1 - سالمانديشي بهمعناي تضمين سلامت جريان انديشهسازي، 2 - امكان آزادانه نقد علمي و آزاد فكري در طرح و ارائه نظريات جديد، 3 - وجود چارچوبهاي مشخص براي حفظ سلامت فضاي گفتوگوي علمي، 4 - حركت به سمت نوانديشي (توليد دستاوردهاي علمي جديد). اما درباره ترويج كرسيهاي آزادانديشي بايد به اين چند نكته نيز توجه داشت:
1-براي آنكه بتوان مسائل اجتماعي را بهدرستي شناخت و در مسير حل و تحليل و چارهجويي معضلات مرتبط با آنها پيش رفت به 2 امر نيازمنديم: يك نگاه و يك روش. يك نگاه دغدغهمند كه بتواند بهدرستي و با تيزبيني به موضوعات اجتماعي نظر اندازد و مرز دقيق بين «مسئله» و «معضل» و «موضوع» را باز نمايد. شاخصه دغدغهمندي يك تحليلگر علاوه بر حساسيت در مورد پيگيري و دنبال كردن موضوع و بياعتنا نگذشتن از مسائل اجتماعي، طبقهبندي و اولويتبندي مسائل پيراموني نيز هست. پيچيدگي و درهمتنيدگي مسائل اجتماعي نبايد تحليلگر را سرگرم مسائل فرعي، دست دوم و غيراصيل سازد. علاوه بر اين، تحليلگر انديشمند نيازمند روش و الگوي علمي مناسب براي تحليل موزون و نظاممند مسائل پيراموني است. اينكه بهترين روش كدام است؟ از روشها و الگوهاي موجود در حوزه علوم انساني و اجتماعي معاصر به چه ميزاني ميتوان استفاده كرد؟ آيا نيازمند ابداع و توليد روشهاي جديدي متناسب با فضاي جامعه ايراني اسلامي خود هستيم؟ و پرسشهايي از اين دست، همه سؤالاتي است كه در جاي خود قابل طرح و محل گفتوگو و تأمل است.
2-در فضاي كنوني جامعه ما، متأسفانه فهم روشمندي از حركتهاي اجتماعي و ساختارهاي پيشيني و پسيني آن وجود ندارد؛ نه در سطح حاكميت ملي و نه حتي در طبقه فرهيختگان؛ چه در سطوح برنامهريزان نظام علمي كشور و چه در بدنه اصلي جامعه يعني پژوهشگران حوزه و دانشگاه. اين موضوع يا بهدليل 2 امر پيش (بهويژه عدمكارايي تئوريها و روشهاي علمي معاصر) در تحليل مسائل جامعه ايراني اسلامي است. يا به پيچيدگي بيش از حد مسائل اجتماعي جامعه و ويژگيهاي خاص يك جامعه در حالگذار و يا آميختگي مسائل جامعه مدرن با سنتي مربوط ميشود. در چنين شرايطي طبيعي است كه نگاه درستي به زمينهها و پيشينههاي تاريخي و اجتماعي كرسيهاي نظريهپردازي و آزادانديشي نخواهد شد و اين سالهاي گذشته نيز شاهد تأييد اين مدعاست.
- عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي