به گزارش خبرگزاري فرانسه خانواده مارسی بوردرز دوشنبه 24 اوت (2 شهريور) این هفته مرگ او را روی فیسبوک اعلام کردند.
بوردرز که در زمان حملات 11 سپتامبر 28 ساله بود، تازه یک ماه بود که شغلی در بانک آمریکا در طبقه هشتاد و یکم برج شمالی مرکز تجارت جهانی نیویورک به دست آورده بود.
هنگامیکه پرواز امریکن ایرلاینز 11 به ساختمان برخورد کرد. او بهجای آنکه به دستور سرپرستش پشت میز کارش بماند، خود را به هر زحمتی بود به خارج از ساختمان رساند و به خیابان پرآشوب وارد که ابری از غبار آن را پوشانده بود و پر از افراد زخمی که به دنبال راه فراری میگشتند.
هنگامیکه برج شمالی پس از برخورد هواپیما فروریخت، او در ساختمان اداری مجاور پناه گرفت و در آنجا بود که ستان هوندا، عکاس خبرگزاری فرانسه، عکسی بهیادماندنی از او را که از سرتاپا در لایه عظیمی از خاکستر پوشیده بود، گرفت، و این عکس باعث شد او لقب «بانوی غبارآلود» را بگیرد.
او خبری از گرفته شدن این عکس نداشت تا هنگامیکه مادرش به او تلفن زد و گفت عکس او را دیده است.
در عکس هوا سنگین به نظر میرسید و بوردرز آشفته با ابری از غبار پوشیده شده بود و نور زرد فلورسنت غریبی روشنایی پسزمینه را ایجاد کرده است.
این عکس در فهرست قویترین 25 تصویر مجله تایم قرار گرفت و به صورت مظهري از مشکلاتی درآمد که او پس از این حملات گرفتار آنها شد.
مایکل، برادر مارسی، ضمن تقاضای دعای مردم، بر روی فیسبوک نوشت: «من نمیتوانم باور کنم که خواهرم از میان ما رفته است.»
بوردرز پس از حملات در گردابی دهساله از افسردگی عمیق، اعتیاد به الکل و مواد روانگردان، فرورفت، اما درنهایت بهبود یافت.
او پیشنهادهای مکرر بانک امریکا برای انتقالش را نادیده گرفت، و درنهایت شغلش را در آنجا از دست داد.
او بیشتر اوقات را در آپارتمان دواتاقخوابهاش در یکی از فقیرترین بخشهای محله بایون، یک مجموعه خوابگاهی در نیوجرسی در بالاتر پلی از منهتن در انزوا گذراند.
- من هنوز در ترس زندگی میکنم
چیزی درون ذهن او پس از آن روز سرنوشتساز مرده بود.
او در مصاحبهای خودمانی در مارس 2012 گفت: «من هنوز در ترس زندگی میکنم. نمیتوانم به بودن در آنجاها، جاهایی که هدف قرار گرفت، پلها، تونلها و ایستگاههای مترو فکر کنم.»
«پدر دخترم او را از من گرفت؛ من که نمیتوانم از خود مراقبت کنم، از او هم نمیتوانم مراقبت کنیم.»
یخچالش خالی بود تلویزیونش مدتها بود که خاموش مانده بود.
او میگفت: «من عادت داشتم کلی تلویزیون نگاه کنم و تلویزیون هیچوقت خاموش نبود.»
«اما حالا میترسم که حادثهای که در یک جای دیگر اتفاق افتاده است، در اینجا هم رخ دهد. همه اخبار درباره خشونتها است... بنابراین تماشای تلویزیون را ول کردم.»
بوردرز زمانی برای غذا به مادرش متکی بود و هیچکس در ماههای پس از حملات با او تماس نگرفت، درحالیکه عکسش همه دنیا را درنوردیده بود.
هیچ سازمان امدادی به او کمک نکرد و هیچکس به او نگفت که خدمات رواندرمانی بهطور رایگان برای بازماندگان حادثه 11 سپتامبر 2009 در دسترس است.
او میگفت: «من اساساً هیچچیز ندارم. داخل خانه میمانم، اینجا احساس امنیت میکنم. احساس میکنم که باید در آن حادثه کشته میشدم، تا دخترم پولی از این راه به دست میآورد. گاهی، فکر میکنم که شما باید همسر یک آتشنشان یا پلیس باشید تا پول به دست آورید. این وضعی بسیار افسرده کننده است، گاهی شما آماده خودکشی میشوید.»
بوردرز در سال 2011 به یک برنامه توانبخشی وارد شد، و گفته است که اخبار مرگ اسامه بنلادن، رهبر القاعده، به او یاری رساند که آرامشش را به دست آورد و از ضربه عاطفیاش بهبود یابد.
خانواده او گفتند که او یک سال با سرطان دستوپنجه نرم کرد.
او پس از تشخیص سرطان معده، در مصاحبهها گفت احتمالاً قرارگیری در معرض آلایندههای شیمیایی خارجشده از فروریختن مرکز تجارت جهانی نقشی در بیماری او داشته است.
او در مصاحبهای گفت: «با خود میگویم، آیا این حادثه بود که باعث تحریک رشد سلولهای سرطانی در من شد؟ من قطعاً به این موضوع باور دارم، زیرا من هیچ بیماری نداشتم. نه فشارخون بالا، نه کلسترول بالا و نه دیابت.»