تا قبل از آتش گرفتن پناهگاه گربهها در اشتهارد كرج فقط اين حاميان حيوانات بودند كه شعله رئوفي، زن ميانسالي كه از سالها پيش سرپناهي را براي گربهها راه اندازي كرده بود ميشناختند.
اما بعد از حادثه دلخراش آتش سوزي و مرگ شعله رئوفي خيليها نام او را شنيدند. نام زني را كه در پناهگاه گربهها از دستكم 200 گربه نگهداري و به آنها رسيدگي ميكرد.
ماجراي آتش سوزي پناهگاه گربهها و مرگ دلخراش شعله رئوفي كه حاميان حيوانات به او لقب مادر گربهها را داده بودند حرف و حديثهاي زيادي به همراه داشت.
تا قبل از اينكه كارشناسان سازمان آتش نشاني علت اصلي آتشسوزي را اعلام كنند بازار شايعات داغ بود.
شايعاتي كه از عمدي بودن اين آتش سوزي خبر ميداد اما چند روز پس از حادثه وقتي كارشناسان آتش نشاني علت اصلي حادثه را اتصالي سيمهاي برق اعلام كردند به اين شايعات پايان داده شد.
- ماجرا چه بود؟
شعله رئوفي زن 58 سالهاي بود كه بين فعالان محيط زيست و حاميان حيوانات به بانويي مهربان و دلسوز معروف بود.
او سالها پيش به صورت اتفاقي وارد دنياي حمايت از حيوانات شد و علاقهاش به اين كار او را تا جايي كشاند كه يك پناهگاه براي گربهها ساخت و از 400 گربه معلول و بي سرپناه و حتي حيوانات ديگري كه بيمار بودند مراقبت ميكرد.
مهشيد وليپور، زن جواني كه از 4 سال پيش كارش را در كنار شعله رئوفي آغاز كرده است، در گفت و گو با سرنخ ميگويد: خانم رئوفي از آن دست انسانهايي بود كه دركارهاي خير هميشه پيشقدم بود.
براي خودم هم جالب بود كه او چطور به نگهداري گربهها علاقهمند شده و حتي حاضر است دوري از خانواده را تحمل كند و وقتش را در كنار اين حيوانات بگذراند.
يك بار ماجرا را برايم اينطور تعريف كرد:«زمستان 10 سال پيش بود كه يك بچه گربه خيلي نحيف از زير در وارد حياط خانهمان شد. وقتي اين حيوان زبان بسته را ديدم دلم برايش سوخت.
انگار با نگاهش حرف ميزد. معلوم بود از سوز و سرماي بيرون به خانه ما پناه آورده است.آن بچه گربه را به خانهام آوردم و بزرگش كردم.
اين كار به من حس خيلي خوبي داد و از اينكه توانسته بودم به يكي از مخلوقات خدا كمك كنم احساس رضايت ميكردم.از آن بعد تصميم گرفتم به حيوانات بي سرپناه و بيمار كمك كنم.»
وليپور ادامه ميدهد: چند سالي خانم رئوفي در همان خانه خودش از گربههايي كه احتياج به نگهداري داشتند مراقبت كرد اما متاسفانه همسايهها وقتي سر از كارش درآوردند با كارش مخالفت كردند.
او هم به خاطر اينكه دوست نداشت كسي به خاطر كاري كه انجام ميدهد ناراحت شود از آنجا به خانهاي در نزديكي كرج رفت. اما اين مكان جديد هم براي او دردسرساز شد.
او ميگويد:كم كم كار خانم رئوفي زياد شد و اسمش دهان به دهان بين حاميان حيوانات پيچيد.
خيلي از اين افراد وقتي گربهاي را ميديدند كه بي سرپناه بود و احتياج به كمك داشت آن حيوان را به خانم رئوفي تحويل ميدادند.
