در اين ميان موضوعي كه قابل توجه است، سانسور شديد خبري، رسانهاي در بزرگترين شبكههاي خبري رسانهاي غربي، عربي درباره منا بود. رسانههايي كه گويا براساس يك نقشه كاملا برنامهريزي شده ابعاد اين فاجعه بزرگ را ناديده گرفتند و به راحتي از كنار آن عبور كردند. در اين خصوص ميتوان به سطوحي از اين سانسور خبري اشاره كرد.
1-رسانههاي غربي مثل بيبي سي و سي ان ان و بهدنبال آن العربيه و رسانههاي ديگر عربي حادثه دردناك فاجعه در سرزمين منا را ابتدائا طوري جلوه دادند كه اين نوع اتفاقات در قبل هم مسبوق به سابقه بوده است. درحاليكه در گذشته هيچگاه در سرزمين منا چنين حادثه اي به اين وسعت پيش نيامده است.
2-دومين رويكردي كه اين رسانهها دنبال كردند بزرگ نمايي بينظمي در مراسم حج هرساله بود. نكته قابل توجه در اين رويكرد خبري و رسانهاي، نسبت دادن بينظمي به كليه امور مسلمانان بود كه متأسفانه توسط رسانههاي عربي و اسلامي هم دنبال شد. در واقع اين رويكرد طوري وانمود ميكرد كه مسلمانها هميشه و درهمه جا بينظم هستند و دراين بينظمي زندگي ميكنند. اين درحالي است كه ويژگي بزرگ اين نوع از مناسك اسلامي، نظم خاص و برنامه مدون طبق اصول آن است.
3-درحاليكه عمدتا نيروهاي امنيتي عربستان درگير حمله نظامي به يمن بودند و اداره مسائل حج بهدست نيروهاي جوان نظامي و امنيتي عربستان افتاده بود، رسانههاي غربي با ناديده گرفتن اين واقعيت و باناديده گرفتن عدمبيكفايتي آلسعود و سوءمديريت آنها، خط خبري و رسانهاي را دنبال كردند كه به واسطه آن عملكرد عربستان را عادي جلوه دهند.
4-سياست سكوت در برابر عدمامداد رساني به آسيب ديدگان، عدماطلاعرساني صحيح و همچنين عدمهمكاري در قبال اين حادثه بزرگ، روش ديگري بود كه اين رسانهها دنبال كردند. درحاليكه اگر مشابه اين اتفاقات در نقطه ديگري از دنيا رخ داده بود، وضعيت كاملا متفاوت بود.
اما امروز بايد گفت كه سياستها و روشهاي رسانهاي غرب درقابل ابعاد اين حادثه به همين وضعيت باقي نخواهد ماند. هرچه زمان بگذرد برگ ديگري از اين فاجعه رو ميشود كه مقاومت خبري در قبال آن معنايي پيدا نميكند. يكي از دلايل اين مدعا، وجود شبكههاي اجتماعي فضاي مجازي است كه به روشن شدن واقعيات خبري در دنيا كمك ميكنند. در اين ميان بايد منتظر 2 احتمال بود.
الف) تغيير رويكرد رسانهاي غربي، عربي وانعكاس واقعيات موجود در مواجهه با موج اعتراضها و مطالبه گري ملتها وهمچنين در مواجهه با روشنشدن زواياي ديگري از حادثه سرزمين منا.
ب) ايجاد خط خبري رسانهاي جديد با يك موضوع خود ساخته و همچنين برجسته ساختن آن، جهت تحتالشعاع قرار دادن فاجعه مكه.
آنچه امروز مهم است و بايد به آن بهعنوان يك اولويت راهبردي توجه كرد، جست و جوي راهكارهايي عملياتي براي حل بحران فعلي و جلوگيري از حوادث تلخ احتمالي است. دستيابي به اين راهكارها حاصل نميشود مگربا بهره بردن از پيشنهادهاي موجود انديشمندان جهان اسلام كه به آن اشاره ميكنيم:
1-سعوديها به جاي فرافكني و اتهام زني به اين و آن، در مرحله اول بايد مسئوليت كار خود را قبول كنند و به لوازم آن پايبند باشند و عذرخواهي كنند.
2-اگرچه حرمين شريفين در سرزمين عربستان قرار گرفته است، اما بايد توجه داشت كه اين سرزمينها متعلق به همه جهان اسلام است. به همين دليل بايد سياستها و نظارتهايي كه در قبال اين مسئله انجام ميشود با همفكري جهان اسلام صورت گيرد و بهترين بستر براي اين موضوع استفاده از ظرفيت سازمان كنفرانس اسلامي است. اجلاس فوق العاده سازمان كنفرانس اسلامي در شرايط موجود، يكي از بسترهايي است كه ميتواند به كمك حل مسئله بيايد.
3-در اين شرايط، رسانههاي داخلي بايد اصل اين حادثه را زنده نگه دارند و نبايد بهواسطه رويدادهاي خبري مختلفي كه در آينده رخ ميدهداين موضوع را تحتالشعاع قرار دهند. مستندسازي اين حادثه براي ماندگاري در تاريخ، يكي از وظايف رسانهاي امروز است كه در آينده ميتواند به حل بحرانها كمك كند.
4-بايد به ظرفيت پيش روي دستگاه ديپلماتيك در نيويورك هم اشاره كرد. سفر آقاي روحاني وهيأت همراه و همچنين حضور آقاي ظريف در حاشيه اجلاس سالانه سازمان ملل متحد بايد به ابزاري براي محكوميت رژيم سعودي تبديل شود.
5-در پايان نيز بايد به موضوع مهم تجاوزعربستان سعودي به يمن اشاره كرد و مطالبه جهاني در اين خصوص را با استفاده از فرصت پيش آمده خواستار شد. اين يك واقعيت است كه حكومتي كه توانايي اداره گردهمايي مسلمانان كه سالي يكبار برگزار ميشود را ندارد، نبايد بهخود اجازه ورود و حمله به يك كشورعربي مثل يمن را بدهد و در امور داخلي آن مداخله رسمي كند.
- مديرعامل سابق ايرنا