در سینمای ایران اگر فیلمی به سود دهی نرسد این فقط تهیه کننده نیست که ضرر کرده بلکه یک زنجیره مربوط به بدنه سینما متضرر شده اند. طی این سالها دخل و خرج سینمای ایران همواره مورد بحث بوده است.
طی سال ۹۳ تقریبا ۵۰ فیلم به اکران سراسری راه یافتند که دقیقا این میزان فیلم اکران شده مشابه اکران سالهای ۶۵ و ۶۶ یعنی دو دهه قبل است. با اینهمه اگر فیلمهای اواسط دهه شصت با بودجهای حداکثر ده میلیون تومان ساخته میشد همان مقدار یا کمتر و بیشتر فروش نیز داشت. این در حالی است که فیلمهای دو سال اخیر سینمای ایران فروش راضی کنندهای نداشتند. ضمن اینکه اکثر این آثار به مانند همان دو دهه گذشته در ژانر کمدی درام اجتماعی و یا ملودارمهای خانوادگی قرار داشتند. به اینها ژانر پرطرفدار کودک را نیز اضافه کنید. چنانچه اکران شهر موشها قسمت اول و دوم آن طی دو دهه هرکدام تاریخ فروش گیشه را جابجا کردند.
در حال حاضر یک فیلم جمع و جور از صفر تا صد خود چیزی حدود یک میلیارد تومان حداقل هزینه دارد و برگشت این پول خود یک کابوس است.
به این آمار دقت کنید از فیلم هایی که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر فرصت حضور یافته و سپس در سال ۹۴ اکران شده اند برخی با ضرر فاحش روبرو شده اند:
اعترافات ذهن خطرناک من با یک میلیارد تومان؛ من دیگو مارادونا هستم با یک میلیارد و هفتصدو پنجاه میلیون تومان؛ خداحافظی طولانی با یک میلیارد تومان؛ روباه با سه میلیارد تومان؛ رخ دیوانه با دو میلیارد تومان؛ طعم شیرین خیال با حدود یک میلیارد و پانصد میلیون دلار و عصر یخبندان با حدود ۲ میلیارد تومان بخشی از فیلم هایی هستند که با هزینه تولید بالا سود نکرده و یا حتی ضرر هنگفت نیز داشتهاند. البته در سینمای دولتی ما بسیاری از پروژه ها از وام و یارانه بهره میبرند اما بخش خصوصی مشکلات عظیمی بر دوش میکشد. دلیل عمده این شکستها و عدم دخل و خرج ها همان ضعفهای اساسی موجود در سینمای ایران یعنی نبود فیلمنامه خوب و عدم وجود ساخت و کار حرفهای است که باعث می شود زیان معنوی نیز وارد سینمای ایران گردد که آن از دست رفتن مخاطب است.
دو دهه پیش سینما مردم را به خود جذب میکرد. در سال ۱۳۶۶ بسیاری از فیلمهایی که فرصت اکران یافتند، بهطور غیرقابل باوری قصد داشتند که در قالب ژانر درام اجتماعی یا ژانر کمدی و حتی ژانر عاطفی به طرح واقعیتها بپردازند. واقعیتهای اجتماعی و آنچه که در زندگی مردم وجود دارد، عنصری است که بیان آن به صورت تصویر و در «شکل سینما» راهکار خودش را میخواهد، به این امر باید شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و صد البته اقتصادی را اضافه کرد.
در سال ۱۳۶۶ آن چه ارایه شد دیگر داستانهایی فراگیر نبودند. تماشاگر سینما عمدتا معمولی زندگی میکند. سفره میاندازد و شبها تلویزیون تماشا میکند. برای او کاراکترهای داستانی که ساده لباس بپوشند، سر سفره بنشینند و بیتکلف زندگی کنند، همیشه مقبول بوده است. فاصله گرفتن از این سادگیها، به معنای طرد مخاطب است. در این رابطه فیلمی مانند خارج از محدوده به این سادگیها و دلمشغولیها تعلق داشت و فیلمهای ژانر جنگی نیز که بهطور کلی بیتکلف بودند.
