برای همین زیاد در آینه نگاه نمیکنم، حوصلهی شمردن این نقطههای قرمز و زشت را ندارم...!
اگر این حرفها حرف دل تو هم هست، خبر ناخوشايندی برایت دارم: تو در آستانهی ورود به اختلال «خودزشتانگاری» یا «سندروم دیسمورفی بدنی» هستی. این اختلال میتواند از دوران نوجوانی آغاز شود و شاید تا پایان عمر شخص را رها نکند؛ به همین دلیل است که آینه میتواند بدجنس باشد! با اینهمه، اگر این مشکل زود شناخته شود، بهراحتی درمان میشود. با خواندن هر یک از این ستونها تو میتوانی تشخیص بدهی که از لحاظ دچار شدن به اين اختلال، در چه مرحلهای هستی و خیلی سریع برای رفع این مشکل اقدام کنی.
تو تنها نيستي
جلو آینه میروی. خوب دقیق میشوی. یک جوش جدید! مدتی با آن ور میروی. اما در نهایت سعی میکنی آن را بهنحوی کمرنگ کنی. اما در طول روز، گاهی به یادش میافتی و رویش دست میکشی:
هنوز نباید برای این رفتار چندان نگران شد. چون این رفتار در نوجوانی تقریباً عادی است. با اینحال باید تاحدودی جلو آن را بگیری و اجازه ندهی شدت پیدا کند. برای این کار بهتر است در قدم اول کمی تحقیق کنی. مثلاً در مورد جوش غرور جوانی. خواهی دید که این پدیده منحصر به تو نیست و درمانهای خاص خودش را دارد. اگر نگرانیهایت برطرف نشد میتوانی به یک متخصص پوست مراجعه کنی. به هرحال تو جزء آن دسته از نوجوانهایی هستی که با فیزیک کلی بدنشان مشکلی ندارند، فقط یک جوش، کمی ریزش مو یا زخم میتواند روز آنها را بههم بریزد. پس مهمترین چیزی که باید بدانی این است که تو تنها کسی نیستی که این مشکل را دارد و البته این مشکل بهراحتی درمان خواهد شد.
وسواس مخرب
یک آینه زیر بالشت داری. اگر شخصی را برای اولین بار ببینی مدام نگران هستی که او دربارهی چهرهات چه فکری خواهد کرد. آیا او بلافاصله بعد از دیدن تو به زشتیات پی خواهد برد و این مسئله را به دیگران هم خواهد گفت؟
بههمین دلیل است که چندان از رابطههای جدید، میهمانی یا گردش استقبال نمیکنی. دوست نداری چهرهی زشت خود را به نمایش بگذاری:
اگر این حالتها فقط گاهی در تو پدیدار میشود، هنوز مشکل حاد نشده و البته خوب است دراین باره با کسی که آگاهی دارد و میتواند کمک کند، مشورت كني. چرا که این شخص میتواند به تو اطمینان بدهد که زشتی حتماً آخرین چیزی است که باید نگران آن باشی.
اما اگر این حالتها را همیشه داری و وسواس نسبت به چهره، خواب و خوراک را از تو گرفته، بهتر است به یک مشاور مراجعه كني که در مورد بحرانهایی مثل این در دوران نوجوانی تخصص دارد. اگر امکان دسترسی به یک مشاور نداری، هرچه زودتر این مشکل را با یک شخص قابل اعتماد و آگاه در میان بگذار. اما تا همین جا بدان: بیشتر نگرانیهایت حاصل تخیلات مخرب است و نه واقعیت.
لبخند فقط براي شادي
جلو آینه میروی و به خودت لبخند میزنی. همهچیز خوب است و تو از آن راضی هستی:
اگر هرازگاهی این کار را میکنی، باید به تو تبریک گفت: تو یک نوجوان با اعتمادبهنفس کافی هستی و اعتمادبهنفس در نوجوانی جوهر موقعیت در آینده خواهد بود.
اما اگر بیشتر از روزی ده بار جلو آینه میروی، چهرهات را تغییر حالت میدهی و هر لحظه به حالتی فکر میكنی که در آن بهتر بهنظر میرسی، اصلاً خبر خوبی برایت ندارم. این میتواند زمینهی وسواس نسبت به ظاهر فیزیکی باشد و عملاً وقتت را هدر ميدهي؛ وقتی را که میتوانی به کارهای مثبت و مهم اختصاص بدهی. پس بد نیست دفعهی بعد که در آینه به خودت لبخند زدی، چندان اهمیتی به چند و چون این لبخند ندهي و فقط از روی شادی لبخند بزني!