ساوت‌همپتون> گارسون رستورانی در انگلستان به همکارش توضیح داد که برای سفر و دیدن پسرش پول زیادی نیاز دارد و همان روز متوجه شد یکی از انعام‌هایی که در صندوق رستوران برای او ثبت شده درست همان مبلغی است که او به همکارش گفته بود.

يكي از مشتري‌ها حرف‌هاي او را شنيده بود و سپس طي نامه‌اي پس از تمجيد از شيوه كار او برايش همان مبلغ مورد نيازش را در صندوق انعام قرار داده بود.