به گزارش ايسنا؛ این جملات را فرهاد وراهرام میگوید، مستند سازی که بیشتر نقاط ایران را دیده، مستندهای مردمشناسی زیادی درباره جای جای ایران ساخته و بعد از گذشت سالهای بسیار، همچنان دلبسته طبیعت ایران و مردم اقلیمهای مختلف است.
قرار است این هنرمند در کنار سه هنرمند دیگر در هفدهمین جشن خانه سینما تقدیر شود.
در آستانه برگزاری این بزرگداشت به سراغش رفتیم تا گفتوگویی دوستانه داشته باشیم و آنچه در ادامه میخوانید، گفتگوی خبرنگار سینمایی ایسنا با این هنرمند است.
این مستندساز پیشکسوت که کمتر جایی در ایران نبوده که مقابل دوربینش قرار گرفته باشد، از دوستیاش با طبیعت میگوید، از ایدههایش برای سینمای مستند و از دغدغههایش برای تولید فیلمهای مستند که به نظر او وضعیت غمانگیزی دارد.
ورهرام که کارنامه هنریاش کاملا علاقه او را به مقوله ایرانشناسی ثابت میکند، میگوید: «همچنان به همین موضوعات علاقهمندم. شاید پس از گذشت سالها و بر اثر تجربهاندوزی دوست داشته باشم، تغییراتی در فرم بعضی کارهای گذشتهام بدهم، اما از نظر موضوعی باز هم همان نگاه به طبیعت و انسان را انتخاب میکنم.»
او درباره تأثیرگذاری طبیعت بر زندگی شخصیاش توضیح میدهد: «وقتی آدمی با طبیعت و به خصوص آدمها برخوردهای زیاد داشته باشد، آرامش بسیاری پیدا میکند، چشمش بازتر میشود و دیگر به آنچه حقیر و کوچک است، نگاه نمیکند. در حالی که وقتی انسان خود را در شهر یا مکانهای بسته نگاه دارد، ناخودآگاه ذهنش هم بسته میشود.»
کارگردان «عروسی مقدس» و «نخل» اما طبیعت را بدون انسان خالی میبیند، چراکه برای او طبیعت با حضور انسانهاست که جذاب و دیدنیتر میشود.
ورهرام ادامه میدهد: «طبیعت بدون حضور انسان مهم نیست. مهم لحظاتی است که در کنار انسانهای مختلف در طبیعت حضور داریم. این حضورها کینهتوزی و حسد را از بین میبرد. ضمن اینکه آدم بسیار صریحتر میشود. وقتی شما مدام با آدمهای روستایی، عشایر، کارگر، صنعتگر و... گفتگو دارید میبینید که آنها چقدر راحتتر صحبت میکنند و راحتی آنها به شما هم منتقل میشود.»
او در ادامه این گفتگو درباره علاقهاش به سینمای مستند توضیح میدهد: « یکی از دلایل انتخاب سینمای مستند برای من این است که تمام دوره تولید فیلم برایم مانند زندگی است. زندگی با گروه بسیار لذتبخش است. آنقدر که با گروه زندگی کردهام، حتی با خانوادهام زندگی نکردهام. حضور در طبیعت هم اتفاق غریبی است. ویژگیهای آدمها خیلی زود نمایان میشود. خیلی زود متوجه میشویم هر کسی چقدر ظرفیت دارد و چقدر صبور است و...»
از کارگردان «گلاب» و «آسمان» میپرسیم ممکن است هنوز دلبسته سوژهای از گذشته باشد و دوست داشته باشد درباره آن کار کند و او توضیح میدهد: « در سینمای مستند آنقدر سوژه و کار زیاد است که آدم کمتر به گذشته فکر میکند. البته شخصا وقتی فیلمی را میسازم، دیگر دنبالش نمیروم. یعنی وقتی فیلم تمام میشود، برایم مانند ملاقاتی کوتاه با یک غریبه است که دیگر قرار نیست ببینمش. هر چند گاهی خاطرات گذشته را مرور میکنم. اما این گونه نیست که آویزان فیلمهایم شوم و آنها را مانند کولهباری از گذشته مدام با خودم حمل کنم.»
با همه اینها، یک موضوع همچنان برایش از گذشته تا به امروز ادامه دارد، موضوع بختیاریها که 30 سال پیش روی آن کار کرده است، اما آنچنان که خودش میگوید هنوز این موضوع را رها نکرده و دوست دارد دوباره به همان منطقه برگردد و مسیر تازهای را برای ساخت فیلمی نو پیدا کند.
اما گویی خیلی زود وضعیت سینمای مستند رابه یاد میآورد و صریح میگوید: «با امکانات محدودی که مستند دارد، همان بهتر که آدم کار نکند.»
در بیوگرافی هنری، ورهرام علاوه بر سفرهای متعدد به نقاط گوناگون ایران، یک نکته دیگر هم جلب توجه میکند بازی در فیلم «پسر ایرانی از مادرش بی خبر است» به کارگردانی فریدون رهنما.
