- تأملی در مفهوم لقب باقرالعلوم (علیهالسلام)
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در تبیین چرایی به کارگیری لقب باقرالعلوم برای امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «به حق ایشان لقب باقر العلوم (علیهالسلام) را به خود اختصاص داده است، زیرا ایشان شکافنده علوم مختلف هستند و برای تحکیم مبانی اسلام در تمامی علوم، تفسیر، عقاید، فقه و اخلاق در تمام مباحث اسلام احادیث مهمی بیان کردهاند و به قدری احادیث ایشان زیاد است که محمد بن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر نقل کرده اند»[2].
- شکوفایی علوم اسلامی؛ میراث عظیم امام باقر (علیهالسلام)
مرجع عالی قدر جهان تشیع در تشریح ارزش و عظمت احادیث به جای مانده از امامان معصومین (علیهمالسلام) به ویژه امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: متاسفانه بسیاری از احادیث که ذخایر اهل بیت هستند به دست ما نرسیده است؛ در حالی که برای جمعآوری این احادیث که به ما رسیده نیز زحمات فراوانی کشیده شده است[3]. لیکن بيشترين احاديث شيعه كه بالغ بر دهها هزار حديث ميشود از پنجمين و ششمين امام، يعنى محمّد بن علىّ الباقر، و جعفر بن محمّد الصّادق عليهما السلام نقل شده، و قسمت مهمّى نيز از هشتمين امام، علىّ بن موسى الرّضا عليهالسلام است، و اين به خاطر آن است كه اين سه بزرگوار در شرايطى از زمان و مكان بودند كه فشار دشمنان و حكّام بنياميّه و بنيعبّاس بر آنها كمتر بود، به همين دليل توانستند احاديث زيادى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله به وسيله پدران و اجدادشان به آنها رسيده بود، در تمام ابواب معارف و احكام فقه اسلام از خود به يادگار بگذارند.[4]
معظم له با اشاره به میراث عظیم به جای مانده از آموزههای امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) اینگونه فرمودند: در حال حاضر به هر کتاب فقهی، اصولی، تفسیری، عقایدی و اخلاقی مراجعه میکنیم قال الباقر (علیهالسلام) و قال الصادق (علیهالسلام) آمده است و این دو بزرگوار میراث عظیمی از علوم اسلامی را برای ما به جای گذاشتهاند.
- پویایی فقه شیعی مرهون آموزههای علمی امام باقر (علیهالسلام)
آیتالله العظمی مکارم شیرازی پویایی بیبدیل فقه شیعی را منبعث از آموزههای ارزشمند امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) بر شمردند و فرمودند: اگر امروز فقه ما به قیاس احتیاجی ندارد، به سبب همین احادیث باقی مانده از امام محمدباقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) است و باب علم به روی ما مفتوح است؛ در حالی که این علوم به روی دیگران مسدود است و به همین دلیل آنان به سوی دیگر ظنون رفتهاند.
بنابراین عامل این شکوفایی علمی را باید در آموزههای امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) جتسجو نمود، زیرا هر یک از کتابهای سنی و شیعه را که باز میکنیم با بیانات گهربار امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) مواجه میشویم، بدین نحو که آن دو امام بزرگوار به سمت تبیین و تعمیق پایههای اصول دین رفتند.
- مناظرات علمی؛ آموزهای راهبردی در مکتب علمی امام باقر (علیهالسلام)
بدیهی است امام باقر (علیهالسلام) در راستای ترویج آموزههای نبوی و بسط و گسترس معارف ناب شیعی از آموزهای کلیدی به نام مناظرات علمی با بزرگان سایر ادیان توحیدی نیز بهره جست.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در تشریح مناظرات امام باقر (علیهالسلام) به یکی از مهمترین مناظرات آن حضرت در گفتگو و مناظره با اسقف مسیحیان در شام اشاره نموده و فرمودند: چنانکه در تاریخ نقل شده در سفر اجباری امام باقر (علیهالسلام) به شام پیش از آنکه پیشواى پنجم شهر دمشق را ترک گوید، فرصت بسیار مناسبى پیش آمد که امام براى بیدار کردن افکار مردم و معرفى عظمت و مقام علمى خود به خوبى از آن استفاده نمودند و افکار عمومى شام را منقلب کردند[5].
