زمستان سال 92مأموران پليس مشهد در جريان مرگ زن 18سالهاي در يكي از محلههاي شهر قرار گرفتند. تحقيقات اوليه حاكي از آن بود كه شوهر اين زن نخستين كسي بوده كه با جسد همسرش روبهرو شده و پليس را خبر كرده است. مرد جوان تحت بازجويي قرار گرفت و مدعي شد: من شبكار هستم و صبح كه از سر كار به خانه برگشتم، همسرم خواب بود.
من هم كمي خوابيدم و حدود ساعت11بيدار شدم و براي زيارت به حرم رفتم اما وقتي برگشتم، به محض اينكه در را باز كردم، بوي شديد گاز و گرما بهصورتم زد. وحشتزده به سراغ همسرم رفتم كه در پذيرايي خوابيده بود اما هر چه صدايش كردم، جوابي نداد. همان موقع چشمم به شلنگ گاز افتاد كه از لوله جدا شده بود.
من قبلا شلنگ را محكم به لوله گاز بسته بودم تا اتفاقي نيفتد و با ديدن اين صحنه شير گاز را بستم و پليس و اورژانس را خبر كردم اما همسرم جانش را از دست داده بود. درحاليكه مرد جوان مدعي بود همسرش احتمالا خودكشي كرده يا اينكه دچار حادثه شده است، پرونده با عنوان مرگ مشكوك به دادسرا ارسال و رسيدگي به آن شروع شد. همزمان جسد قرباني نيز به پزشكي قانوني منتقل شد تا بررسيهاي تخصصي راز مرگ زن جوان را فاش كند.
- 2سال بعد
مدتها از اين حادثه گذشت و خيليها باورشان شده بود كه زن جوان خودكشي كرده يا اينكه بر اثر يك حادثه دچار گازگرفتگي شده است تا اينكه پرونده براي ادامه رسيدگي در اختيار سيدجواد حسيني، بازپرس جنايي مشهد قرار گرفت. وي با توجه به ادعاهاي شوهر قرباني از پزشكي قانوني خواست مشخص كند كه آيا امكان دارد زن جوان خودكشي كرده باشد؟
مدتي بعد نتيجه پزشكي قانوني مشخص كرد كه احتمال خودكشي زن جوان مردود است و ممكن است فردي با منواكسيدكربن و كنار زدن لوله بخاري خودكشي كند، اما در اين پرونده احتمال اينكه زن جوان با باز كردن شلنگ گاز خودكشي كرده باشد، بعيد است. ضمن اينكه روي شقيقه و همچنين كتف زن جوان آثار خونمردگي و كبودي به چشم ميخورد و احتمال دارد كه وي قبل از مردن با كسي درگير شده باشد.
- رازي كه فاش شد
با اين گزارش، قاضي پرونده شوهر قرباني را به دادسرا احضار كرد تا بار ديگر از وي تحقيق كند. آنچه از نظر قاضي عجيب بهنظر ميرسيد، اينبود كه چطور انتشار گاز شهري در داخل خانه باعث خفگي و مرگ زن جوان شده اما انفجاري رخ نداده است. وقتي مرد در دادسرا حاضر شد، قاضي پرونده از او درخصوص وجود يخچال و فاصله آن از شلنگ گاز پرسيد و مرد جوان توضيح داد كه آشپزخانهشان اوپن بوده و يخچال به فاصله كمي از محل انتشار گاز شهري قرار داشته است.
در چنين شرايطي قاضي مطمئن شد كه اگر حرفهاي مرد جوان درست باشد، ميبايست بهدليل روشن و خاموش شدن اتوماتيك يخچال و جرقه حاصل از آن، خانه منفجر ميشد و به همين دليل دستور بازداشت مرد جوان را صادر كرد و او به اداره آگاهي منتقل شد. پس از چند روز بازجويي در نهايت مرد جوان كه چارهاي جز بيان حقيقت نداشت لب به بيان حقيقت گشود و به قتل همسرش اعتراف كرد. او گفت: تازه 3ماه از ازدواج من و همسرم ميگذشت و در اين مدت بهشدت دچار اختلاف شده بوديم.
تا جايي كه چندبار كارمان به درگيري و ضرب و شتم كشيده شده بود. صبح روز حادثه، تازه از سر كار به خانه برگشته بودم و همسرم خواب بود. با ديدن او، همه اختلافاتمان مقابل چشمانم ظاهر شد و براي همين تصميم به قتل او گرفتم. اين بود كه شلنگ گاز را باز كردم و از خانه بيرون رفتم و پس از 5/1ساعت برگشتم و ديدم كه همسرم فوت شده است. به گفته قاضي حسيني، هر چند متهم پرونده به قتل همسرش اعتراف كرده اما هنوز ابهامات زيادي درباره نحوه قتل وجود دارد و به همين دليل متهم در اختيار اداره آگاهي قرار گرفت تا در ادامه تحقيقات، راز اين جنايت فاش شود.