او که در دوره نوجوانی مقابل دوربین رهنما رفته است، در پاسخ به این پرسش که هیچ وقت در تمام این سالها وسوسه نشده است تا بازیگری را ادامه بدهید و مستندسازی را رها کند؟ میگوید: «بازیگری نبود، همکاری من با آقای رهنما به عنوان سیاهی لشکر بود. او آدم خیلی ویژهای بود. اگر آدم دربان خانه رهنما هم باشد، باز هم برایش افتخار است. من در آن دوره منتظر کنکور بودم. یک کار کوچک در تئاتر داشتم که زندهیاد رهنما مرا دید و برای سیاهی لشکر فیلمش انتخاب کرد. به جز آن در دوره دانشجویی در فیلم «هشتمین روز هفته» کار آقای رجاییان هم بازی کرده بودم که آن هم سیاهی لشکر بود. چون ما در آن دوره دانشجویی رابطه خوبی با هم داشتیم و چنین همکاریهایی انجام میدادیم. البته برای آقای رهنما هفت، هشت ماه کار کردم. چون بودن در کنار او شانسی بود که در آن دوره نصیب کمتر کسی میشد.»
کارگردان«آبگینه» ادامه میدهد: «خیلی با سینمای داستانی رابطهای ندارم. اهل قصه و این جور چیزها نیستم. مهمترین تجربهام در سینمای داستانی ایده پردازی و تحقیق درباره آب و باد و خاک بود که امیر نادری براساس آن فیلمی را ساخت و من هم آن را جزو افتخارات هنریام میدانم.»
به بحث بزرگداشت ورهرام در جشن خانه سینما میرسیم که بهانه گفتگوی ماست اما ورهرام میگوید که خیلی علاقهمند به حضور در جشنهای صنفی نیست ولی آنچه باعث شده تا پیشنهاد خانه سینما را برای برگزاری این بزرگداشت بپذیرد، حضور مازیاری میری به عنوان مدیر اجرایی جشن است.
او در این باره میگوید: «مازیار را خیلی دوست دارم. همسن پسر بزرگم است که اتفاقا اسم او هم مازیار است و وقتی این پیشنهاد را مطرح کرد، با کمال میل قبول کردم. اما معتقدم مهم این است که آدم خودش از کار خودش راضی باشد.»
میپرسیم اگر بخواهید تندیس خانه سینما را به کسی هدیه کنید، آن شخص چه کسی خواهد بود؟ و او پاسخ میدهد: «خیلی اهل بخشیدن هدیه به خانواده نیستم. البته مدیون مادرم هستم اما معتقدم بیش از هر چیز مدیون تجربه و تلاش خودم هستم.»
فرهاد ورهرام حتی در بزرگداشتاش هم به فکر سینمای مستند است و ترجیح میدهد آخرین بخش گفتگو درباره وضعیت سینما مستند باشد. سینمایی که او نگرانش است و معتقد است چشمانداز خوبی ندارد.
او که از بیتوجهی تلویزیون به سینمای مستند غمگین است، ادامه میدهد: «تلویزیون فقط حرف مستند را میزند اما توجه جدی ندارد. شبکه مستند هم فقط اسمش این است اما بیشتر فیلمهای خارجی نمایش میدهد، در حالی که این روزها هر کسی میتواند به راحتی این فیلمها را از راههای دیگری پیدا کند.»
به اعتقاد این مستندساز مهمترین موضوع این سینما بحث مهم تولید است و توضیح میدهد: «این روزها بسیاری مستندسازان خوب ما دچار مشکل شدهاند. سینمای مستند حال و روز خوشی ندارد. فقط با صدای بلند روی طبلش میکوبند. بودجههای بسیار اندکی برای ساخت فیلم تعریف میکنند در حالی که تولید یک مستند معمولی دستکم، روزی یک میلیون تومان خرج دارد.»
کارگردان«قتل شتر» ادامه میدهد: «در سینمای مستند حاشیهها بیشتر درآمد دارند تا متن. تنها جایی که بخشی از بار سنگین سینمای مستند را بر دوش میکشد، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. آن هم به دلیل حضور آقای طباطبایینژاد به عنوان مدیر این مجموعه که خودش علاقهمند به مستند است. اما در شهرداری و دیگر وزارتخانهها و حتی بخش صنعت، خبری از مستند نیست.»
گفتگو که به پایان میرسد، طبق معمول آرزوی موفقیت داریم و روزهای بهتر و فرهاد ورهرام میگوید: «حال ما وقتی خوب میشود که حال سینمای مستند خوب شود!»
فرهاد ورهرام متولد ۱۳۲۷ در بروجرد است. وی فارغالتحصیل کارگردانی سینما در دانشکده هنرهای دراماتیک است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۲ آغاز کرد و در زمینه فیلمبرداری،کارگردانی،تحقیق و عکاسی فعالیتهای مختلفی داشته است، از جمله فعالیتهای هنری وی برگزاری چند نمایشگاه عکس در ایران، فرانسه و اتریش بوده است و آثار سینمایی او در موزه مردمشناسی پاریس، موزه مردمشناسی وین، فستیوال مردمشناسی جهان سوم در فرایبورگ، فستیوال مردمشناسی در هلسینکی، خانه سینمای تهران، انجمن فرهنگی ایران و فرانسه و بیست و دو مرکز فرهنگی داخلی و خارجی به نمایش درآمده است.