بررسي همزمان اين سند در آمريكا و اظهارنظرهايي كه كارشناسان و رسانههاي مختلف آمريكايي در موافقت با برجام ارائه ميدهند، بدون شك ميتواند به تحليلگران داخلي كمك كند، از آن حيث كه قياس نقاط قوت و ضعف سند مذكور از 2نگاه كاملا متفاوت، مطمئنا فضاي مطالعه مقايسهاي آنرا بيش از پيش فراهم ميكند. البته توجه خواننده محترم را به اين نكته جلب ميكنيم كه دلايل اشاره شده در اين نوشتار، صرفا بازتاب رويكرد آمريكاييها به برجام و طرح مطالب از نگاه آنهاست و در اين مجال، در مقام پاسخگويي به اين ادعاها نيستيم.
1-اصليترين و كلانترين دليلي كه طرف مقابل مذاكرات هستهاي براي موفقيت برجام مطرح ميكند، جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هستهاي است، هرچند اين هدف بهعنوان يك هدف حداقلي مطرح ميشود، اما در عين حال، تأكيد بر آن است كه اصليترين مقصود واشنگتن از مذاكره با تهران همين هدف است.
اگر به سخنان اعضاي دولت اوباما پس از جمعبندي مذاكرات نگاهي كوتاه بيندازيم، تقريبا در همه آنها ميبينيم كه تصريح شده توافق هستهاي با ايران، با توجه به محدوديتهاي فراواني كه بر برنامه هستهاي اين كشور اعمال ميكند، تهران را از دستيابي به سلاح بازميدارد. آنها به برخي نكات اشاره ميكنند ازجمله اينكه ايران تا 15سال فقط ميتواند تا 300كيلوگرم اورانيوم آن هم با غناي 3.67درصد در اختيار داشته باشد، يا اينكه دوسوم سانتريفيوژهاي ايران از دور خارج خواهند شد، يا ايران 98درصد ذخاير اورانيوم خود را رقيق خواهد كرد يا اينكه اگر ايران بخواهد در 15سال آينده به سمت سلاح هستهاي حركت كند،
بايد كل چرخه سوخت را اعم از استخراج سنگ معدن اورانيوم، استحصال آن، توليد و راهاندازي ماشينهاي سانتريفيوژ و... را از ابتدا آغاز كند. (امروز در فضاي فكري ما ايرانيان، بحث تلاش تهران براي دستيابي به سلاح هستهاي، ادعايي مضحك است، اما بايد اذعان كرد با توجه به حجم بالاي تبليغات ضدايراني در رسانههاي جهان، اين ادعا براي بخش عمدهاي از افكار عمومي در غرب ازجمله آمريكا به امري بديهي تبديل شده است).
2-ديگر دليل حاميان آمريكايي برجام، نظارتهايي است كه از جانب آژانس بر برنامه هستهاي ايران اعمال خواهد شد. آنها بر اجراي پروتكل الحاقي، همچنين كنترل 24ساعته فعاليتهاي هستهاي ايران اعم از ميزان ذخاير اورانيوم، تعداد سانتريفيوژها، نحوه عملكرد و بازسازي رآكتورهاي ايران ازجمله رآكتور اراك، رصد آنلاين فعاليتها و استفاده از مهرومومهاي الكترونيك درتأسيسات هستهاي ايران اشاره ميكنند.
3-موافقان توافق با ايران در آمريكا تأكيد ميكنند برخلاف ادعاهاي مخالفاني مانند نتانياهو، در نتيجه اجراي برجام، فرصت گريز هستهاي ايران به سمت بمب از 2ماه به يك سال افزايش مييابد و البته با توجه به محدوديتها و بازرسيهايي كه ايران در اين توافق پذيرفته، اصولا امكان گريز هستهاي براي اين كشور به هيچ عنوان فراهم نخواهد شد. آنها در واكنش به سخن مخالفان توافق مبني بر اينكه ايران بعد از اينكه غنيسازي را بعد از محدوديتهاي 15ساله از سر گرفت، به سمت بمب حركت ميكند، تأكيد ميكنند همانطور كه بعد از 15سال محدوديتهاي غنيسازي اورانيوم در ايران از بين خواهد رفت، محدوديتهاي عملكردي آمريكا و متحدانش نيز در قبال ايران از بين خواهد رفت (همانگونه كه اشاره شد اين صرفا نگاه آمريكايي به مسئله است، حال آنكه ايران بارها اعلام كرده اصولا بهدنبال سلاح هستهاي نبوده و نخواهد بود).
4-سازوكار بازگشت تحريمها يا همان مكانيسم ماشه، دليل ديگر حاميان توافق هستهاي در آمريكاست. اشاره آنها به صراحت متن برجام بر بازگشت بدون نياز به رأيگيري تحريمها درصورت راضي نشدن طرف مقابل از اجراي تعهدات ايران است. موافقان توافق در آمريكا اين روند خاص و ويژه پيشبيني شده در برجام را راهحل خوبي براي كنترل عملكرد ايران در طول اجراي تعهدات خود ميدانند.