- مشروح مناظره امام باقر (علیه السلام) با اسقف مسیحیان در کلام معظم له
مرجع عالی قدر جهان تشیع در تبیین یکی از مهمترین مناظرات امام باقر (علیهالسلام) با اسقف مسیحیان در شام اینگونه فرمودند: ماجرا از این قرار بود که هشام دستاویز مهمى براى جسارت بیشتر به پیشگاه امام پنجم (علیهالسلام) در دست نداشت، ناگزیر با مراجعت آن حضرت به مدینه موافقت کرد. هنگامى که امام (علیهالسلام) همراه فرزند گرامى خود از قصر خلافت خارج شدند، در انتهاى میدان مقابل قصر با جمعیت انبوهى روبرو گردیدند که همه نشسته بودند. امام از وضع آنان و علت اجتماعشان جویا شد. گفتند اینها کشیشان و راهبان مسیحى هستند که در مجمع بزرگ سالیانه خود گرد آمدهاند و طبق برنامه همه ساله منتظر اسقف بزرگ مىباشند تا مشکلات علمى خود را از او بپرسند. امام (علیهالسلام) به میان جمعیت تشریف برده و به طور ناشناس در ان مجمع بزرگ شرکت فرمودند. این خبر فوراً به هشام گزارش داده شد. هشام افرادى را مامور کرد تا در انجمن مزبور شرکت نموده از نزدیک ناظر جریان باشند.
طولى نکشید اسقف بزرگ که فوقالعاده پیر و سالخورده بود، وارد شد و با شکوه و احترام فروان، در صدر مجلس قرار گرفت. آنگاه نگاهى به جمعیت انداخت، و چون سیماى امام باقر (علیهالسلام) توجه وى را به خود جلب نمود، رو به امام (علیهالسلام) کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستید یا از مسلمانان؟ امام (علیهالسلام) فرمود: از مسلمانان.
اسقف در ادامه پرسید، از دانشمندان آنان هستید یا افراد نادان؟ امام (علیهالسلام) فرمود: از افراد نادان نیستم! رهبر دینی مسیحیان در شام عرض کرداول من سوال کنم یا شما مىپرسید؟ حضرت فرمود: اگر مایلید شما سوال کنید.
اسقف بزرگ بیان نمود؛ به چه دلیل شما مسلمانان ادعا مىکنید که اهل بهشت غذا مىخورند و مىآشامند ولى مدفوعى ندارند؟ آیا براى این موضوع، نمونه و نظیر روشنى در این جهان وجود دارد؟ امام (علیهالسلام) در پاسخ فرمود: بلى، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در رحم مادر تغذیه مى کند ولى مدفوعى ندارد! اسقف مسیحان با تعجب گفت، پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟! امام فرمود: من چنین نگفتم، بلکه گفتم از نادانان نیستم!
اسقف مسحیان بار دیگر سوالی را از امام باقر (علیهالسلام) مطرح کرد و گفت: به چه دلیل عقیده دارید که میوهها و نعمتهاى بهشتى کم نمىشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقى بوده کاهش پیدا نمىکنند؟ آیا نمونه روشنى از پدیدههاى این جهان را مىتوان براى این موضوع ذکر کرد؟
حضرت در پاسخ فرمودند: آرى، نمونه روشن آن در عالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغى صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جاى خود باقى است و از آن به هیچ وجه کاسته نمىشود!...
در این گیرو دار اسقف مسیحیان هر سوال و مشکلى به نظرش مىرسید، همه را پرسید و جواب قانعکننده شنید و چون خود را عاجز یافت، بشدت ناراحت و عصبانى شد و گفت: «مردم! دانشمند والا مقامى را که مراتب اطلاعات و معلومات مذهبى او از من بیشتر است، به اینجا آوردهاید تا مرا رسوا کند و مسلمانان بدانند پیشوایان آنان از ما برتر و بهترند؟! به خدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در میان خود نخواهید دید!» این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت!
این جریان به سرعت در شهر دمشق پیچید و موجى از شادى و هیجان در محیط شام به وجود آورد. هشام، به جاى آن که از پیروزى افتخارآمیز علمى امام باقر (علیهالسلام) بر بیگانگان خوشحال شود، بیش از پیش از نفوذ معنوى امام (علیهالسلام) بیمناک شد و ضمن ظاهرسازى و ارسال هدیه براى آن حضرت پیغام داد که حتماً همان روز دمشق را ترک گویند! هشام همچنین بر اثر خشمى که به علت پیروزى علمى امام (علیهالسلام) به وى دست داده بود، کوشش کرد درخشش علمى و اجتماعى ایشان را با حربه زنگ زده تهمت از بین ببرد و رهبر عالیقدر اسلام را متهم به گرایش به مسیحیت نماید! لذا با کمال ناجوانمردى به برخى از فرمانداران خود (مانند فرماندار شهر مدین) چنین نوشت: «محمد بن على، پسر ابوتراب، همراه فرزندش نزد من آمده بود، وقتى آنان را به مدینه بازگرداندم، نزد کشیشان رفتند و با گرایش به نصرانیت!! به مسیحیان تقرب جستند. ولى من به خاطر خویشاوندى اى که با من دارند، از کیفر آنان چشم پوشیدم! وقتى که این دو نفر به شهر شما رسیدند، به مردم اعلام کنید که من از آنان بیزارم!».
