صدالبته كه بعد زيباييشناسي انسان، انكارناپذير است. اما آيا براي خلق زيبايي مدنظرمان يا به زيبايي رسيدن، بايد حتما هزينه زياد پرداخت كرد؟ مطمئنا پاسخ اين سؤال منفي است. بهواقع افلاطون به زيبايي، زيبايي را تعريف كرده؛ «زيبايي هماهنگي ميان اجزاست با كل؛ مثلاً يك ساختمان آنگاه زيباست كه درها ، پنجرهها ، اتاقها و غيره با كل آن ساختمان هماهنگ و متناسب باشد.» در اين عبارت «كل آن ساختمان» جمله افلاطون، هزاران حرف نهفته است. با وجود اين، چرا بسياري از ما زيبايي را بيشتر از بعد تجملگرايي و ظاهر ميبينيم؟ اين وقتي نمود عيني پيدا ميكند كه حادثهاي طبيعي و غيرمترقبه رخ ميدهد و ابزارهاي تجملگرايي خانه بلاي جانمان ميشود.
طي سالهاي اخير چندين بار شايعه اينكه زلزله تهران در راه است، دلهره را بهوجود پايتختنشينان انداخته و باعث شده تا بسياري از شهروندان بار سفر ببندند و در ترافيكي سنگين به استان ديگري بروند. بهعبارت ديگر آنها قيد بسياري از داراييهاي خود در تهران را ميزنند تا جانشان در امان بماند.
اما نكته اينجاست كه آمادگي در برابر زلزله به معناي كوچ كردن نيست ، در حالي كه بهتر است اصول و فرهنگ آمادگي را حتي با تعدادي بافت فرسوده موجود در شهر فرا بگيريم. حالا كه مديريت شهري دست به اجراي طرح آسمان آبي و زمين پاك زده است و در قالب آن ايمني در برابر زلزله را نيز آموزش ميدهد پس چرا خود ما دست بهكار نشويم. آيا وقت آن نرسيده به جاي آنكه ساعتها وقت خود را خرج خواندن مطالب بدونمنبع فضاي مجازي كنيم، كمي هم براي خواندن دفترچههاي آمادگي در برابر زلزله وقت بگذاريم و نكات آنها را هم اجرا كنيم و هم نشر دهيم.
مشكل ديگر اينجاست كه بهنظر ميرسد مسئولان عالي رتبه نيز فقط در حرف شعار عمل ميكنند. نمونه آن ارائه لايحه جديد مديريت بحران به مجلس است كه در آن به ظرفيتهاي قابل توجه شهرداريها در اين حوزه توجه نشده است. در اين لايحه برخلاف قانون فعلي فرمان هدايت و راهبري ساختار مديريت بحران در پايتخت در دستان وزير كشور و استاندار قرار ميگيرد.
در حالي كه تجربه ثابت كرده اداره مطلوب شهرها بهصورت جزيرهاي و غيرمتمركز چيزي جز افزايش مشكلات و حل نشدن آنها ندارد. از سوي ديگر مديريت شهري در ارتباطات تنگاتنگي كه با محلات و شهروندان دارد، بهخوبي ميتواند با اجراي برنامههاي گوناگون، مردم را نسبت به آمادگي در برابر زلزله آگاه كند. همچنين نبايد اقدامات شهرداري ازجمله احداث مركز فرماندهي مديريت بحران، پايگاههاي پشتيباني مديريت بحران، تشكيل گروههاي داوطلب واكنش اضطراري محلات و... را طي يكدهه اخير ناديده گرفت و در يكچرخش غيراصولي، جان مردم را دستمايه كارهاي سياسي قرار داد.