اين دورهمي چيزي نيست كه به همين سادگي بهوجود آمده باشد بلكه محصول ارتباطات دورودراز ما آدمها با همديگر است. خانهها در قديم الايام طوري بوده كه هميشه ما براي ارتباط برقرار كردن با همديگر دورِ هم مينشستهايم. همه به شيوهاي يكسان همديگر را ميديدهاند و ارتباط چهره با چهره كاملا معنا داشت. شايد نقطه تحول ارتباطي كه توانست اين شيوه هندسي ارتباط برقراركردنهاي خصوصي ما آدمها را تغيير بدهد پيدايش تلويزيون بود. حضور تلويزيون در خانهها توانست دايره جمع افراد را به شكل «ن» تبديل كند. تلويزيون در جاي نقطه قرار داشت و همه طوري مينشستند كه نسبت به آن ديد داشته باشند. ارتباطات خانهاي و خانوادگي ما آدمها امروزه از اين حالت نون وار هم فاصله گرفته است. با حضور رسانههاي جديد و علي الخصوص تكنولوژيهاي ارتباطي مبتني بر موبايل، ما همچون نقطههايي در سراسر خانه پراكنده شدهايم. اينجاست كه ميشود تأثيرات مستقيم حضور رسانههاي جديد را بر سبك زندگي خانوادگي ما آدمهاي امروزي بهتر دريافت.
ارتباطات خانوادگي هميشه با كيفيت و كميت بالايي در طول تاريخ بشر، بالاترين حجم ارتباطات ما را تشكيل ميدادهاند. در اين نوع ارتباطات «مكان» عنصري كليدي بوده است. اما رسانههاي جديد عنصري ديگر را وارد اين نوع ارتباطات كردهاند كه اهميتي به همان اندازه و بلكه بيشتر يافته است؛ عنصري به نام «فضا» كه به كلي ارتباطات درون خانوادگي ما را تغيير داده است. يعني قديمترها همه ما در يك مكان و فضاي واحد حضور داشتهايم ولي حالا به سبب ورود تكنولوژيهاي فضاساز، اگرچه ما در يك مكان واحد حضور داريم اما هر يك در فضاهاي متفاوت بهسر ميبريم. به همينخاطر هم شكل، نوع، اندازه و كيفيت ارتباطات درون خانوادگي ما بسيار تغيير كرده است. اينجا جايي است كه آدمها اگرچه زير يك سقف بهسرميبرند اما گويي با هم فاصله بسياري دارند. جسمشان با هم است اما دلشان هر يك درجايي ديگر سير ميكند.
فاصلهاي كه مابين فضاي ما با فضاي ديگر اعضاي خانواده ميافتد در نهايت ميتواند به جدايي فيزيكي ما از يكديگر هم منجر شود. بنابراين اگر تعامل ميان آن 2 را مديريت نكنيم انواع آسيبهاي ارتباطي جمع واحد اعضاي يك خانواده را ميتواند متكثر كرده و به جدايي بكشاند. رسانه آمده كه آدمهاي دور را به هم نزديكتر كند اما بايد مراقب باشيم كه اين هدف باعث نشود آدمهاي نزديك از هم دور شوند.