استفاده از موضوع هستهاي و تبديل آن به يك بحران بينالمللي يكي از تلاشهاي آشكار آمريكاييها در جهت انزواي ايران بوده است. اين يك واقعيت است كه آمريكا 10سال متوالي به هر طريق ممكن تلاش ميكرد ايران را به مقابله با جهان بكشاند. تلاش ميكرد جمهوري اسلامي را تا جايي كه ميتواند نه در كنار كشورهاي دنيا، بلكه در مقابل آنها قرار دهد. امروز و در پايان مذاكرات هستهاي، روشن شد آمريكا در نهايت به يك نتيجه محتوم، تمكين كرده است.
نتيجهاي كه دولت آمريكا آن را درك كرده است اين واقعيت مهم است كه نميتوان ايران را با زور و اجبار تسليم كرد. آمريكاييها با اينكه دير هنگام به اين مفهوم رسيدهاند، اما اين بار بهصورت واقعي موضوع مذكور را درك كردهاند. در واقع ميتوان گفت برجام سمبل اعتراف آمريكا به شكست است.
از سوي ديگر موضوع برجام همانگونه كه پيشبيني ميشد به يك مسئله مهم و اساسي در تقابل بين 2جناح سياسي آمريكا تبديل شده است. اين موضوع بهدليل انتخابات پيش روي رياستجمهوري در آمريكا اهميت فوق العادهاي دارد. در واقع اظهارات دوطرف در كشاكش رقابتهاي انتخاباتي و سياسي، حكايت از پيروزي موفقيتآميز ايرانيها دارد. مخالفين برجام كه عمدتا از جمهوريخواهان و از گروههاي يهوديان تندرو هستند به صراحت ميگويند آمريكا در برجام شكست خورده است. برخي آن را با جنگ ويتنام مقايسه ميكنند و علنا اعلام ميكنند آنچه در برجام و مذاكرات قبل آن اتفاق افتاده است، يك جنگ تمام عيار اقتصادي بوده كه دولت اوباما در آن شكست خورده است.
آمريكا درصدد آن بوده است كه ايران را به زانو در بياورد ولي با عقبنشينيهاي اساسي كه در انتهاي اين مذاكرات انجام داد، باعث امتيازدهيهاي فراوان به جمهوري اسلامي ايران شده و به خواستههاي ايران تن داده است. مذاكرهكنندگان آمريكايي، در نهايت به توافقي با ايران تن دادند كه هيچيك از اهداف اساسيشان تأمين نشد. در مقابل اگر به صحبتهاي جان كري و و وندي شرمن بهعنوان موافقان برجام و موافقان توافق با ايران دقت كنيم، متوجه ميشويم كه آنها نيز اعترافات مهمي داشتهاند.
اين اعترافات را ميتوان در چند قسم تبيين كرد:
1-آنها اعتراف كردهاند كه تحريمهاي گذشته و توسعه تحريم عليه ايران و ايراني بياثر است و اثر معكوس دارد.
2-اعتراف كردند كه گزينه نظامي در قبال ايران امروز و با لحاظ شرايط نظامي ايران امكانپذير نيست و اهدافشان را تأمين نخواهد كرد.
3--عتراف كردند كه اتحادي كه آمريكا براي مقابله با ايران در ميان همپيمانان اروپايي و با تلاش فراوان تدارك ديده در شرف از هم پاشيدگي است و آنها نميتوانند اين وحدت عملي و فكري را پيگيري كنند.
4-اعتراف كردند كه همه اقدامات آمريكاييها در جهت تحريم ايران باعث شد كه ايران ادامه برنامههاي سياسي و اقتصادي خود را در قالب گسترش همكاريها با 2كشور چين و روسيه ادامه دهد.
هر يك از اين موضوعات بهمعناي شكست برنامههاي بلندمدت آمريكاييهاست. علاوه بر اين ايران توانست اهداف منطقهاي خود در منطقه را پيش ببرد و اين موضوعي نيست كه بر كسي پوشيده باشد. در اين شرايط و با توجه به اعترافاتي كه ذكر شد، آمريكاييها اعلام كردند كه گريزي جز توافق با ايران ندارند. موضوعي كه واشنگتن براي مقابله با ايران از ايجاد آن ابايي نداشت، ساخت يك بحران مصنوعي پيرامون موضوع هستهاي كشورمان بود كه براي به ثمر نشاندن آن از هيچ تلاشي دريغ نكرد. تلاشي كه امروز تبديل به بومرنگي شده است كه ميتواند خودش را به انزوا بكشاند. امروز در شرايطي هستيم كه يا آمريكا اين توافق را خواهد پذيرفت يا به فرض محال آن را نميپذيرد.
- در اين شرط 2حالت متصور است:
الف)پذيرش توافق
در اين حالت واضح است كه نهتنها آمريكا از هدف اصلي خود براي انزواي ايران عقبنشيني كرده بلكه متعهد شده شرايطي را فراهم كند كه روابط ايران با دنيا گسترش يابد. اين موضوع صريح متن برجام است.
ب)عدمپذيرش توافق
در اين حالت، در شرايطي قرار ميگيريم كه به فرض محال برجام از كنگره عبور نميكند و در مقابل دولت آمريكا نيز قادر به تأييد برجام نخواهد بود.اولا بايد توجه داشت كه اين احتمال بسيار بعيد است. اما درصورت وقوع بايد گفت كه آمريكا زمينه انزواي خود را فراهم كرده است. قابل پيشبيني است كه كشورهاي اروپايي كه قبل از هر كشور ديگري بهطور يكدست توافق را تأييد نمودهاند از موضع تأييد خود برنخواهند گشت. آمريكا درصورت عدمتأييد توافق ديگر نخواهد توانست اجماع بينالمللي عليه ايران را شكل بدهد و در اين صورت حيثيت بينالمللي خود را زير سؤال خواهد برد. اين يعني پيروزي ملت بزرگ ايران بعد از نزديك به 4دهه استقامت و مقاومت.
- عضو اسبق تيم مذاكره كننده