وقتي در يك روز 12 زن و مرد به اداره آگاهي تهران رفتند و از سرقت كيفهايشان خبر دادند، كارآگاهان هرگز تصور نميكردند كه همه اين سرقتها كار يك باند باشد.هر 10 دقيقه يك بار مالباختگان به اداره آگاهي ميرفتند و از سرقت كيفهايشان توسط زورگيران ميگفتند و همين موضوع باعث حساسيت ويژه پليس شد.
تحقيقات ويژه پليسي نشان داد 3 پسر موتورسوار عاملان اصلي اين كيف قاپيهاي خشن هستند. ماموران اداره آگاهي كه در برابر 3 متهم سابقهدار قرار گرفته بودند بلافاصله براي دستگيري آنها وارد عمل شدند.
دزدان خوش خيال كه باور نداشتند پليس در تعقيب آنها باشد براي تقسيم سهمشان دور هم جمع شده بودند كه در محاصره ماموران قرار گرفته و دستگير شدند.
حالا 3 عضو اصلي اين باند در حالي كه با دست و پايي زنجير شده در مقابل خبرنگار سرنخ قرار گرفتهاند، 3 روايت متفاوت از دنياي مجرمانهشان دارند.
- سفرهخانه، كفاف دخل و خرجم را نميداد
همايون، سركرده 35 ساله اين باند از 2 همدست ديگرش بزرگتر است، 2 بار ازدواج كرده و در حالي كه از ازدواج اولش يك دختر يك ساله دارد، 6 ماه قبل به خواستگاري دختر ديگري رفت و دوباره ازدواج كرد.
ميگويد پدرش صاحب يك سفره خانه سنتي است و او هم در آنجا كار ميكرده اما حقوقش اندازه كارگران رستوران پدرش بوده است، به گفته همايون، روزي كه او با بچه محلهايش نقشه زورگيري و كيف قاپي را طراحي كرده، قصد داشته با پولهاي سرقتي براي دخترش خوراكي بخرد اما پس از آن، پول مفت زير زبانش مزه كرده و او هم سرقتهايش را ادامه داده است!
- چقدر درس خواندهاي؟
سيكل دارم.
- بعد از ترك تحصيل چه كردي؟
پدرم صاحب يك سفره خانه سنتي است و من در زندگيام فقط در آنجا كار كردهام.
- حقوقت چقدر بود؟
آن زمان ماهي 550 هزار تومان.
- از حقوقت راضي بودي؟
نه. هميشه آخر ماه كم ميآوردم. با اينكه من پسر صاحب رستوران بودم اما پدرم حقوق من را به اندازه كارگران ديگر پرداخت ميكرد.
- ازدواج كرده اي؟
بله، 2 بار. از همسرم اولم يك دختر دارم و از همسر دومم هنوز بچهاي ندارم.
- تو كه از حقوقت راضي نبودي و بايد خرج زن و بچهات را ميدادي، چرا يك زن ديگر هم گرفتي؟
اشتباه كردم. نميدانم چرا اين كار را كردم.
- سابقه كيفري داري؟
سال 79 سابقه سرقت داشتم و 6 ماه زندان رفتم.
- همسرانت ميدانند كه تو سابقه داري؟
نه بعد از ازدواج اولم، توبه كردم و دور خلاف را خط كشيده بودم. براي همين گفتم كه لازم نيست كسي از سابقهام چيزي بداند.
- پس چرا دوباره رفتي سراغ سرقت؟
به بن بست رسيده بودم. يك روز پول خريدن يك بستني براي بچهام را هم نداشتم و او اصرار داشت كه بستني ميخواهد. به همين خاطر دوباره اشتباه كردم و مرتكب جرم شدم و سرقت را ادامه دادم.
- خانوادهات ميدانند به چه جرمي دستگير شدهاي؟
بله، ماموران من و همدستانم را درخانه مان دستگير كردند و همه اين صحنه را ديدند.
- فكر ميكني حالا كه همسرانت متوجه دستگيري و جرمت شدهاند با تو زندگي خواهند كرد؟
من براي اينكه جلوي آنها شرمنده نباشم و پولي به خانه ببرم، دست به دزدي زدم. ديگر قضاوت با خودشان است.
- با دزدي كردن ميخواستي شرمنده نباشي؟!
حرفي ندارم...
