان پولی دست و پا کرده باشید، نباید فرصت کلاسهای حرفهای را از دست بدهید چرا که همه میگویند اصل قضیه هنر آرایشگری، در این کلاسهاست! مبلغی معادل یک الی یک و نیم میلیون تومان کنار میگذارید و شماره تماس بیش از صد آموزشگاه را از داخل مجلههای مختلف بیرون میکشید. همه آنهایی که در محلهای به اصطلاح بالای شهر ساکن هستند، رقم را بدون تخفیف اعلام میکنند و به هیچوجه، پرداخت اقساط را نمیپذیرند اما در محلههای معمولینشین، میتوان در اقساط 12-10 ماهه، کل شهریه را پرداخت کرد. در همین گیرودار، درهای جدیدتری به رویتان باز میشود، اینکه یک آموزشگاه اعلام میکند مدرکش از ایتالیاست، دیگری از فرانسه، دبی، امارات،ترکیه و... و به این نسبت، شهریهها نیز دستخوش تغییر میشود و رو به نجومی شدن میرود.
حالا هر چه تلاش میکنید سر دربیاورید که چطور مدرکی از فرانسه اعطا میشود در حالی که امتحانها به صورت داخلی و از طرف سازمان فنی و حرفهای کشور است، به نتیجهای نمیرسید!
در این میان، شما میمانید و مبلغ هنگفت کلاسها، دورههای متعدد و در نهایت، آموزش مدلهای عجیب و غریب و متفاوتی که بسیاری از آنها با فرهنگ و سلیقه مردم همخوانی ندارد اما شما مجبورید آنها را بیاموزید تا حرفهای شوید و بتوانید در میان هزاران سری که برای موفق شدن در این رشته در جنب و جوشند، جایی باز کنید!
فقط یادتان باشد که در این میان، پشتکارتان را از دست ندهید و خسته نشوید. هر بار که دچار این حالت شدید، به فکر کاغذهای خشک چکپولها یا بوی اسکناسهای انباشته روی هم بیفتید تا بار دیگر انگیزهتان را به دست آورید و بالاخره بشوید یک خانم آرایشگر حرفهای!
اگر روحیهتان را از دست نمیدهید، باید بگوییم که حالا باید به فکر دست و پا کردن محل کار و وسایل مورد نیاز باشید. حق دارید دلسرد شوید چون به تازگی مبلغ هنگفتی را برای گذراندن کلاسهای حرفهای صرف کردهاید. همه آنهایی که این راه را میآیند و به اینجای کار میرسند، مثل شما دچار یاس مقطعی میشوند اما وقتی به فکر شب عید و انبوه مشتریهای جمع شده در آرایشگاهشان میافتند – در حالی که وقت برای شمردن اسکناسهای سبز وجود ندارد! – بلافاصله دمدستیترین راه، یعنی استفاده از منزل مسکونیشان را انتخاب میکنند: البته این راه، برای بسیاری مقدور نیست و آنها را با مشکلات جدی مواجه میکند چرا که اغلب، همسران این تصمیم را مخل آسایش اعضای خانواده میدانند و... اما اگر این راه، برایتان بسته شد، مجبورید چند پله به عقب برگردید و دوباره به عنوان مهمان، به آرایشگاه دیگری روانه شوید. البته حالا نگاهها به سوی شما تغییر کرده چرا که تبدیل به آرایشگری حرفهای شدهاید!
حالا باید دردسرهای شراکت با فردی دیگر را تحمل کنید که به صورتهای مختلف، از جمله «جا از من، کار از تو»، «کرایه کردن صندلی از یک آرایشگاه»، «50 – 50 مساوی»، «هر کس مشتریهای خودش» و... وجود دارد.
... و حالا این جریان تند، آرامتر میشود؛ شما مشتریهای بیشتری جلب میکنید و به اصطلاح، بعد از چند ماه، سرشناس میشوید اما هنوز برایتان راضیکننده نیست و وقتی مبلغ باقیمانده آخر ماه را با بسیاری از آرایشگاههای مشابه مقایسه میکنید، میبینید چقدر عقبترید. بنابراین تصمیم میگیرید دست از مخفیکاری بردارید، تابلویی بر سردر محل آرایشگاه نصب کنید و پرداخت مالیات را به داشتن مشتریهای بیشتر ترجیح دهید. برای داشتن تابلو، کسب جواز لازم است. بنابراین، به صنف آرایشگرها مراجعه میکنید اما پس از این کار، وقتی متوجه میشوید که علیالحساب باید پانصد هزار تومان پرداخت و قوانین سخت مکانی را نیز رعایت کنید، از کسب جواز پشیمان میشوید اما دل را به دریا میزنید و میخواهید مثل بسیاری که با تابلو و بدون جواز کار میکنند، ادامه دهید.
همه میگویند این کار ریسک است و هر لحظه ممکن است مامورهای شهرداری متوجه شوند و آرایشگاه را ببندند... اما مگر راه دیگری وجود دارد؟
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۸۵ - ۱۴:۱۴
شیرین نجوان: قبل از هر چیز، برای اینکه به شما اثبات شود که تب این شغل چقدر داغ است، کافی است یک خیابان اصلی را انتخاب کنید و آن را تا انتها پیش بروید.