این موضوع را نیز در نظر بگیرید که از نظر کمیت آمار تولیدات سینمایی در سال دو دهه قبل نسبت به شرایط حال حاضر خودش، قابل قبول به نظر میرسید؛ که در این سال پنجاه فیلم اکران شدند، به تعبیری گزینشگری و انتخاب فیلم نیز برای تماشاگر قابل دسترسی بود؛ و چه شد که مخاطب سینما به آنچه میخواست نرسید؟
بیش از یک دهه است فیلمهای سینمایی ساخته و اکران شده، حد وسط ندارند، یا با ساختاری ضعیف برگرفته از فیلمنامهای نازل روایت شدند و یا اینکه بهطور معدود آثاری قابل اعتنا از کار درآمدند.
- هزینه ساخت یک فیلم حرفه ای چقدر است؟
در بالا اشاره شد که هزینه ساخت فیلم در ۲۰ سال قبل ۱۰ میلیون تومان و در سال ۹۴ حداقل یک میلیارد تومان است. یک فیلم متعارف بالای ۸۵ دقیقه که حداکثر ۷۰ روز زمان فیلمبرداریاش باشد و با بازیگران تقریبا عادی و نه سوپراستار ساخته شود چنین رقمی را برای ساخته شدن طلب میکند. در نظر داشته باشید که بحث ما در باره ژانر کم خرج کمدی و ملودرامهای اجتماعی است که در آن نه از اکشن خبری است و نه از جلوههای ویژه خبری.
حالا اگر همین فیلم بدون اکشن و بدون جلوههای ویژه قرار باشد با حضور چند بازیگر در حد سوپراستار کلید بخورد؛ تهیه کننده باید چیزی حدود ۳۵ درصد بودجه را صرف دستمزد بازیگران مشهورش نماید. طبیعی است که این هزینههای میلیاردی هرگز تضمینی برای بازگشت سرمایه به حساب نمیآیند.
سینمای تجربی و سینمای هنری در این چرخه بحث کاملا جداگانهای دارند. چنین فیلمهایی کم ساخته میشوند و به جز یکی دو استثنا در سال در اکران نیز با شکستهای سنگین مواجه میگردند. کار به جایی رسیده است که برای تولیدات صد درصد دولتی نیز هیچ تضمینی برای بازگشت سرمایه نیست.
- آمار فروش سینمای ایران در ۵ ماهه نخست سال
پس با یک حساب سرانگشتی میتوان جدای آن ۴۰ درصد دستمزد و هزینه بازیگران؛ ۶۰ درصد باقیمانده را سهم عوامل تولید و امورات تولید و پخش و تبلیغات دانست. که هیچ سنخیتی باهم نشان نمیدهند. اما آمار ۵ ماه نخست فروش سینمای ایران نشان میدهد که هنوز برخی کمدی ها پرفروشند: (ارقام به تومان)
نهنگ عنبر: ۶,۳۲۴,۳۶۶,۰۰۰/ایران برگر: ۴,۶۳۴,۴۴۰,۰۰۰ /گینس: ۳,۰۹۳,۵۹۹,۰۰۰/رخ دیوانه ۲,۷۸۳,۷۶۵,۰۰۰