حتي گاهي اوقات افرادي به او مراجعه ميكردند كه از نگهداري گربهشان خسته شده بودند و به جاي اينكه حيوان را در خيابان رها كنند او را به مركز نگهداري از گربهها تحويل ميدادند و اينطور شد كه در عرض چند سال به تعداد گربههاي رئوفي اضافه شد و دوباره شكايت همسايهها را به همراه داشت.
به همين خاطر خانم رئوفي تصميم گرفت پناهگاه گربهها را در زمين بزرگي كه در ۲۴ كيلومتري شرق اشتهارد كرج قرار داشت و از پدرش به ارث رسيده بود احداث كند.
- پناهگاهي كه با دستان خودش ساخت
«پناهگاه گربهها را خودش با دست خودش ساخت. خون دل خورد تا اين پناهگاه راه افتاد و توانست به حيوانات زيادي كمك كند.» اينها را مهشيد وليپور ميگويد و ادامه ميدهد: كار خانم رئوفي آنقدر زياد شد كه در طي روز افراد زيادي يا به مركز مراجعه ميكردند و يا با او تماس ميگرفتند.
اصلا به خاطر همين مراجعات زياد بود كه من همكاريام را به عنوان روابط عمومي با او آغاز كردم و با راه اندازي صفحهاي در يكي از شبكههاي اجتماعي كارمان را گسترش داديم.
شايد در روز بيش از 50 نفر با ما تماس ميگرفتند و درباره نگهداري از حيوانات كمك ميگرفتند. كارها خيلي خوب پيش ميرفت تا اينكه متاسفانه آن اتفاق رخ داد.
- صبحي كه بوي مرگ ميداد
ساعت ٦ صبح هفتم شهريور ماه بود كه دو كارگر پناهگاه گربهها با صداي فريادهاي كمكخواهانه شعله رئوفي از خواب پريدند.
آنها وقتي از اتاقشان خارج شدند با شعلههاي آتشي روبهرو شدند كه يكي از سالنهاي پناهگاه را كه خانم رئوفي هم در آنجا بود، فرا گرفته بود و زبانه ميكشيد.
وقتي كارگرها به طرف سالني كه در آتش ميسوخت رفتند متوجه خانم رئوفي شدند كه تلاش ميكرد گربه ها را نجات دهد.
اما قدرت شعلههاي آتش به حدي زياد بود كه رئوفي كاري از دستش برنميآمد و به همين دليل از كارگرها خواست تا كمك بياورند. به اين ترتيب كارگرها با آتش نشاني تماس گرفتند و بعد براي آوردن كمك از پناهگاه خارج شدند.
چند دقيقه بعد صداي آژير خودروهاي امدادي به گوش رسيد و امدادگران براي مهار حريق دست به كار شدند اما كار از كار گذشته بود.
زن ميانسال به دليل استنشاق گازهاي سمي دچار خفگي شده و جانش را از دست داده بود. وليپور دوست و همكار رئوفي ميگويد: ساعت 8 صبح بود كه در جريان ماجراي حادثه قرار گرفتم.
شب قبل از حادثه تا ساعت 1 بامداد در پناهگاه بودم و وقتي چند ساعت بعد درجريان آتش سوزي و مرگ دلخراش رئوفي قرار گرفتم شوكه شدم.
وي ميگويد:در اين مدت حرف و حديثهاي زيادي در باره علت ماجرا گفته شده و حتي برخي مدعي بودند كه آتشسوزي عمدي بوده و ساكنان منطقه در اعتراض به نگهداري گربهها دست به اين كار زدهاند اما به گفته كارشناسان آتش نشاني علت آتش سوزي اتصالي سيمهاي برق بود.
به هرحال ياد و خاطره خانم رئوفي براي هميشه بين ما زنده است و همه ما سعي داريم از 200 گربهاي كه در اين پناهگاه باقي ماندهاند نگهداري كنيم تا مبادا به دليل بيماري و معلوليتشان تلف شوند.
منبع:همشهريسرنخ