5-موافقان توافق در آمريكا تأكيد ميكنند تحريمهاي ايران كه بهخاطر ادعاي حمايت از تروريسم و مسائل حقوق بشري اعمال شدهاند، پس از اجراي برجام همچنان پابرجا خواهند ماند و واشنگتن ميتواند با استفاده از اين اهرم، همچنان فشار خود بر تهران را حفظ كند و بنابراين فضاي تهديد و تحريم ايران از بين نخواهد رفت. مقامات دولت اوباما بارها در سخنرانيهايشان تصريح كردهاند در حال رايزني با متحدان منطقهاي خود براي كنترل ايران و اعمال فشار بيشتر بر اين كشور همزمان با اجراي برجام هستند.
6-حاميان آمريكايي توافق با هدف اقناع مخالفان عمدتا خارجي برجام بهويژه صهيونيستها و سعوديها تأكيد ميكنند با دستيابي به توافق هستهاي، منافع متحدان آمريكا در خاورميانه ازجمله رژيم صهيونيستي و برخي كشورهاي عربي بدون افزايش التهابهاي موجود در منطقه تأمين خواهد شد. آنها همچنين مدعياند با دستيابي به توافق از شكلگيري بحران ناشي از رقابت هستهاي در خاورميانه جلوگيري خواهند كرد.
7-مقامات دولت اوباما ازجمله وزير خارجه او چندين بار تاكنون در محاجه با مخالفان توافق تأكيد كردهاند شما اگر راهحلي بهتر از توافق داريد، ارائه دهيد. در حقيقت، دولت اوباما تأكيد ميكند هيچكس راهحل عملي بهتري نسبت به آنچه در جريان مذاكره به ايران بهدست آمده، نميتواند در شرايط كنوني ارائه كند. به اذعان مكرر آنها راهحل تحريمها در مقابل ايران به بنبست رسيده و امكان حمله نظامي به ايران هم در اوضاع كنوني و با توجه به ظرفيتهاي ايران وجود ندارد.
آمريكاييها ميگويند اگر اين توافق وجود نداشته باشد، حتي شايد دوباره بتوان نظام تحريمها را برقرار كرد، اما از سرگيري برنامه هستهاي ايران در پاسخ به آن، بدان معناست كه تحريم نميتواند در مقابل برنامه هستهاي ايران سدي ايجاد كند، يا حتي شايد بتوان به ايران حمله نظامي كرد، اما نميتوان از تهديد جدي عواقب آن براي منافع آمريكا و متحدانش در خاورميانه چشمپوشيد.
8-آمريكاييهاي موافق برجام تصريح ميكنند در اوضاع و احوال فعلي، امكان دستيابي به يك توافق بهتر با ايران توهمي بيش نيست، چراكه اگر كنگره توافق را رد كرده و دولت را وادار كند كه دوباره به ميز مذاكره بازگردد، ديگر هيچ كدام از طرفهاي مذاكره حاضر به گفتوگو نخواهند بود. آنها هشدار ميدهند كشورهايي كه 12سال است درگير مذاكره هستند، اكنون و پس از دستيابي به نتيجه مطمئنا از بين رفتن اين سند به وسيله آمريكا را نخواهند پذيرفت و اين عملكرد واشنگتن بهمعناي از بين رفتن ائتلاف بينالمللي عليه ايران و فروپاشي نظام تحريمها خواهد بود.
9-دليل ديگري كه موافقان برجام عمدتا براي جلب رضايت جنگطلبان آمريكايي مطرح ميكنند اين است كه با توجه به نظارت شديدي كه در سالهاي اجراي اين سند بر برنامه هستهاي و حتي نظامي ايران اعمال خواهد شد، مطمئنا ايران پس از اجراي توافق با توجه به اينكه سلاح هستهاي ندارد، تهديد كمتري متوجه منافع آمريكا و متحدان آن خواهد كرد؛ بهويژه اينكه آمريكاييها و متحدانش در اين سالها توانستهاند اهدافشان در ايران را بسيار بهتر از الان شناسايي كنند، بنابراين مدعياند در آن شرايط مسلما حمله نظامي به ايران كه از مؤلفههاي امنيتي كمتري نسبت به امروز برخوردار است، راحتتر خواهد بود.
10-آمريكاييها در زمره دلايل خود، به كنشهاي اجتماعي ايران هم اشاره ميكنند. موافقان توافق البته بدون توجه به حقايق و واقعيتهاي جامعه ايران مدعياند از آنجا كه بيش از 60درصد جمعيت ايران زير 30سال سن دارند، لذا واشنگتن بايد اميدوار باشد 15سال بعد و پس از پايان محدوديتهاي هستهاي ايران، آمريكا با ايراني مواجه خواهد بود كه عمده جمعيت آن طرفدار آمريكا هستند و كمتر در جهت تهديد منافع آمريكا حركت ميكنند.