عصر یخبندان ۱,۸۷۹,۱۱۴,۰۰۰ / استراحت مطلق ۱,۵۷۳,۷۶۳,۰۰۰/دوران عاشقی ۱,۴۸۳,۱۸۴,۰۰۰ /آتیش بازی ۱,۲۱۵,۸۷۲,۰۰۰/قصه ها ۸۱۸,۴۰۳,۰۰۰/در دنیای تو ساعت چند است؟ ۷۱۳,۴۵۰,۰۰۰/طعم شیرین خیال ۵۲۱,۶۸۷,۰۰۰/من دیهگو مارادونا هستم ۴۴۶,۹۴۲,۰۰۰/مردن به وقت شهریور ۴۲۵,۱۴۷,۰۰۰ قندون جهیزیه ۳۸۶,۴۷۶,۰۰۰/از رییس جمهور پاداش نگیرید! ۳۰۳,۱۰۵,۰۰۰/اسب سفید پادشاه ۱۹۴,۰۶۷,۰۰۰/روباه ۱۲۷,۱۴۶,۰۰۰/خداحافظی طولانی ۱۲۶,۴۲۱,۰۰۰/متل قو ۸۲,۷۱۲,۰۰۰/دریاکنار ۵۴,۱۴۵,۰۰۰/یاسین ۲۷,۸۱۳,۰۰۰/ عشق و جنون ۲۶,۶۲۶,۰۰
- دستمزد بازیگران مشکل اصلی است؟
اگر ببینده حرفهای تله فیلمهای تلویزیونی هستید و یا تماشاگر فیلمهای ویدیویی خانگی تولید مشترک بخش خصوصی و سیما فیلم؛ به خاطر دارید که از حدود یک دهه پیش تولید تله فیلم افزایش پیدا کرد. برخی از این تولیدات به جای فیلم سینمایی و داستانی و کمبود آنها فضای فرهنگی و معنوی را پر کردند اما در مقابل با افزایش دستمزد بازیگران باعث شدند در سینما انقلابی در این زمینه روی دهد و به مانند لیگ برتر فوتبال دستمزد بازیگران سینما نیز نجومی شود. وگرنه در سینمای دولتی و نیمه محتضر ایران هیچ دلیلی بر اختصاص دادن بودجه چهل درصدی به بازیگران وجود ندارد.
از سوی دیگر در سینمای ایران هنوز حضور یک چهره سرشناس تضمینی صدرصدی برای فروش آن است. فارغ از اینکه این اثر فیلمی قابل و هنری تجاری است یا صرفا یک کار دورهمی. فیلمهای کمدی از آثار فلهای اینگونه هستند. بهترین نمونه فیلم گینس است که بدون داشتن یک فیلمنامه موجه و بازیهای استاندارد تنها بواسطه اسمهای روی پرده به باشگاه میلیاردیها راه پیدا کرد.
البته شکست فیلمهای سینمایی کمدی و خانوادگی انحصاری نیست چنانچه به یاد دارید متاسفانه و شوربختاته حداقل دو فیلم مجلل و تاریخی و به اصطلاح فاخر یعنی ملک سلیمان ساخته شهریار بحرانی و چ ساخنه ابراهیم حاتمی کیا جزو فیلم های شکست خورده تجاری محسوب شدند. ملک سلیمان با بودجه ای بالغ بر ۷ میلیارد تومان چیزی حدود ۲ میلیارد تومان فروخت و چ نیز با هزینه تولید ۶ میلیاردی اش تنها دو میلیارد تومان فروش داشت.
- آمار فروش سینمای ایران در سال ۹۳
آمار فروش فیلم هاس سال گذشته نیز نشان میدهد اوضاع گیشه سینمای ایران مطلوب نیست. به ارقام ذیل یعنی فروش فیلم های سال ۹۳ دقت کنید: (ارقام به تومان)
۱- شهر موشها ۲ ۹,۴۶۷,۷۷۰,۰۰۰
۲- آتش بس ۲ ۴,۳۵۳,۵۴۴,۰۰۰
۳- شیار ۱۴۳ ۲,۸۵۵,۶۸۲,۰۰۰
۴- ردکارپت ۲,۷۸۳,۷۵۳,۰۰۰
۵-کلاشینکف ۱,۸۹۶,۱۶۶,۰۰۰
۶- آنچه مردان درباره زنان نمی دانند ۱,۳۶۱,۸۷۲,۰۰۰
