درختها را میشناخت
نام نسیم را میدانست
از تمام دریاها گذشته بود
به تمام ماهیها
در تمام رودخانهها نامی بخشیده بود
صدایشان کرده بود
و برایشان مهمانی گرفته بود!
* * *
پرندهای که در باد میرفت
فقط پرنده نبود
روح داشت
طعم غذا را میفهمید
معنی غروب را میدانست
شنا بلد بود
پرندهای که دشت را بلد بود
کوه را میفهمید
و هر آوازی که میخواند
سرود صلح بود!
* * *
پرندهی کوچکی
برای مهربانی
پرندهای
برای شنیدن خداوند
از قلب درختان!