روزی که این بازیکن در عنفوان جوانی در تیم ریشهدار ابومسلم خوش درخشید و مورد توجه خیلی از تیمهای بزرگ از جمله سرخابیهای پایتخت قرارگرفت، به راحتی میشد حدس زد که یك ستاره دیگر از دیار سیاهجامگان خراسان در راه است.
علیرضا نیکبخت واحدی متولد نهم تیرماه سال1359 در شهر فوتبالخیز مشهد است؛ دیاری که ستارههای زیادی را به فوتبال ایران معرفی کرده.
نیکبخت واحدی فوتبال خود را از مسابقات آموزشگاهی مشهد آغاز کرد و تا سقف فوتبال ایران که حضور در تیمهای استقلال و پرسپولیس و البته ملی ایران است پیش رفت.
البته زندگی ورزشی او فراز و نشیبهایی هم داشت که موجب شد او خیلی زود به عنوان یک ستاره افول کند. در حالی که شاید میتوانست تا همین الان هم یکی از ستارههای فوتبال ایران باشد.
نیکبخت واحدی سالهای زیادی در تیمهای استقلال و پرسپولیس بازی کرد، لژیونر شد و بازیهای درخشانی هم در تیم ملی ایران داشت. با این بازیکن نخبه گفتوگویی انجام دادیم که شرح آن را در زیر میخوانید.
- انگار فوتبالت را به صورت جدی از آموزشگاههای مشهد شروع کردی. درست است؟
البته اگر بخواهیم زمین خاکیهای مشهد و آن بخش از فوتبالم را که در زمینهای خاکی انجام میدادم ناديده بگيريم بله، به صورت رسمی و جدی از آموزشگاههای مشهد شروع کردم.
- اولین باشگاهی که به شکل رسمی در آن بازی کردی ابومسلم بود؟
نه؛ قبل از ابومسلم یک تیم بود در رده جوانان به اسم راوند. ابتدا در آن تیم تست دادم و قبول شدم. خیلی زود در این تیم تبدیل به یک بازیکن ثابت شدم، اما هنوز مدت زیادی از عضویتم در این تیم نگذشته بود که یک اتفاق جالب افتاد.
- چه اتفاقی؟
فکر میکنم شصت هفتاد روز بعد از آن که اولین بازی را برای راوند انجام دادم، در مسابقات مشهد مقابل تیم جوانان ابومسلم بازی کردیم و آن بازی را 3بر یک بردیم.
من دو گل زدم و یک پاس گل دادم. یعنی روز، روز من بود. بلافاصله بعد از این بازی از ابومسلم با من تماس گرفتند و من هم که عاشق تیم ابومسلم بودم اصلا شک نکردم.
با مسئولین تیم راوند صحبت کردم و آنها هم موافقت کردند که به تیم محبوب مشهد منتقل شوم.
- یعنی رفتی به تیم جوانان ابومسلم.
بله؛ در تیم جوانان بودم که خیلی زود مورد توجه مربیان تیم ملی هم قرارگرفتم و به تیم ملی جوانان دعوت شدم. البته آن زمان آنقدر خوب بودم که جسته و گریخته برای تیم بزرگسالان ابومسلم هم بازی میکردم.
- بعد هم که آن تیم ملی امید و حذف شدن از مسابقات المپیک در لبنان و...
آره دیگه. البته حضور در تیم ملی امید باعث شد که تیمهای بزرگ هم در سطح فوتبال ایران من را بشناسند.
- آن زمان هم مورد توجه استقلال بودی و هم مورد توجه پرسپولیس، اما سر از استقلال درآوردی.
اگر راستش را بخواهید قبل از استقلال، پرسپولیسیها با من تماس گرفتند، اما خب من استقلال را بیشتر دوست داشتم و بعد از آن که استقلالیها با من تماس گرفتند با این که پیشنهاد مالیشان ضعیفتر بود اما استقلال را انتخاب کردم. این شد که در سن هجده نوزده سالگی شدم بازیکن استقلال.
- حضورت در استقلال خیلی طوفانی بود و درخشش وافری را به همراه داشت. روز به روز هم در این تیم موفقتر میشدی.
فضای استقلال خیلی خوب بود و جا برای رشد زیاد بود. فوتبال این تیم با فوتبال من همخوانی داشت و این بود که روز به روز به قول شما پیشرفت میکردم.
- در اوج درخشش در استقلال بود که به تیم ملی هم دعوت شدی و در تیم ملی هم خوش درخشیدی و آن زمان بود که پیشنهادات خارجی هم از راه رسید.
