وسوسه رسيدن به سرمايه ميليوني باعث شد كه دوست او نقشه جنايت را طرح و اجرا كند اما 8ماه پس از جنايت راز او فاش شد.
آذرماه سال گذشته مرد ميانسالي نگران راهي پايگاه هشتم پليس آگاهي تهران شد تا مأموران را در جريان ناپديد شدن مرموز پسرش قرار دهد.
او گفت: پسرم مغازهاي در حوالي پاسگاه نعمتآباد اجاره كرده و در آنجا كار ميكرد. چند روز قبل مقداري پول از من گرفت و گفت كه خودش هم در حدود 100ميليونتومان پول دارد و ميخواهد همه اين پولها را سرمايهگذاري كند. آن روز آخرين ديدار من و پسرم بود. او با كيف پر از پول از خانه بيرون رفت و به طرز مرموزي ناپديد شد. پس از آن به هرجا كه فكرش را ميكردم سر زدم اما اثري از پسرم نبود.
بهدنبال اظهارات اين مرد، جستوجوي كارآگاهان براي پيدا كردن پسرجوان شروع شد.
بررسيها نشان ميداد كه وي با زن جواني بهصورت موقت ازدواج كرده و گاهي به خانه او ميرفته است. با دستور قاضي احمد بيگي، بازپرس جنايي تهران اين زن به دادسراي جنايي احضار شد اما گفت كه از سرنوشت پسرجوان اطلاعي ندارد. به گفته اين زن صيغهاي او سحرگاه روزي كه ناپديد شده بود با تماس يكي از دوستانش از خانه وي خارج شده و ديگر برنگشته است. اما او نميدانست دوستي كه با او تماس گرفته بود، چهكسي بود.
- حل معماي 8ماهه
اظهارات اين زن هم كمكي به حل معماي ناپديد شدن پسر جوان نكرد.8 ماه از جنايت گذشته بود و هنوز هيچكس از سرنوشت جوان ناپديدشده اطلاعي نداشت. ديگر براي تيم جنايي محرز شده بود كه او قرباني جنايتي خاموش شده است، هرچند هنوز نه كسي دستگير شده و نه جسدي پيدا شده بود. با اين حال بررسيها براي كشف اين معما ادامه داشت و تنها كسي كه ميتوانست اين معما را حل كند، همان دوست ناشناسي بود كه آخرين بار با جوان ناپديد شده تماس گرفته بود.
سرانجام با شگردهاي پليسي و بررسيهاي تخصصي مشخص شد تماس گيرنده كسي نيست جز يكي از دوستان جوان ناپديد شده به نام مهران. با كشف اين حقيقت، قاضي احمد بيگي دستور بازداشت وي را صادر كرد. مرد جوان اما در بازجوييها مدعي شد كه تلفن همراهش در اختيار يكي از دوستانش بوده كه هماكنون به خارج از كشور رفته است و احتمال ميدهد كه او آخرين بار با جوان ناپديد شده تماس گرفته است.
- اقرار به جنايت مسلحانه
هرچند مظنون دستگير شده مدعي بود كه از سرنوشت دوستش بياطلاع است اما همه شواهد حكايت از اين داشت كه او رازي را در سينه دارد. در چنين شرايطي بازجوييهاي فني و پليسي از اين مرد جوان ادامه يافت تا اينكه وي عصر جمعه راز قتل جوان گمشده را فاش كرد.
او گفت: من و مقتول در همسايگي يكديگر مغازه داريم و از مدتها قبل با هم دوست بوديم. چند روز پيش از جنايت از زبان مقتول شنيدم كه در حدود 100ميليون تومان سرمايهدارد و ميخواهد طلا بخرد. به او گفتم كه يك آشناي طلافروش دارم كه ميتواند به قيمت خوبي از او طلا بخرد. در واقع به او دروغ گفتم و همان روز نقشه قتلش را كشيدم تا پولهايش را سرقت كنم.
وي ادامه داد: براي اجراي اين نقشه از چند روز قبل كارگر چاهكن به مغازهام آوردم و چاهي به عمق 8متر در وسط مغازهام حفر كردم. همزمان يك اسلحه شاهكش هم خريدم و نقشه كشيدم كه پس از قتل دوستم و سرقت پولهايش، جسد او را در چاهي كه كنده بودم دفن كنم.
پس از آن با يك سيم كارت اعتباري كه تهيه كرده بودم با مقتول تماس گرفتم و او را به مغازهام كشاندم. وقتي او وارد مغازهام شد چند گلوله به سمتش شليك كردم و جسدش را داخل چاه انداختم و روي آن را پوشانده و حتي كف مغازه را هم مجددا سراميك كردم. با خود گفتم كه اگر جسد را در حاشيه شهر رها كنم قطعا از سوي پليس پيدا شده و وقتي مشخص شود كه او قرباني جنايت شده پيگيريهاي پليس بيشتر خواهد شد. براي همين احساس كردم بهترين جا براي مخفي كردن جسد داخل مغازهام است و پس از قتل پولهايش را دزديدم تا اينكه دستگير شدم.
با اعتراف مرد جنايتكار، اسلحهاي كه وي از آن در جنايت استفاده كرده بود در پشت بام مغازهاش كشف شد. از سويي معلوم شد كه او پول سرقتي را به حسابش ريخته و در اين مدت آن را خرج كرده است. با اين حال وي براي انجام تحقيقات بيشتر با قرار قانوني دراختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت و گروهي از مأموران روز گذشته براي يافتن جسد راهي مغازه متهم شدند.