ولى تلاشهاى مذبوحانه هشام براى پوشاندن حقیقت به جایى نرسید و مردم شهر مزبور که ابتدا تحت تاثیر تبلیغات هشام قرار گرفته بودند، در اثر احتجاجها و نشانههاى امامت که از آن حضرت دیده شد، به عظمت و مقام واقعى پیشواى پنجم پى بردند، و بدین ترتیب سفرى که شروع آن با اجبار و تهدید بود، به یکى از سفرهاى ثمربخش و آموزنده تبدیل شد.[6]
عقلانیت شیعی؛ مهمترین ویژگی در مکتب علمی باقرالعلوم(علیه السلام)
بی شک شکوفایی علمی در آموزه های شیعی به ویژه مکتب علمی امام باقر (علیهالسلام) برآمده از مولفۀ عقلانیت و تعقّل و تفکّر است که به نحو ویژه و خاص مورد تأکید امام باقر (علیهالسلام) قرار گرفته است، حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی در تبیین مقولۀ مهم و کلیدی عقلانیت در حصول علم و دانش به عنوان مهمترین شاخصۀ تشیع به روایتی مهم از امام باقر (علیهالسلام) استناد نموده و فرمودند:
قال الامام الباقر عليه السلام: «يَا مُيَسِّرُ أَلَا اخْبِرُكَ بِشِيعَتِنَا؟ قُلْتُ: بَلى جُعِلْتُ فِداكَ قَالَ: إِنَّهُمْ حُصُونٌ حَصِينَةٌ و صُدُورٌ أمِيْنَةٌ وَ أَحْلَامٌ وَزِيْنَةٌ لَيْسُوا بالمَذِيعِ البَذِرِ وَلَا بِالجُفَاتِ المُرَاعِيْنَ رُهْبَانٌ بِالْلَيلِ اسُدٌ بِالْنَهارِ».[7]
حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: اى ميسّر[8]، آيا شيعيانمان را به تو معرّفى كنم؟ عرض كردم: فدايت شوم بفرماييد. حضرت فرمود: آنها دژهاى محكم و سينههاى امانتدار و صاحبان عقلهاى وزين و متين هستند،[9] شايعهپراكنى نمىكنند و اسرار را فاش نمىكنند و آدمهاى خشك و خشن و رياكار هم نيستند، راهبان شب و شبزندهداران و شيران روزند.
مرجع عالی قدر جهان تشیع در تشریح این روایت مهم از امام باقر (علیهالسلام) اینچنین فرمودند: اين حديث كوتاهى است كه هفت صفت براى شيعيان در آن بيان شده و يك دنيا مطلب و مسئوليّت در آن نهفته است.
1. دژهاى محكم
شيعيان بايد در مقابل تبليغات دشمن نفوذناپذير باشند؛ اكنون كه وضع فرهنگى دنيا به شكل خطرناكى نسل جوان ما را تهديد مىكند، آيا راهى براى اين كه جوانانمان را تقويت كنيم پيدا كردهايم؟ اگر نمىتوانيم ميكروبها را نابود كنيم بايد خود را تقويت كنيم.
