در هجدهم جولای سال جاری، ساکنان منطقه چانگشا در استان هونان چین به همراه تصاویری از مائو تسهتونگ، رهبر و بنیانگذار جمهوری خلق چین به درون رودخانه یانگتسه رفتند و مراسم بزرگداشت برگزار کردند.
49سال پیش مائو 72ساله در یک نمایش سیاسی در این رودخانه شنا کرد و پس از آن اتفاقاتی در چین روی داد که تبعات آن کم و بیش هنوز دامنگیر این کشور است.
جولای سال 1966 است. مائو 72ساله بعد از مدتها غیبت از انظار عمومی و در حالی که شایعه مرگش فراگیر شده بود، در کنار رودخانه یانگتسه با مایو ظاهر میشود.
عکاسان و خبرنویسهای حکومتی همه جا را پر کردهاند. آنها قرار است از یک حماسه دیگر عکس بگیرند و خبر منتشر کنند.
مائو که به دلیل غیبت طولانیاش، گمان میرفت به سختی بيمار شده یا حتی مرده باشد، حالا با چهرهای خندان و مصمم آماده است تن خود را به دست رودخانه دهد.
در یک دهه گذشته، چین به لطف سیاستهای «جهش بلند رو به جلو» مائو در بحران اقتصادی غرق شده بود و حالا مائو در آخرین تلاشهایش میخواست به همه نشان دهد مهم نیست دیگران چه فکر میکنند، مهم نیست چین با چه مشکلاتی دست به گریبان است، مهم این است که مائو میتواند در یانگتسه شنا کند.
مسابقه شنا در بزرگترین رودخانه آسیا و سومین رودخانه بزرگ جهان هرساله برگزار میشد و حالا مائو در کنار 5هزار نفر دیگر آماده است تا یکی از آخرین نمایشهای سیاسی خود را اجرا کند.
شش بادیگارد مائو را در طول شنا همراهی میکنند. پرترههای شناور از مائو تمام مسیر مسابقه را پرکرده است و اعلامیههای پخششده، عمری 10هزارساله برای مائو آرزو میکنند. او 65 دقیقه در آب ماند و حدود 16کیلومتر شنا کرد.
دو روز بعد او به پکن رفت و منتقدان خود را در اداره مرکزی حزب کمونیست به شدت مورد حمله قرار داد. تفکرات اصلاحگرایانه و متمایل به اندیشههای فئودالی در طبقههای بالای حزب کمونیست نفوذ کرده بود و این برای مائو و انقلابش سم به حساب میآمد.
مائو، مغرور از شنای 65 دقیقهای خود، همقطاران دیروز خود در پکن را، «دشمنان بزرگ» خواند و به پشتوانه «انقلاب فرهنگی» خودساختهاش، از هیچ چیز نترسید.
انقلاب فرهنگی ریشههای خود را در جهش بلند رو به جلو دوانده بود؛ ایدهای که مائو آن را میان سالها 1958 تا 1962 اجرا کرد و بر اساس آن، قرار بود چین را در زمره کشورهای مدرن دربیاورد و در عوض 45میلیون نفر را به دلیل قحطی ناشی از اجرای این ایده به کام مرگ فرو ببرد.
در این میان و در بین رهبران حزب بدنام کمونیست چین، رهبران احیانا جسوری وجود داشتند که اعلام کنند مرگ و میر اتفاق افتاده صرفا به دلیل بلایای طبیعی نبوده و سهم اندیشههای کمونیستی در این میان به مراتب بزرگتر بوده است.
قدرت داشت از دستان مائو خارج میشد و به نرمی به در جبهه کمونیستهای معتدلتری چون لئو شائوچی و دنگ شیائوپنگ فرود میآمد.
مائو با غریزه ذاتی خود تلاش کرد شرایط را به نفع خود تغییر دهد. در نبرد میان «سرخ»ها و «متخصص»ها، مائو جانب سرخها را گرفت و افسار امور را به دست آنها داد. «مدرنيزاسيون» در کشوری فئودالی و «کشاورزی محور» هزینههای گزافی دارد و حتی ممکن است به قیمت جان 45میلیون انسان تمام شود.
دولت چین طی برنامه جهش بلند رو به جلو، زمینهای کشاورزی را مصادره و محصولات آن را در عوض دریافت جنگافزار و حمایت سیاسی، به کشورهای اروپای شرقی صادر کرد.
بخشی از درآمد کشور نیز صرف پشتیبانی از نهضتهای ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا شد. زمان و فشار کاری روی کارگران به شدت افزایش یافت.
زیاد طول نکشید تا تشت رسوایی طرحهای مندرآوردی مائو از بام بیفتد و صدای اعتراضها بلند شود. مائو از این پس میبایست برای حفظ قدرت و جایگاه خود ميجنگيد.