۷- خواب زده ها ۱,۲۷۳,۱۲۲,۰۰۰
۸- مجرد ۴۰ ساله ۱,۲۵۶,۵۸۵,۰۰۰
۹- ساکن طبقه وسط ۱,۱۲۰,۴۸۴,۰۰۰
۱۰- آرایش غلیظ ۱,۰۶۸,۷۴۱,۰۰۰
۱۱-پنج ستاره ۱,۰۳۰,۵۷۱,۰۰۰
۱۲- امروز ۹۲۸,۶۳۸,۰۰۰
۱۳- ملبورن ۹۲۴,۲۴۳,۰۰۰
۱۴- آذر، شهدخت، پرویز ودیگران ۸۲۵,۲۱۱,۰۰۰
۱۵- شانس، عشق، تصادف ۶۷۷,۲۲۳,۰۰۰
۱۶- فرشته ها با هم می آیند ۶۷۳,۵۵۹,۰۰۰
۱۷- زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ۶۶۴۶,۰۲۹,۰۰۰
۱۸- لامپ ۱۰۰ ۴۷۹,۹۶۰,۰۰۰
۱۹- متروپل ۴۷۳,۱۵۸,۰۰۰
۲۰-چند متر مکعب عشق ۴۶۲,۶۵۲,۰۰۰
۲۱- زندگی جای دیگری است ۴۵۵,۰۱۷,۰۰۰
۲۲- خانوم ۴۴۴,۹۳۰,۰۰۰
۲۳- مستانه ۴۳۶,۴۹۸,۰۰۰
۲۴- تراژدی ۳۲۰,۴۱۰,۰۰۰
۲۵- سیزده ۳۱۴,۵۵۵,۰۰۰
۲۶- تمشک ۳۰۹,۲۹۷,۰۰۰
۲۷- میهمان داریم ۲۸۸,۰۴۴,۰۰۰
۲۸- کالسکه ۲۲۸,۸۵۳,۰۰۰
۲۹- بیگانه ۱۶۴,۰۶۵,۰۰۰
۳۰- همه چیز برای فروش ۱۱۹,۲۳۵,۰۰۰
۳۱- اشباح ۱۰۶,۱۵۲,۰۰۰
۳۲- خانه ای کنار ابرها ۹۲,۷۸۵,۰۰۰
۳۳- روزگاری عشق و خیانت ۷۶,۵۷۶,۰۰۰
۳۴- برف ۶۷,۳۴۶,۰۰۰
۳۵- ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه ۴۱,۰۸۷,۰۰۰
۳۶- جمشید وخورشید (پویانمایی) ۳۸,۷۰۲,۰۰۰
۳۷- گورداله و عمه غولی ۳۸,۰۲۵,۰۰۰
۳۸- دوربین ۳۶,۰۴۲,۰۰۰
۳۹- دربست آزادی ۲۶,۷۸۴,۰۰۰
۴۰- چهار باندی ۲۵,۹۳۴,۰۰۰
۴۱- پنجاه قدم آخر ۲۵,۸۰۹,۰۰۰
۴۲- کاغذ خروس نشان ۲۴,۳۳۱,۰۰۰
۴۳- فصل فراموشی فریبا ۱۶,۹۳۷,۰۰۰
۴۴- دنیای پر امید ۱۵,۰۹۱,۰۰۰
۴۵- مذاکرات مستقیم آقای عبدی ۱۳,۵۴۹,۰۰۰
۴۶- اشک و سکوت ۶,۷۶۵,۰۰۰
۴۷- زیباتر از زندگی ۶,۲۴۰,۰۰۰
- اوضاع خوب است اما تو باورنکن ...
سینمای ایران به پشتوانه بدنه شریفش اگر مورد حمایت قرار بگیرد میتواند بهترین آثار را خلق کند. سینما ملک شخصی نیست و هیچ کس نیز جای فرد دیگری را تنگ نکرده است. استانداردها در سینمای ما باید جای خود را باز کنند. قانونمندی باید سرو سامان بیاید و صدالبته کمک دولت به بخش خصوصی چنانچه عرف رایج همه کشورها است نظاممند شود.
و اما یک نکته اگر بهترین فیلمنامه نویسها و بهترین امکانات فنی را هم در اختیار داشته باشیم اما سالن های سینماهایمان هنوز به تکنولوژی روز مجهز نباشند باز هم باید شکست را بر پیکره هنرهفتم کشورمان مشاهده کنیم.
سینما به سبب ذات آن؛ مجموعهای ناگسنتی از صنعت و اقتصاد و در راس آن هنر است. مسئولان مربوطه این سه مقوله و همبستگی ذانی آن را با یکدیگر آویزه گوش کنند. اهالی و بدنه شریف سینما این امور را از حفظ هستند.