سؤال اين است كه موضعگيريهاي مقامات آمريكايي پس از مذاكرات تا چه اندازه چنين انگارهاي را تأييد ميكند؟ آيا نظرات مقامات آمريكايي، نشان از ثبات ايستار ذهني آنان مبني بر لزوم تقابل با جمهوري اسلامي ايران بهعنوان «دشمن» ندارد؟ اصول سياست خارجي آمريكا در دوران پس از جنگ سرد نشان داده كه واشنگتن همچنان در مسير افزايش قدرت با هدف تضمين امنيت خود در رقابت با ديگر بازيگران تأثيرگذار در نظام بينالملل حركت كرده و البته قدرت را نه فقط در معناي قدرت نظامي كه بهمعناي توان هنجارسازي در سطح بينالملل دنبال ميكند.
همين كه اوباما در سخنراني خود يك روز پس از پايان مذاكرات، دستيابي به توافق با ايران را نشاندهنده قدرت و توان رهبري آمريكا در جهان معرفي ميكند، به اين معناست كه با انگاره ذهني مبتني بر رقابت با ديگران و البته سلطه بر آنها سخن ميگويد و البته چندان تفاوتي نميكند كه رقيب، دوست باشد يا دشمن؛ اصل، برتري بر آن است.
رقابت براي افزايش قدرت در نظام بينالملل كنوني بهمعناي تلاش براي كسب بيشترين سود حتي در فضاي همكاري است. بهعبارتي چنانچه آمريكا با ديگر كشورها بهخصوص كشورهايي كه احساس رقابت بيشتري با آنها ميكند، وارد فضاي همكاري شود، با اين نگاه نيست كه همه طرفهاي همكاري از آن سود ببرند، بلكه هدف واشنگتن اين است كه بيشترين سود را عايد خود كند. نتيجه چنين رويكردي، شكلگيري بازي با حاصل جمع صفر است، بدان معنا كه پيروزي يك طرف، لزوما شكست طرف مقابل را بهدنبال خواهد داشت.
در ادبيات روابط بينالملل، تلاش يك كشور براي افزايش دائمي قدرت خود نسبت به ديگر كشورها بهخصوص دشمنان بالفعل و بالقوه با عنوان «قدرت نسبي» مورد اشاره قرار ميگيرد. اين مفهوم بهويژه در نگاه رئاليستهاي تهاجمي اصالت دوچنداني يافته است. اگرچه ايران بارها تأكيد كرده كه اصولا هيچگاه بهدنبال سلاح هستهاي نيست، اما ادعاهاي آمريكا مبني بر اينكه با دستيابي به توافق هستهاي، چون ايران نميتواند به سمت ساخت سلاح هستهاي حركت كند، لذا قدرت ايران كاهش يافته و بيش از پيش قابل كنترل خواهد بود، دقيقا با چنين رويكردي قابل درك است. معتقدان به رئاليسم تهاجمي بر مبناي اصول مدنظرشان، تأكيد ميكنند افزايش توان مالي دولتها آنها را به سمت نظاميگري بيشتر سوق ميدهد، بنابراين ميبايست در چنين مسيري براي جلوگيري از افزايش قدرت رقيب و بيشينهسازي توان خود در مقابل او اقدام كرد.
اين همان اتفاقي است كه دقيقا در مقابل برنامه هستهاي صلحآميز ايران اتفاق افتاده است. و نكته پاياني اينكه بياعتمادي نسبت به ديگر كشورها از اصول معتقدان به رويكرد رئاليسم تهاجمي است؛ بارها در سخنان مقامات آمريكايي پس از مذاكرات شنيدهايم كه تأكيد كردهاند توافق هستهاي بر مبناي اعتماد نيست.