در سال 1965 او چهارمین همسرش جیانگ چینگ را که پیشتر بازیگر بود، با حکمی به ریاست «باند چهار» منصوب كرد و او را به شانگهای فرستاد تا قدرت تاریخنگاری از سلسله مینگ را کنترل کند.
مائو بعد از این از باند چهار استفاده کرد تا به سران حزب در پکن حمله کند و آنهایی را که احيانا مطیع نبودند، تحت انقیاد خود درآورد.
بعد از اینکه خیال او از پکن و کارشکنیها راحت شد، او میتوانست مرحله بعدی طرح خود را اجرا کند. در می سال 1966 مائو اعلام کرد نظم جهانی دچار تغییر شده است.
او به جای جهان از پهنه زیر آسمان استفاده کرد. از نظر مائو هر آنچه زیر آسمان قرار داشت، در بینظمی فرو رفته بود و از نظر مائو این یک موقعیت استثنایی بود، چراکه او میتوانست نظم مورد نظر خود را در این آشفتگی به بار بنشاند.
ابزار او برای ایجاد چنین موقعیتی، محیطهای دانشجویی و دانشآموزی بود. این دانشجویان و دانشآموزان بودند که حجم بسیار زیادی از پوسترهای «شخصیت بزرگ» را به در و دیوارها میچسباندند و با شور جوانی میتوانستند بسیاری از منتقدان تحصیلکرده مائو را به راحتی از دانشگاهها بیرون کنند، آنها را به باد تمسخر بگیرند و از صفحه بازی محو کنند.
«ارتش سرخ» شکل گرفته بود؛ نیرویی مردمی و شبهنظامی که قرار بود بازوی مائو در کشمکشهای خیابانی باشند و به عنوان یک نیروی شبه نظامی، دستورات او را به طور مستقیم اجرا کنند.
قدرت و کنترل مائو در ارتش رسمی چین بعضا دچار تزلزل بود. جانشین او هم در ارتش و هم در حزب، لئو شائوچی، مخالفتهای بنیادینی با مائو داشت.
لئو شائوچی نسبت به سیاستهای جهش بلند رو به جلو معترض بود. هم او بود که به عنوان یک مقام مسوول چینی اعتراف کرد میلیونها نفر به سبب اجرای این سیاستها جان خود را از دست دادهاند.
به عنوان رئیسجمهور، لئو شائوچی نمیخواست محصولات کشاورزی روستايیان مصادره و به ناکجاآباد فرستاده شود و حتی در یک اقدام نادر، او از بازماندگان کسانی که به سبب سیاستهای جهش بلند رو به جلو، جان خود را از دست داده بودند، عذرخواهی کرد.
طی دورانی که جهش بلند رو به جلو در حال انجام بود، حکومت چین روستاییان را تشویق میکرد تا به صورت اشتراکی کارگاههای کوچک ساخت فولاد احداث کنند و با اتحادی همگانی، کشور را به سمت صنعتی شدن پیش ببرند.
روستايیان مجبور بودند ساعتهای کاری بسیاری را صرف ساخت فولاد و آهن کنند و طبيعتا کشاورزی در مرحله دوم اهمیت قرار گرفت.
بخش زیادی از درختها برای روشن نگه داشتن کورههای فولاد قطع شد و در نتيجه محیطزیست چین طی آن دوران آسیب جدی دید. از سوی دیگر، فولاد و آهن تولیدشده به این سبک و سیاق، بسیار بیکیفیت بود و ارزش ناچیزی داشت.
لئو شائوچی نسبت به اجرای این طرح نیز انتقادات جدی داشت با این همه نظر مائو، ادامه کار بود. انقلاب فرهنگی قرار بود لئو شائوچی و دیگرانی راكه مانند او فکر میکردند، از دور خارج کند.
مائو خیلی زود به هدف خود رسید. تنها چند ماه پس از شکلگیری انقلاب فرهنگی، لئو از مقام جانشینی مائو در حزب خلع شد. افکار عمومی، به لطف پروپاگاندای ارتش سرخ، لئو و خانوادهاش را مورد انتقاد و تحقیر قرار دادند.
دستگاه تبلیغاتی مائو، به لئو برچسب «خائن» زد و کمی بعد او و همسرش در پکن تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. تا اکتبر 1668، او به صورت رسمی از تمامی مناصب حکومتی خود خلع شده بود.
مائو بار دیگر به عنوان قدرت بلامنازع حزب مطرح شد. «تصفیه بزرگ» اتفاق افتاده بود و همه کسانی که «کوتهبینانه» فکر میکردند كه اجرای جهش بلند رو به جلو یک فاجعه بوده است، به سزای اعمال خود رسیده بودند.