بله؛ وقتی در مسابقات انتخابی جام جهانی در خط حمله تیم ملی بازی کردم بازیام مورد توجه تیمهای خارجی هم قرارگرفت و چند پیشنهاد خوب خارجی و به خصوص اروپایی رسید.
- شاخصترین پیشنهادی که داشتی از لالیگا بود، اما به جای لالیگا به لیگ امارات رفتی و شدی بازیکن الوصل.
شاید این یکی از اشتباهات بزرگ فوتبالی من بود که سرنوشت زندگی ورزشی مرا تغییر داد. آن زمان من از لیگ ترکیه که لیگ خوبی بود پیشنهاد داشتم. از لیگ فرانسه و لیگ اسپانیا هم پیشنهاد داشتم، اما مشورتهای خوبی نگرفتم و خودم هم نفهمیدم که چرا رفتم به الوصل.
- بعد از بازگشت به استقلال یک تصمیم فوق جنجالی گرفتی و در سال85 بود که یاغی شدی و سر از پرسپولیس درآوردی.
در آن فصل احساس کردم که استقلال خیلی مایل به جذب من نیست و هرچقدر صبر کردم نه تماسی بود و نه پیغامی و نه پسغامی؛ این شد که من هم رفتم پرسپولیس. البته گرچه در پرسپولیس هم روزهای خوبی داشتم و فوتبال خیلی خوبی ارائه کردم، اما اقرار میکنم که مثل دورانی که در استقلال بودم فوتبال بازی نمیکردم.
- یعنی یواشیواش در سرازیری فوتبال افتادی.
هرچند خودم نمیخواستم قبول کنم، اما واقعیت این بود.
- بعد از سه فصل حضور در پرسپولیس یک تصمیم جنجالی دیگر و آن هم این بود که به همراه بسیاری از ستارههای آن زمان فوتبال ایران سر از تیم استیلآذین درآوردی.
آن زمان حاج حسین هدایتی مالک این باشگاه بود و خیلی از ستارهها به این تیم رفتند كه به من هم پیشنهاد شد و رفتم.
- قبول داری که دیگر از صف ستارهها جدا شده بودی؟ اگر اشتباه نكنم از استیلآذین به صبا رفتی و در این جور تیمها بازی کردی؛ پیکان و داماش و...
بله؛ متاسفانه فوتبال من زودتر از حد معمول به سمت و سوی افول رفت. نمیدانم شاید خودم هم مقصر بودهام که حتما هم همینطور بوده و اگر یکسری اشتباهات را نداشتم قطعا الان هم یکی از ستارههای فوتبال بودم.
- امیر قلعهنویی یکبار دیگر به تو فرصت حضور در استقلال را داد، اما گفتند که نتوانستی به دوران اوجت برگردی.
این که مسلم بود من با دوران اوجم فاصله داشتم، اما فکر میکنم اگر فرصت بیشتری در استقلال به من داده میشد و بیشتر به من اعتماد میشد میتوانستم عملکرد به مراتب بهتری داشته باشم.
- نیکبخت واحدی که خیلی زود تبدیل به یک ستاره در عالم فوتبال شد در عنفوان جوانی از خانواده و شهر و دیار خود جدا شد و برای فوتبال به تهران آمد. این جدا شدن از خانواده چه تاثیرات مثبت و منفی روی زندگی و فوتبال شما گذاشت؟
قطعا تاثیرات خودش را گذاشت. شاید اگر مشهد هم تیمهایی در حد استقلال و پرسپولیس داشت و من ناچار نبودم برای پیشرفت فوتبال از شهر خودم دور شوم سالهای بیشتری را میتوانستم در فوتبال دوام بیاورم.
- با وجود این که در هر دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی کردی الان خودت را عضو خانواده کدام تیم میدانی؟
خب من بیشتر با استقلال بودم و به این تیم علاقه بیشتری دارم. هرچند که برای پرسپولیس و پرسپولیسیها هم احترام خیلی خاصی قائلم چون در تمام سالهایی که در این تیم بازی کردم جز خوبی از هواداران این تیم چیز دیگری ندیدم، اما اگر دقت هم کرده باشید این روزها با پیشكسوتان استقلال بازی میکنم.
- به این زودی پیشکسوت شدی؟
(میخندد و چیزی نمیگوید)
- قصد بازگشت به میدان نداری؟
چه بگويم... چیزی مشخص نیست. من بدنم آماده است و تمریناتم را هم دنبال میکنم. شاید اگر فرصتی باشد و پیشنهاد خوبی برسد باز هم بازی کنم؛ البته شاید...
منبع: همشهري تماشاگر