- پول سرقتي كه از كيف قاپي عايدتان ميشد را براي چه كاري ميخواستي؟ فكر ميكردي تا ابد ميتواني با پول مردم، خرج خانوادهات را بدهي؟
نه من در سفره خانه پدرم كار ميكردم. اما هميشه آخر ماه پول كم ميآوردم، چند روز قبل، از پدرم 50 هزارتومان پول خواستم اما نداد. به همين خاطر فكر كيف قاپي به سرم زد.
- چطور نقشه سرقتهاي باندتان را طراحي ميكردي؟
ميدانستم 2 تا ازبچه محلهايم سابقه سرقت و زورگيري دارند.آنها را در جريان نقشهام قرار دادم و همان موقع باندمان شكل گرفت و كارمان را شروع كرديم.
- شيوه سرقتهايتان چطور بود؟
3 نفري سوار موتورسيكلت شديم. يك نفر راننده بود يكي از همدستانم وسط نشسته بود و كيفهاي سرقتي را نگه ميداشت و من كه پشت سر آنها نشسته بودم كيفقاپي ميكردم.
- طعمهها را كدامتان انتخاب ميكرديد؟
هر 3 نفرمان، مردم را زير نظر ميگرفتيم و پيشنهاد ميداديم كه مثلا موقعيت فلان طعمه خوب است.
- كيف چه كساني را سرقت ميكرديد؟
زنها، آن هم زنهايي كه كيفشان را در سمت خيابان در دست گرفته و يا روي دوششان انداخته بودند.
- يكي از شاكيان ميگويد با چاقو زير چشمش را پاره كردهاي!
با مشت زدم زير چشمش.
- در پرونده شكايت، پزشكي قانوني ضربه با چاقو را تاييد كرده است! چرا واقعيت را پنهان ميكني وقتي مدارك ومستندات پرونده ات روي ميز پليس است؟
مقاومت كرد. همين موضوع باعث شد وسوسه شوم هر طور كه شده از او سرقت كنم، در آن لحظه احساس كردم حتما وسيله قيمتي يا پول زيادي دارد كه اينگونه با ما جدال ميكند. به همين خاطر چاقويم را بيرون كشيدم و براي ترساندنش ضربهاي به او زدم.
- اگر وسط اين زورگيريها كسي كشته ميشد ميداني وارد دنياي قاتلان ميشدي؟
حواسم بود و سعي ميكردم فقط براي ترساندن طعمههايمان از چاقو استفاده كنم.خيلي از پروندههاي قتل عمد هم با همين تفكر گشوده شده است!خدا را شكر اين حادثه براي ما رخ نداد!اما آن موقع به اين ماجرا فكر نميكرديم.
- اعتيادي داري؟
نه مصرف ندارم.
- چند وقت بود كه دست به زورگيري و كيف قاپي از طعمهها ميزدي؟
3 ساعت!
- يعني همان روز اول دستگير شديد؟
بله. ساعت 7 غروب رفتيم و 10 شب كارمان تمام شد.هنوز سهممان را تقسيم نكرده بوديم كه متوجه شديم پليسها خانهمان را محاصره كردهاند.
- اما پرونده شما 12شاكي دارد! يعني ظرف 3 ساعت كيف اين همه زن را زديد؟
بعضي خيابانها خلوت بود و در مسير حركتمان كيف چند نفر را ميزديم.
- اگر يك روز به خانه ميرفتي و از همسر و مادرت ميشنيدي وقتي در خياباني خلوت بوده اند 3 زورگير با تهديد چاقو اموالش را گرفتهاند چه احساسي پيدا ميكردي؟ فكر نكردي چقدر زنها و دخترها را با اين كارهايتان وحشت زده ميكنيد!
شيوه خشونتآميز و غير انسانياي بود ! قبول دارم كه اشتباه كردم.
- قبل از سرقت به زندان فكر كرده بودي؟
من يك يا دو بار درجواني به زندان رفته بودم اما نميدانستم اين بار خيلي زود دستگير ميشوم.
- بعد از اينكه آزاد شوي،فكر ميكني بتواني دوباره به سفرهخانه پدرت برگردي؟
بستگي دارد چه حكمي به من بدهند، فعلا كه به عنوان سركرده باند وضعيتم از همدستانم بدتر است و اگر پدرم بفهمد كه نقشه سرقتها با من بوده بعيد ميدانم ديگر به من اعتماد كند.
- با اين حساب باز بيكار و بي پول هستي و به سراغ سرقت ميروي!
توبه كردهام. به همسرانم قول دادهام كه جبران ميكنم و بعد از آزادي شرافتمندانه به دنبال كار ميگردم
منبع:همشهريسرنخ