با درخشش اين فيلم در جشنواره و موفقيت نسبي در اكران عمومي، همه منتظر تماشاي چهارمين كار او در مقام كارگردان بودند؛ اتفاقي كه با مردن به وقت شهريور در جشنواره سي و دوم فيلم فجر افتاد و چندان مورد پسند قرار نگرفت. اين فيلم قرار بود پس از حدود 2سال از ارديبهشت روانه اكران شود كه به دلايلي نشد و حالا با توقيف «رستاخيز»، فرصت به مردن به وقت شهريور رسيده است. در اين ميان، عليمرداني روي صندلي كارگرداني «مشرف به كوچه بينام» هم نشست و خيليها منتظرند آن را در اكران عمومي تماشا كنند. اين فيلمساز كه دستي بر شعر و شاعري دارد، مردن به وقت شهريور را با الهام از يكي از شعرهاي سيدعلي صالحي انتخاب كرده و با اجازه او اين نام را روي فيلم خود گذاشته است.
- تصويري از جامعه امروز
عليمرداني درباره توليد مردن به وقت شهريور به همشهري ميگويد: با اينكه مجموع هزينه توليد فيلم به اندازه دستمزد يك ستاره سينما هم نيست، براي آن زحمت زيادي كشيده شده و ميتواند در آگاهيبخشي به خانوادهها بسيار مؤثر باشد. در اين فيلم از مشكلات جوانان گفتهايم؛ مسائلي كه امروز همه ما در اطراف خود با آن مواجهيم؛ مشكلاتي كه بهخاطر ناآگاهي خانوادهها به معضلات بزرگ اجتماعي تبديل ميشوند. مردن به وقت شهريور درباره برقرارنشدن ارتباط درست ميان جوانان و والدين است. ما با نسلي طرفيم كه تعريف از مفاهيم زندگي اجتماعي را در حد كتابهاي درسي ميشناسند و با قرار گرفتن در معرض 2فرهنگ متفاوت درون و بيرون خانه، در برابر مسائل كوچك و بزرگ زندگي درست تفهيم نشدهاند.
- دفاع مقابل تهاجم فرهنگي
او با اشاره به اينكه نميتوان با نسل امروز مانند نسل گذشته به زبان ترس و تهديد سخن گفت، ميافزايد: آنچه امروز ما تهاجم فرهنگي ميناميم، گوشهاي از مدرنيته غيرقابل انكاري است كه اگر دركي درست از آن نداشته باشيم، نميتوانيم جوان امروز را با آن آشنا كنيم. اين تهاجم فرهنگي كه صدها بار نامش را ميشنويم، جوانان بدون دفاع ما را ميگيرد و از جامعه خودمان دور ميكند. مردن به وقت شهريور درباره ديواري بزرگ است كه ميان اين دو نسل قرار گرفته است؛ درباره نسلي كه تعريفي درست از واژههايي مثل شرافت اخلاقي، انسان بودن، صداقت و دوستي ندارند.
- يك فيلم واقعي
كارگردان بهخاطر پونه با بيان اينكه در فيلم خود واقعيتهاي جامعه امروز را بدون گفتن دروغ و قضاوتكردن به تصوير كشيده، تأكيد ميكند: مشكلات و معضلات اجتماعي در پستوي خانهها ديده ميشود؛ مشكلاتي كه شايد در خيابان و هنگام برخورد با جوانان آن را نبينيم اما در خفا وجود دارد. ما با نسلي جستوجوگر طرفيم كه به دلخواه خود انتخاب ميكند، از تجربه كردن نميترسد و به حتم اگر تصميمي درست در اين رابطه وجود نداشته باشد، به سمت راه نادرست ميرود. در اين فيلم سعي كردهام بدون نگاه هنرمندانه به سينما، به سمت فضاي واقعي بروم. تمام شخصيتها مابازاي بيروني دارند و باور قلبي من اين است كه مردن به وقت شهريور حرف دل جامعه امروز است.
- گفتوگو با هزار جوان
عليمرداني تصريح ميكند: براي ساختن مردن به وقت شهريور با بيش از هزار جوان صحبت كردم؛ جوانان 17تا 21ساله كه هنوز شناخت دقيقي از اطراف ندارند و ميتوانند در اين سن با ناآگاهي والدين بدترين اشتباهها را مرتكب شوند. بايد مشكلات را اصلاح كرد اما اين اصلاح فرار از واقعيت تعريف شده است. سينماگر ميتواند در مورد مسائل و مشكلات بهگونهاي صحبت كند تا راههايي بهتر و تازهتر مقابل افراد باز شود. سينما بسيار تأثيرگذار است اما بايد يادمان باشد ساختن فيلم همراه با شعارزدگي نباشد. بايد ظرفيت شنيدن را بالا ببريم. 90درصد انحرافهاي جوانان ما از نشنيدن حرف بزرگترهاست و اينكه با هم صحبت نميكنند و واقعيتها را نميگويند.
- تجربه ششم در 7ماهگي
«كوچه بينام» يا «مشرف به كوچه بينام» پنجمين فيلم هاتف عليمرداني است كه سال گذشته در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و گفته ميشود قرار است بعد از ماههاي محرم و صفر نمايش عمومي آن در سينماها آغاز شود. اين فيلمساز پيشتوليد ششمين فيلم خود را بهزودي آغاز ميكند و «هفت ماهگي» را با موضوع خانوادگي اجتماعي مقابل دوربين ميبرد.