باند چهار به طور جدی برنامه پاکسازی حزب و دانشگاهها را از عناصر خائن دنبال میکرد و گاردهای سرخ نیز پشتوانه نظامی تصمیمات گروه چهار نفره را فراهم میآوردند.
جیانگ چینگ، همسر مائو و رهبر باند چهار، دستور داده بود در صورت لزوم گاردهای سرخ جای ارتش چین را بگیرند. مائو به هیچ روی نمیتوانست بعد از فاجعهای که به جهت اجرای سیاستهای جهش بلند رو به جلو پیش آمده بود، از خطر پشت کردن ارتش به خود آسوده باشد.
گاردهای سرخ تضمینی برای رفع این تهدید بودند. آنها میتوانستند به راحتی به خیابانها بریزند، خائنان را خوار و خفیف کنند و در چشم به هم زدنی نسخه آنها را بپیچند.
گاردهای سرخ روایتی یکدست و متحد از جهانبینی مائو را ترویج کردند. تنها جهانبینی مجاز که به هیچ چیز دیگر اجازه حضور نمیداد.
پوسترهای پرتره مائو در مقیاس بسیار زیاد منتشر و پخش میشد. «کتاب سرخ کوچک» که حاوی گفتارهایی از مائو بود به نوعی کتاب آیینی هر چینی به حساب میآمد.
چینیها موظف بودند این کتاب را در هر مراسمی همراه داشته باشند و به شیوه خاصی تکان دهند. مائوئیسم به معنی یک کیش به وجود آمده بود.
از سوی دیگر، قومیتهای نژادی و مذهبی تحت آزار گاردهای سرخ قرار گرفتند. هیچ دین یا مذهبی غیر از آنچه مائو اختراع کرده بود، اجازه نفس کشیدن نداشت. در تبت بیش از شش هزار معبد ویران شد.
در ناحیه شینجیانگ که مسلمانان چین عمدتا در آنجا زندگی میکنند، نسخههایی از قرآن به آتش کشیده شد. در مناطق کرهای نشین شمال شرق چین، مدارس آموزش زبان ویران شد.
در جنوب چین و در استان یوننان در یک کمتر از یک هفته حدود 1600نفر قتل عام شدند و 4هزار خانه از بین رفت.
مائو در سال 1969 به طور رسمی اعلام کرد انقلاب فرهنگی پایان یافته است، اما عملا این آخر ماجرا نبود. هیچ چیز تمام نشد. فاز اجرایی انقلاب فرهنگی عملا با مرگ ژنرال لینبیائو در ارتباط بود خورد.
لینبیائو، وزیر دفاع جمهوری خلق چین و از اعضای بلندپایه حزب کمونیست بود. در جریان انقلاب فرهنگی، با وجود اینکه او در شرایط بسیار خوبی قرار داشت و میتوانست به راحتی بعد از مرگ مائو قدرت را در دست بگیرد، علیه مائو دست به کودتا زد.
کودتا شکست خورد و او مجبور به فرار شد. برنامه لینبیائو این بود که با هواپیما به سمت شوروی بگریزد، اما هواپیمای او در مرز میان چین و مغولستان هدف قرار گرفت و او در نهایت کشته شد.
با کشته شدن لینبیائو در سال 1971، مرحله اجرایی انقلاب فرهنگی نیز به پایان رسید. مائو چند سال بعد در 1976 مرد و بعد از آن بلافاصله اعضای باند چهار دستگیر شدند.
مخالفان مائو در حزب کمونیست به رهبری دنگ شیائوپنگ که خود از قربانیان انقلاب فرهنگی بود، قدرت را به دست گرفتند. سیاستهای مائویی که در طول انقلاب فرهنگی تثبیت شده بود، بعد از مرگ او محو شد.
در سال 1981 حزب کمونیست چین اعلام کرد انقلاب فرهنگی «مسبب شدیدترین شکستها و سنگینترین صدمات وارد شده بر حزب، کشور و مردم چین از زمان تأسیس جمهوری خلق چین بوده است.»
شنای مائو در رودخانه یانگتسه، تنها یک آبتنی معمولی نبود. او میخواست نشان بدهد که هنوز میتواند به راحتی جان انسانها را بگیرد و با سیاستهای جاهطلبانه مخالفان میانهرو را از دور خارج کند؛ نمایشی که مائو در شانزدهم جولای 1966در رودخانه یانگتسه آغاز کرد، در نهم سپتامبر 1976 و با مرگ او خاتمه یافت.
عليرضا شاه محمدي/منبع:همشهري جوان