2 و 3 و 4.امانتدار، عاقل و رازدار
در زمان ائمّه عليهم السلام يكى از گِلههاى ايشان اين بود كه بعضى از شيعيان اسرار ما را فاش مىكنند. مراد از اسرار اين بود كه مقاماتى كه ائمّه عليهم السلام داشتهاند مانند مقام علم غيب امام، شفاعت در روز قيامت، امانتدارى علوم رسولاللَّه صلى الله عليه و آله، شاهد و ناظر اعمال شيعيان و معجزات و ... از مسائلى بود كه مردم عادّى و مخالفان قادر به درك آن نبودند ولى بعضى از شيعيان سادهلوح و خام، در هر جا كه مىنشستند همه چيز را [10] مىگفتند و اين كار ايجاد اختلاف، عداوت و دشمنى مىكرد، به همين جهت امام عليه السلام فرمودند شيعيان ما، سينههاى امانتدارند، افشاكننده بى جهت نيستند، ايجاد اختلاف در ميان اين و آن نمىكنند.[11]
از اين بدتر گروه غلاتى هستند كه در زمان ما پيدا شدهاند كه به بهانه ولايت، كفريّات و تعبيرات زشتى درباره ائمّه عليهم السلام مىگويند كه هرگز ائمّه از آن راضى نيستند. بايد مراقب اين غلات جديد باشيم. اين گروه دو عيب دارند: يك عيب اين است كه خودشان را از بين مىبرند؛ خيال مىكنند اگر ما صفات خدا را براى ائمّه عليهم السلام يا حضرت زينب عليها السلام يا شهداى كربلا بگويند، عين ولايت است؛ و عيب بزرگتر اين است كه زمان ما زمان رسانههاى جمعى است، اگر خبرى امروز صبح صادر شود، يك ساعت بعد تا گوشه و كنار دنيا مىرسد. اين كلمات غلوّآميز و اين سخنان نادرست را از اين جا به جاهاى ديگر پخش مىكنند و لكّه بزرگى را بر دامان شيعه مىچسبانند و شيعه را كافر معرّفى كرده و بعد هم كشتن شيعيان شروع مىشود. اين اشخاص نادان خبر ندارند كه با حرفهايشان منشأ كشتار يك عدّه از شيعيان در جاى ديگرى از دنيا مىشوند.
واى از اين دوستان نادان و انسانهاى جاهل، واى از آن زمانى كه نبض مجالس به دست افراد بىسواد، بىاطّلاع، ناآگاه و نادان بيفتد؛ نبايد بگذاريم كه ابتكار مجالس به دست اين گونه افراد باشد.[12]
5. محبّت
شيعيان خشن نيستند، بلكه پرمحبّت و داراى لطافتند. شيعه روح على بن ابى طالب عليهالسلام و ساير ائمّه هدى عليهم السلام را دارد، كه حتّى با دشمنانشان هم محبّت مىكردند.[13]
6 و 7. شب زندهدار و شجاع
شيعيان رياكار نيستند، و دو حالت مختلف را باهم جمع كردهاند، اگر كسى عبادتهاى شبانه آنها را ببيند مىگويد زاهدان روزگاراند و در امور زندگى ضعيفاند، امّا روز هنگام مشاهده مىكند كه مثل شير در صحنه اجتماع حاضر مىشوند.
با تأمل و تعمّق در این فراز از گفتار حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی میتوان به نقش کلیدی تعقّل و عقلانیت در دیگر صفات و ویژگیهای تشیع در شکوفایی آموزههای شیعی و بسط و گسترش آن در جوامع بشری رهنمون گردید؛ لذا معظم له با تأکید بر این مقولۀ مهم، فراگیری معارف اهل بیت (علیهمالسلام) بر مبنای عقلانیت را به عنوان مهترین خصیصۀ شیعیان واقعی مورد نظر قرار میدهد ، راهبردی مهم که بر مبنای مکتب علمی امام باقر (علیهالسلام) یعنی راهبرد «أَحْلَامٌ وَزِيْنَةٌ» (صاحبان عقلهاى وزين) استوار شده است از این رو در اندیشۀ معظم له «شيعه» را طبق يك تقسيم به پنج قسم مىتوان تقسيم نمود:
1. شيعيان جغرافيايى
كسانى كه در كشور شيعه نشين متولّد مىشوند، از لحاظ آمارى جزءِ افراد آن كشور محسوب مىشوند.
