بعد از هزاران سال معامله پایاپای که جنس میدادند و جنس میگرفتند و بعد از اینکه مدتها از نمک، پوست لاکپشت، دندان نهنگ، سنگ، فلز، صدف، مروارید، مرجان و هر چیز باارزش دیگر به عنوان پول استفاده شد، مردم لیدی، همسایه قدیمی مادها در غرب ایران باستان، اولین کسانی بودند که سکه زدند.
ایرانیها هم بیکار ننشستند و فورا از دختر پادشاه لیدی برای پسر شاه ماد خواستگاری کردند و با سازندگان اولین سکه فامیل شدند.
با برقراری پیوند دوستی بین دو ملت، سکههای طلای لیدی در سرزمین ماد هم رایج شد اما چون ایرانیها در آن زمان از خودشان هیچ سکهای نداشتند، حتی یک سکه هم بابت مهریه ندادند! بعدها داریوش از این فکر استفاده کرد و اولین سکه ایرانی را ضرب کرد و اسمش را گذاشت «دریک».
تاریخ سکه از آن بحثهای مفصل باستانشناسی است که همیشه بازارش داغ است و این 2صفحه، پیش آن پشیزی بیش نیست.
بد نیست بدانید
سکه در قدیم به 2 روش ساخته میشد؛ یا با ریختن فلز مذاب در یک قالب (قالبریزی) و یا با کوبیدن چکشی که نقش خاصی رویش حک شده بود، بر تکهای فلز. به روش اول قالبریزی و به روش دوم، ضرب چکشی سکه میگویند.
اولین سکهها از جنس طلا (= دینار)، نقره (= درهم) و مس ساخته شد.
شکل همه سکهها گرد نیست؛ بعضی سکههای ایران قدیم چندگوشاند، بعضی دیگر نیز میلهای و به شکل یک میخ یا سنجاق کوچکاند.
با اختراع سکه مشاغل دولتی زیادی در ایران قدیم به وجود آمد.
اختراع سکه، کلمات و اصطلاحات زیادی به زبانهای ایرانی وارد کرد.
اسم اولین سکه لیدی، الکترون بود که 70درصد طلا داشت.
نوشتههای روی بزرگترین سکه جهان که در موزه بریتانیا قرار دارد، به خط و زبان فارسی است.
روی سکههای ایران باستان تصویر پادشاهان زن نیز دیده میشود.
از روی نقش و نوشته سکهها میتوان اطلاعاتی از تاریخ و اجتماع ایران قدیم به دست آورد که در کتابها و کتیبهها موجود نیست.
متأسفانه بسیاری از سکههای قدیمی برای استفاده از فلزات قیمتی آن، به دست سودجویان آب میشود و همه اطلاعات تاریخی آنها از بین میرود.
در این شماره فقط به سکههای دوران هخامنشی تا قاجار پرداختهایم.
در این مطلب تصویر سکههای اسکندر و جانشینانش در ایران را عمدا حذف کردیم.
برای دیدن سکههای ایران قدیم به موزه سکه بانک سپه، موزه ملی ملک، موزه تماشاگه پول، موزه سکه گنجعلیخان کرمان، موزه ملی ایران (بخش دوران اسلامی) و... سر بزنید.
وقتی ضراب سکه ناشی و تازهکار باشد و چکش ضرب را کمی اینورتر بکوبد...
سکه نقره (= درهم) بهرام پنجم ساسانی، از محبوبترین شاهان ایران باستان، مشهور به بهرام گور. در پشت سکههای ساسانی نقش آتشکده ضرب شده است.
بعد از اسلام تا 200سال همچنان از سکههای ساسانی استفاده میشد. گاهی در کنار سکه ساسانی عبارتی به عربی اضافه میکردند. پشت و روی یک سکه نقره ساسانی (= درهم) زمان خسروپرویز که در وسط، تصویر او و نامش به خط پهلوی دیده میشود و در حاشیه سکه در زمان زیاد بن ابی سفیان به خط عربی نوشته «بسمالله، ربی» اضافه شده است.
سکهها معمولا به نام شاهانی که دستور ضرب آنها را میدادند، مشهور میشدند. به سکه طلای شاه عباس صفوی و شاهان صفوی بعد از او عباسی میگفتند. به سکه طلای اشرف افغان، اشرفی و به سکه طلای نادرشاه، نادری گفته میشد. پشت و روی سکه عباسی شاه طهماسب دوم صفوی ضرب لاهیجان گیلان. برخلاف دوران هخامنشی، در زمان صفوی سکه طلا در استانها هم ضرب میشد. روی سکههای ایرانی شعر هم دیده میشود؛ مثلا روی بعضی از سکههای شاه طهماسب نوشته شده: به گیتی سکه صاحبقرانی / زد از توفیق حق طهماسب ثانی.
پشت و روی سکه طلای فتحعلیشاه قاجار، ضرب لاهیجان گیلان.
سکه طلای زمان احمدشاه قاجار، ضرب سال1334 هجری قمری که به عنوان نشان آویز به کار رفته.
سکهها هم خانه دارند. به جایی که در آن سکه ضرب میکنند، ضربخانه، ضرابخانه یا دارالضرب میگویند. اینجا ضرابخانه گنجعلیخان کرمان است که تبدیل به موزه سکه شده. مجموعه گنجعلیخان کرمان، شامل بازار، کاروانسرا، حمام، مدرسه، آب انبار و ضرابخانه متعلق به دوران صفوی است.
