مسئله مهم مديريت باشگاه است؛ آنجا كه مديرعامل توسط وزارت ورزش و جوانان انتخاب شده تا امور پرسپوليس را برعهده بگيرد. مديرعامل يا سرپرست باشگاه براي اداره باشگاه بايد توان لازم را داشته باشد؛ توان مالي و توان تصميمگيري. پرسپوليس وابسته به وزارت ورزش است و براي هزينه كردن نگاه به حمايت مالي اين وزارتخانه دارد. حالا بايد ديد كه پرسپوليس از نظر مالي تا چه اندازه تأمين بوده و بعد نتيجه گرفت كه كوتاهي از سوي وزارت ورزش بوده يا سرپرست باشگاه.
در اداره باشگاههايي چون تراكتورسازي، سپاهان، فولاد خوزستان و برخي ديگر از باشگاهها مشاهده ميكنيم كه تا حدودي خصوصي هستند. با مقايسه اين باشگاهها با استقلال و پرسپوليس درمييابيم كه وضعيت باشگاههاي ديگر بهتر از سرخابيهاست. اين مسائل را وقتي در كنار توقع مردم از اين دو باشگاه قرار ميدهيم به اين نتيجه ميرسيم كه توقعات از استقلال و پرسپوليس بيشتر از ساير تيمهاست. اين مسائل نشان ميدهد كه پرسپوليس در بخش مديريتي با مشكل جدي روبهروست.
در بخش فني بازيكن تمام زندگي خود را ميگذارد تا در فوتبال به موفقيت برسد. اما اين بايكن پيرو چه مانيفست حرفهاي براي پيشرفت است؟ در كشورهايي چون انگلستان، آلمان و اسپانيا ساختار فوتبال حرفهاي است و بازيكنان در قالب آن ساختار قرار گرفته و رشد ميكنند. اما در ايران ما تنها جريمهكردن را درنظر ميگيريم و بعد نميدانيم چه كاري بايد انجام دهيم. البته اين مسئله دربرگيرنده بخش مديريتي و فني است و در واقع مديريت فوتبال است كه بازيكنان جوان را به اين روز مياندازد. وضعيت امروز پرسپوليس هم درگير همين مسئله است. در بخش فني نميتوان از نام برانكو ايوانكوويچ به سادگي گذشت.
من سالهاست بر اين باورم كه مربيان خارجي نه در باشگاهها و نه در تيم ملي نميتوانند مفيد باشند. دليل آن به دانش بالاي مربيان خارجي و فوتبال غيرحرفهاي فوتبال ايران برميگردد. در اين ميان، انتقاد من از برانكو اين است كه با چه كارنامه درخشاني در عرصه مربيگري روي نيمكت پرسپوليس نشسته است؟ البته من درباره دانش اين مربي حرفي نميزنم، اما او چه سابقه درخور توجهي دارد؟ برانكو با تيم ملي قهرمان بازيهاي آسيايي شد، اما بهعنوان يك مربي خارجي موفقيت بزرگي محسوب نميشود. بهطور كلي من موافق برانكو نيستم.