مرد جوان كه احساس ميكرد در جريان خريد عتيقهها سرش كلاه رفته است، دوست خود را به قتل رساند و جسدش را در بيابان رها كرد.اين پرونده 8مردادماه و بهدنبال ناپديد شدن جواني 26ساله به نام بهزاد به جريان افتاد. آن روز همسر بهزاد به كلانتري 12بومهن رفت و مدعي شد كه شوهرش براي ديدن يكي از دوستانش خانه را ترك كرده و از همان زمان ناپديد شده است.
اين زن كه حدس ميزد دوستش در ماجراي ناپديد شدن شوهرش نقش دارد به مأموران گفت: از مدتي قبل بين بهزاد و دوستش رامين اختلاف مالي پيش آمده بود. اين اختلافات ادامه داشت تا اينكه روز حادثه رامين به مقابل خانه ما آمد و گفت كه شوهرم بهخاطر همراه داشتن موادمخدر دستگير شده است.
او سپس از من خواست سند و مدارك ماشين شوهرم را به او بدهم تا وي بتواند با وثيقه گذاشتن آن، بهزاد را آزاد كند اما وقتي به او گفتم كه سند و مدارك نزد شوهرم است، چيزي نگفت و از آنجا رفت.زن جوان ادامه داد: من كه نگران شده بودم سعي كردم با شوهرم تماس بگيرم اما موفق نشدم. چند ساعت بعد او به خانه برگشت و وقتي از او درباره ماجراي دستگيرياش و مراجعه رامين به خانهمان براي گرفتن سند ماشين پرسيدم، عصباني شد و بيآنكه چيزي بگويد از خانه خارج شد. در آن لحظه فقط متوجه شدم كه قصد رفتن به خانه رامين را دارد اما پس از آن شوهرم ناپديد شد و ديگر او را نديدم.
با اظهارات زن جوان، مأموران اداره يازدهم آگاهي تهران براي كشف راز ناپديد شدن بهزاد وارد عمل شدند. آنها كه احتمال ميدادند رامين بلايي سر دوستش آورده باشد در تحقيقات تخصصي محل سكونت او را در شهر بومهن شناسايي و وي را دستگير كردند. هر چند رامين پس از انتقال به اداره آگاهي مدعي بود كه از سرنوشت دوستش خبر ندارد و نميداند چه اتفاقي براي او افتاده است، اما پيدا شدن گوشي جوان ناپديد شده در خانه او دستش را رو كرد.
رامين كه چارهاي جز بيان حقيقت نداشت پرده از راز قتل دوستش برداشت و در تحقيقات گفت: مدتي قبل بهزاد نزد من آمد و گفت تعدادي عتيقه سراغ دارد كه اگر آنها را بخرم، سود هنگفتي نصيبم ميشود. 20ميليون تومان به او براي خريد عتيقهها پرداخت كردم اما با گذشت زمان خبري از آنها نشد. هر وقت سراغ عتيقهها را ميگرفتم بهزاد بهانهاي ميآورد كه بهزودي آنها به دستم ميرسند تا اينكه يك روز گفت كه كلاه سرش رفته و پولم را بردهاند. با اين حال قول داد كه براي جبران خسارت ماشينش را به من بدهد.
مرد جنايتكار ادامه داد: مدتي گذشت اما او هيچ اقدامي براي جبران خسارت نكرد.روز حادثه به مقابل خانهاش رفتم و به دروغ به همسرش گفتم كه بهزاد دستگير شده و به وثيقه نياز است اما موفق نشدم سند و مدارك ماشينش را بگيرم. براي همين به خانه برگشتم تا اينكه او چند ساعت بعد به خانه من آمد. بهزاد عصباني بود و با هم مشاجره كرديم اما پس از دقايقي هر دويمان آرام شديم و چند ساعت بعد، از آنجا كه بهزاد خسته بود تصميم گرفت در خانهام كمي بخوابد. وقتي او به خواب رفت با يك طناب او را خفه كردم و پس از آن دست و پايش را بستم و جسدش را به داخل ماشينش منتقل كردم. سپس به بيابانهاي اطراف بومهن رفتم و جسد را در محلي خلوت رها كردم.
با اعترافات مرد جوان، ماموران به همراه او راهي بيابانهاي اطراف بومهن شدند و در بررسيها جسد مقتول پيدا و به پزشكي قانوني منتقل شد. به گفته سرهنگ حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران، تحقيقات براي پيدا كردن خودروي مقتول در حالي ادامه دارد كه عامل جنايت مدعي است آن را در همان بيابان رها كرده بود.