از سکه فقط برای انجام معاملات استفاده نمیشد؛ به عنوان آویز گردنبند هم به کار میرفت. زنجیر گردنبندی که با سکههای مختلف تاریخی آراسته شده. گاهی این گردنبندها خود یک موزه سکهاند و سکههایی از ایران باستان تا ایران معاصر روی آنها هست.
اشتباه نکنید این سکه نیست. یک پلاک یا نشان طلای هخامنشی با نقش شیر بالدار است. در مطالعات تاریخی، مدالها و نشانها زیرمجموعه سکهها هستند.
هیأت امنای دولت قاجار در حال نظارت بر تعیین عیار و وزن سکههای ضرابخانه در تکیه دولت (1311هجری قمری). کارکنان ضرابخانه دولتی لقبهای خاص خودشان را داشتند. مثلا امین دارالضرب لقب رئیس ضربخانه بود که امین دولت و امانتدار بیتالمال بود. سکاک به معنی سکهزن و معیرالممالک لقب کسی بود که بر کار محک زدن و تعیین عیار سکهها نظارت میکرد.
نفر دوم نشسته از سمت راست، کار و بارش سکه بود و شغلش پولساز. محمدحسن امینالضرب، مدیر ضرابخانه سلطنتی ایران در زمان قاجار بود و حق انحصاری ضرب سکه در ایران را داشت. امینالضرب کارهای زیادی برای کشور کرد؛ ساختن راهآهن بین محمودآباد و آمل، کارخانه برق، کارخانه بلورسازی، کارخانه چینیسازی در تهران، کارخانه ابریشمتابی و ابریشمبافی، راه افجه به تهران، کاروانسرای حسنآباد بین راه تهران و قم، پیشنهاد ساخت بانک در ۱۲۹۶ هجری قمری و پیشنهاد ساخت اولین کارخانه ذوبآهن ایران در ۱۳۰۴ هجری قمری. راستی کسی که سمت چپ او (وسط) نشسته را میشناسید؟ سیدجمالالدین اسدآبادی است.
برای دوختن سکه به لباس، یا سکه را سوراخ میکردند و یا یک حلقه نقره به آن جوش میدادند. به همین خاطر خیلی از سکههایی که در موزهها میبینید سوراخ است، یا یک دم کوچکی دارد.
سکهدوزی از صنایع دستی زیبای ایران قدیم است. در قدیم خانمها حاشیه لباسشان را با دوختن سکههای مختلف تزئین میکردند؛ هم یکجور زینت بود و هم پسانداز و در روز مبادا میشد آن را خرج کرد. بعدها دیگر دوختن سکه بر حاشیه لباس از مد افتاد و سکهدوزی به دوختن نقشهای سکهمانند روی پارچه گفته شد.
پشت و روی سکه 5 شاهی شاه سلطان حسین صفوی ضرب تبریز. یک طرف آن نوشته شده: ضرب بندهشاهولایت، حسین.
سکه طلای کانیشکا پادشاه کوشانی. کانیشکا بزرگترین پادشاه کوشانی بود. او از آن ایرانیهای اصیلی بود که بعد از حمله اسکندر به ایران و گسترش فرهنگ یونانی، در زندهشدن دوباره هویت و فرهنگ ایرانی در نیمه شرقی ایران باستان نقش مهمی داشت.
سکه اردشیر بابکان - مؤسس سلسله ساسانی - که روی آن کتیبهای به خط پهلوی به چشم میخورد. طبقهبندی تاج و چهره شاهان ساسانی از روی تصویر سکهها و با مقایسه سنگنگارهها انجام شده است زیرا تقریبا از همه شاهان سکههایی با تصویر نیمرخ یا تمامرخ وجود دارد اما فقط از بعضی شاهان، کتیبه و سنگنگاره به جا مانده.
سکه دریک داریوش؛ اولین سکه ایرانی
بعضیها میگویند دریک از نام داریوش (دارا) آمده، اما بعضیها هم معتقدند که دریک یا زریک از زر (= طلا) میآید و به معنی زرین یا طلایی است. برای دیدن دریک از بخش سکه موزه ملی ملک دیدن کنید. داریوش سکه طلا را فقط در پایتخت ضرب میکرد و به استانها (= ساتراپیها) فقط اجازه ضرب سکه نقره داده بود.
سکه کوشانی با تصویر بودا و نام او به خط یونانی (BODDO). کوشانیها از سلسلههای پادشاهی نیمه شرقی ایران باستان (= افغانستان امروز) بودند و دین بودا در زمان آنها بسیار گسترش پیدا کرد. زبان کوشانیها زبان بلخی بود که از زبانهای باستانی ایران است، اما به خط یونانی نوشته میشده.
تاج خسرو / تاج شاپور
پشت و روی سکه نقره بلاش سوم اشکانی. اشکانیان در ابتدا خود را به ظاهر، دوستدار فرهنگ یونانی نشان میدادند و روی سکههایشان مثل جانشینان اسکندر به خط و زبان یونانی مینوشتند اما تا قدرت کافی به دست آوردند، به حکومت جانشینان اسکندر در نیمه غربی ایران باستان پایان دادند و خط و زبان ایرانی (پهلوی اشکانی) را جایگزین کردند.