سؤالم اين است. ميخواهم بدانم تو كه از اين سر شهر ميكوبي ميروي آن سرِ شهر مانتو بخري و يا به فلان پارك سر بزني، چهقدر تواناييهاي محلهات را ميشناسي و چهقدر از كمبودهايش گلايه داري؟
ما قبول داريم كه از گذشته برخي مراكز فرهنگي و يا ورزشي و تفريحي توزيع عادلانهاي در شهر تهران نداشتهاند كه البته بخشي از اين مشكلات به بافت قديمي محلهها و يا حتي جديدالتأسيس بودن آنها برميگردد. مثلاً تمركز سينماها در بخشهاي مركزي شهر و محلههاي قديميتر به قدمت محلهها مرتبط ميشد.
هر چند مشكل فرشته دقيقاً همين است. فرشته 13 سال دارد و در محلهي آنها هيچ سالن سينمايي وجود ندارد. آنها بايد مسيري را طي كنند و سوار ماشين شوند تا به اولين سينما برسند.
او ساكن يكي از محلههاي منطقهي 14 است و ميگويد: «در محلهي ما يك پارك بزرگ هست كه شهربازي دارد، اما براي رفتن به اين شهربازي هم مشكل داريم، چون در روزهاي تعطيل و شبها خيلي شلوغ ميشود و خانوادهام مخالف رفتن به اين پارك هستند.»
البته ساخت پرديسهاي سينمايي در نقاط مختلف شهر كمبود سينما را تاحدودي حل كرده است؛ مثل پرديس سينمايي سمرقند در جنتآباد، تماشا در يافتآباد، كيان در نواب و...
* * *
بعضيها طبيعتگردند و بوستانها و مراكز تفريحي با حال و هواي طبيعت را ترجيح ميدهند و با اين كه حالا بوستانها و پاركها در تمام تهران وجود دارند و بيش از دوهزار بوستان در مناطق مختلف تهران تأسيس شده، اما حكايت «مرغ همسايه غاز است» همچنان باقي است.
در محلهي باربد 16ساله، پاركهاي زيادي وجود دارد، اما او براي تفريح پاركهاي محلههاي ديگر را ترجيح ميدهد. او در يكي از محلههاي منطقهي4 زندگي ميكند، اما بيشتر به همراه خانوادهاش به بوستانهاي آب و آتش در منطقهي3 و آبشار تهران در منطقهي22 ميروند. در محلهي خودشان اما بوستان بزرگ و زيباي پليس قرار دارد كه در گذشته با نام باغ اناري شناخته ميشد.
ناگفته نماند كه تهرانگردي و ديدن همهي بوستانها و مراكز تفريحي و ديدني يكي از جذابيتهاي زندگي در اين شهر است، به شرطي كه اول محلهي خودت را بشناسي و بعد راه بيفتي!
* * *
65 كتابخانه و 26 فرهنگسرا و بيش از 90 خانهي فرهنگ، سراي محله و كانون فرهنگي در سراسر شهر وجود دارند كه به راحتي ميتوان عضو آنها شد و از امكاناتشان استفاده كرد.
فاطمه خانهي فرهنگ محلهاش را خوب ميشناسد؛ در اينجا كلاسهاي هنري و حتي علمي برگزار ميشود و بعضي وقتها تورهاي تفريحي يا تهرانگردي هم دارند. فاطمه ميگويد: «من دوستان زيادي در كلاسهاي تفريحي و تابستانيام پيدا كردم و حتي در اين فرهنگسرا با خانهي برخي از افراد مهم ساكن در محلهمان آشنا شدم.»
فاطمه ساكن منطقهي21 است و در مجتمع فرهنگي خواجويكرماني و همچنين كتابخانهي اين مجتمع رفتوآمد دارد.
* * *
ترانه خيلي محلهاش را نميشناسد، او حتي سادهترين لباسهايش را از مراكز خريد محلههاي ديگر تهيه ميكند. در محلهي آنها چند پاساژ معروف وجود دارد و بسياري از همسن و سالان او براي خريد به محلهي آنها ميآيند. او ساكن يكي از محلههاي مركزي شهر است.
و اين چنين است كه كوچ محلهاي رواج دارد و جوانها و نوجوانها براي خوردن فستفود، غذاخوردن در رستورانهاي سنتي و يا براي خريد از اين سر شهر به آن سوي شهر ميروند.
اين در حالي است كه بسياري از ما محلهمان را نميشناسيم، آدم هاي مشهور و خانههاي تاريخياش را نميشناسيم و نميدانيم روزهايي بوده كه در محلهي ما رويدادهاي مهم تاريخي اتفاق افتاده است. تابستان فرصت خوبي است براي شناختن جايي كه زندگي ميكنيم.