توی خواب راه میروم
گیج و ویج میخورم به در
باز اشتباه میروم
خواب من همیشه جنگی است
جنگ لیزری و تن به تن
شب دوباره لود میشود
کامپیوتر است مغز من
میروم سراغ اسلحه
چتر میشود تفنگ من
تیر میزنم به بالشم
دشمن است توی جنگ من
صبحها اتاق من پر است
از پر سفید دشمنم!
باز هم به زخم کوچکش
چند کوک گنده میزنم
بعد از آن شروع بازی است
میروم سراغ تبلتم
جنگبازی است و اسلحه
من سوار بال یک جتم