2. شيعيان ارثى
كسانى كه پدر و مادرشان شيعه بوده و در دامان پدر و مادر شيعه متولّد شدهاند.[14]
3. شيعيان لفظى
كسانى كه با زبان ميگويند كه ما شيعه على بن ابى طالب عليهالسلام هستيم، امّا در عمل خبرى نيست.[15]
4. شيعيان سطحى
شيعيانى كه عملشان سطحى است و به عمق تشيّع نرسيدهاند، از تشيّع فقط عزادارى و توسّلات و امثال اينها را بلد هستند. از كجا معلوم كه شيعه هستند؟ آيا به خاطر آن كه در ايّام عاشورا در دستجات سينهزنى و مجالس عزادارى شركت مىكنند و به مسجد جمكران مىروند؟! البتّه قصد ما كم اهميّت جلوه دادن اين امور نيست، ولى اين گروه، از تشيّع همين را فهميده اند، امّا از صفات «رهبان بالليل، اسد بالنهار، احلام وزينة و صدور امينة و ...»، خبرى در آنها نيست.[16]
5. طالبان معارف اهل بیت (علیهمالسلام)؛ شيعيان واقعى
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر مقولۀ علمآموزی و تحصیل علوم اسلامی، حصول معارف اهل بیت (علیهمالسلام) را به عنوان مهمترین ویژگی و خصیصه شیعۀ واقعی برشمرده و فرمودند: شیعۀ واقعی كسانىاند كه با معارف الهيّه و كتب اهل بيت عليهم السلام آشنا هستند و برنامههاى آنها صفاتى است كه در اين روايت آمده بود.[17]
شکوفایی آموزههای شیعی به ویژه مکتب علمی امام باقر (علیهالسلام) بر مبنای علممحوری و عقلانیت و تفکر به گونهای است که بزرگان علماى اهل سنّت از شاگرادن و دوستان و اصحاب نزدیک امام باقر و امام صادق عليهما السلام هم چون أبو إسحاق، ابراهيم بن محمّد بن أبو يحيى... دانش فرا گرفته و از وى حديث شنيدهاند. بدین نحو که آنان كه خود را از تعصّب دور نگه داشتهاند (مانند شافعى و ابن اصبهانى و برخى ديگر). ابراهيم بن محمّد را توثيق كرده و از دروغ و حديثسازى و نقل احاديث نادرست مبرّا مىدانند. [18]،[19]
سخن آخر: کلامی با شاگردان مکتب علمی امام باقر (علیهالسلام)
مرجع عالیقدر جهان تشیع در بیانی نافذ باتأکید بر رسالت ذاتی طلاب علوم دینی در تداوم راهبرد علمی امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: اساس و پایه بعثت و نبوت علم و دانش است، آنهم در محیط تاریک و ظلمانی جاهلیت. خداوند پیامبر را مبعوث کرد تا تعلیم کتاب و حکمت کند و تزکیه نفوس و پاکسازی قلوب را انجام دهد، خداوندمتعال در قرآن کریم میفرماید: خداوند زمین و آسمان را آفرید تا انسان علوم و دانشها از این عالم فرا گیرد و به عظمت خداوند پی ببرد.
طلاب علوم دینی باید خداوند را شاکر باشند زیرا این توفیق نصیبشان شده است که در راه کسب علوم دینی قدم بردارند. شما سرباز امام عصر (عج) و شاگرد امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) هستید. ما همواره بر سر سفره امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) نشسته ايم و هر روز از خرمن علم ودانش آنها بهره ميبريم [20]. اميدواريم خداوند سايهشان را بر سر ما مستدام بدارد و بتوانيم ادامهدهنده برنامههايشان باشيم و در آخرت مشمول شفاعت آنان باشيم.[21]
[1]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ، درس خارج فقه، 1389/8/22.
[2]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ، درس خارج فقه، 1389/8/22.
[3] همان.
[4] اعتقاد ما، ص: 122.
[5] روایت مکتوب آیت الله العظمی مکارم شیرازی ازمناظره امام باقر(علیه السلام) با اسقف مسیحیان در شام، ۱۳۹۲/۷/۲۱
[6] روایت مکتوب آیت الله العظمی مکارم شیرازی ازمناظره امام باقر(علیه السلام) با اسقف مسیحیان در شام، ۱۳۹۲/۷/۲۱.
[7] بحار الأنوار، ج 65، ص 180.
[8]« ميسّر بن عبدالعزيز» از معاريف اصحاب امام باقر عليه السلام بوده كه در كتب رجال هم توصيف شده است. امام باقر عليه السلام جملهاى درباره او دارد كه در حالات ميسّر آمده است. حضرت مىفرمايد: اى ميسّر چند بار مرگ تو فرارسيده و خداوند اجل تو را به تأخير انداخت براى اين كه صله رحم بجا آوردى و مشكلات آنان را حل كردى.
[9] مشكات هدايت ؛ ص15.
[10] مشكات هدايت، ص: 16.
[11]همان.
[12] مشكات هدايت، ص: 17.
[13]همان.
[14] مشكات هدايت، ص: 18.
[15] مشكات هدايت، ص: 19.
[16] مشكات هدايت، ص: 19.
[17]همان.
[18]رجال نجاشى، ج 1، ص 85
[19] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص242.
[20]بیانات حضرت آیت الله العظمی مكارم شیرازی در دیدار جمعی از طلاب اصفهان ،13/12/1385.
[21]همان.
- منبع: معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه)