هفته گذشته دختر جواني همراه مادرش به دادسراي جنايي تهران رفت تا پرده از نقشه شوم خواستگار فرارياش بردارد. وي به قاضي حسين پور بازپرس شعبه پنجم گفت: چندماه قبل از طريق شبكه اجتماعي لاين با پسري به نام محمد آشنا شدم. اوايل فقط با هم چت ميكرديم اما بعد از مدتي محمد با من تماس گرفت و پيشنهاد داد تا همديگر را ملاقات كنيم. من هم سر قرار رفتم و او در همان روز مدعي شد كه به من علاقهمند شده و قصد ازدواج دارد. من هم بيآنكه از نيت شوم او خبرداشته باشم به او جواب مثبت دادم.
وي ادامه داد: اواسط خردادماه بود كه محمد با من تماس گرفت و مدعي شد كه خانوادهاش ميخواهند عروسشان را ببينند. او به اين بهانه با من قرار گذاشت و مرا به خانهاش برد. آنجا كه رسيدم پي بردم كه همه حرفهايش دروغي بيش نبوده است. او همراه يكي از دوستانش مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و تهديد كرد كه به كسي حرفي نزنم. من هم از ترس آبروريزي سكوت كردم و به ارتباطم با محمد پايان دادم. بعد از مدتي اما دچار بيماري افسردگي شدم چرا كه اين موضوع تأثير بدي در روح و روانم گذاشته بود.
همين موجب شد كه براي مادرم تعريف كنم چه بلايي سرم آمده است. مادرم وقتي متوجه موضوع شد از من خواست تا از محمد شكايت كنم. من هم به او پيامك فرستادم كه مادرم اصرار به شكايت دارد. بعد از آن محمد برايم پيامك فرستاد كه فرار كرده و هماكنون در مرز عراق است و ميخواهد بهصورت غيرقانوني از كشور خارج شود. اين شكايت كافي بود تا بازپرس جنايي دستور تحقيقات در اين خصوص را صادر كند.