آمدن مهر براي هركسي نماد يك خاطره، وظيفه و يك نوستالژي است. هريك از ما، حتي حالا كه برف زندگي بر موي سر نشاندهايم، باز با شروع روزهاي مدرسه، دلمان گرم ميشود به خاطراتي كه شيرين و تلخ، هنوز پررنگ و پرجنب و جوش از اعماق صفحات كودكي زندگي پا به حيات ميانساليمان ميگذارند. بيشك خانواده و مدرسه، شالودهسازترين نظامهاي موجود در اجتماع هستند زيرا امر آموزش و پرورش كودكانمان را از ابتداييترين مرحله تا آخرين نقطه دنبال ميكنند.
حال پرسش اين است كه آيا توانستهايم در چارچوب اين دو نظام، افقي روشن پيشروي كودكان معصوممان ترسيم كنيم؟ بهنظر بنده پاسخ اين پرسش حداقل براي بخش رو به تزايدي از جامعه، آري نيست زيرا زماني كه به آمار آسيبهاي اجتماعي در سطح خانوادهها و مدارس نگاه ميكنيم، به وضوح شاهد كژكاركردهايي در جامعه هستيم كه در فرايند تصميمگيري و اجرا، ريشهيابي نشده و رها شدهاند.
در خانوادههاي متلاطم بهواسطه نبود نظام آموزشي و عاطفي هماهنگ، خلاقيت و هوش كودكان نابود ميشود. امروزه علم روانشناسي به درستي اثبات كرده خانوادههايي كه عمده زمان خود را صرف رفع تنشها و بگومگوهاي اعضاي خود ميكنند، فرصتي براي بالندگي و ايجاد زمينههاي شكوفايي شخصيت كودكان خود ندارند.
از سوي ديگر اين مسئله در فقدان نظام آموزشي پويا در مدارس قابل بررسي است. كمبود منابع مالي بهويژه در ساختوساز مدارس جديد، تجهيز و بهروزرساني آنها و از همه مهمتر برقراري عدالت آموزشي تأثير ميگذارد. لذا ناخواسته سطح كيفيت آموزش، كاهش پيدا ميكند. از آنجا كه كودكان بعد از خانواده بخش عمدهاي از وقت خود را به استفاده از محصولات نظام آموزشي مدارس اختصاص ميدهند، در چنين شرايطي رشد خلاقيت و افزايش بهرهوري آموزشي امري قطعي بهنظر نميرسد.
حقيقتا براي اينكه بتوانيم در افق سند چشمانداز به اعتبار هنري و علمي كافي دسترسي پيدا كنيم، بايد يكنظام تربيتي و آموزشي پرورشدهنده و پويا را ترسيم كنيم. قطعا آينده كشور ما به همت دختران و پسراني ميبالد كه امروز در مأمن كانون گرم خانوادههاي خود تكاليف فرداي مدرسه را مينويسند و همينطور به غيرت معلماني كه با وجود همه مشكلات، از جان و دل براي پويايي و خلاقيت دانشآموزان خود تلاش ميكنند.
- نايبرئيسشورايشهرتهران