به گزارش شفقنا رسانه، محمد سلطانیفر مدیر دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها در ابتدای نشست رسانه و بحران گفت: ما در منطقهای قرار گرفتهایم که در طول چند سال گذشته بحرانیترین منطقه یا به تعبیر روزنامهنگاران، بهشت روزنامهنگاران بحران بوده است.
او ادامه داد: در جنگ خلیج فارس بیش از 20 هزار خبرنگار خارجی حضور داشتند، روزنامهنگاران ایرانی در این بحران کمتر تأثیرگذار بودند. در جنگ دوم خلیج فارس ایران پلی برای روزنامه نگاران بحران بود. دوران جنگ تحمیلی، موضوع داعش، جنگ افغانستان و بحرانهای دیگر نشان دهنده منطقهی ویژهای است که ما به آن بهشت روزنامهنگاران بحران میگوییم، جایگاهی که میتوان در آن روزنامهنگاری بحران را شکل داد.
- سلطاني فر:روزنامهنگاري بحران، پشت روزنامه نگاري شهروندي قرار گرفته
سلطانیفر در شروع بحث سوالاتی را مطرح کرد و گفت: اما جایگاه روزنامهنگاران بحران کجاست؟ در فاجعه منا ما در روزنامهها نتوانستیم عکسهای مختلف از ابعاد مختلف تهیه کنیم، روزنامهنگاری بحران پشت سر روزنامهنگاری شهروندی قرار گرفته است، چرا این اتفاق افتاده است؟ داستان 1+5 چهقدر روزنامهنگاران ما را به معرکه کشاند و روزنامهنگاران ما در این مسائل در کجا قرار داشتند؟ جایگاه روزنامهنگاران بحران را چگونه ایجاد و تقویت کنیم؟ آیا روزنامهنگاران از قبل باید آماده باشند؟ ابزارهای مورد نیاز روزنامهنگاران در شرایط بحرانی چیست؟
- سلطاني فر: آيا نشان دادن تصاوير فجايع در صدا و سيما، روزنامهنگاري بحران است؟
این مدرس ارتباطات ادامه داد: در بعضی از مواقع بحرانی، روزنامهنگاران بحران میتوانند جلوی بحران را بگیرند یا گاهی به آن دامن بزنند؟ آیا نشان دادن فجایع، روزنامهنگاری بحران است؟ آیا نشان دادن تصاویر در صداوسیما، روزنامهنگاری بحران است؟ در واقعه 11 سپتامبر دیدیم که تعداد زیادی از افراد کشته شدند اما در تصاویر این واقعه فجایع را نشان ندادند؟ آیا روزنامهنگاری بحران یعنی دست و پای قطع شده؟
سلطانیفر در ادامه به تفاوت عملکرد رسانههای مختلف اشاره کرد و گفت: اگر این گونه است چرا در رسانههای غربی این تصاویر نشان داده نمیشود؟ هدف ما از روزنامهنگاری بحران چیست؟ آیا نشان دادن خود بحران است یا دامن زدن به آن یا کاهش یا افزایش بحران؟ ما باید تکلیف خود را در روزنامهنگاری بحران بدانیم.
حسن نمکدوست، مدیر مرکز آموزش و پژوهش همشهری در نشست رسانه و بحران در ابتدای صحبت خود با اشاره به تعبیر مشهور روزنامهنگاران دربارهی منطقهی خاورمیانه گفت: بهشت روزنامهنگاران بحران، تعبیر درستی نیست. از دیدگاه من جهنم روزنامهنگاران بحران، تعبیر بهتری است. از این نظر که هیچ کدام از مکانهایی که بحران در آن رخ میدهد، بهشت نیست.
- نمكدوست:بايد ميان روزنامهنگاري بينالمللي، جنگ و بحران تفاوت قائل شويم
به گزارش شفقنا رسانه، او ادامه داد: ما باید بین روزنامهنگاری بینالمللی، جنگ و بحران تفاوت قائل باشیم. این حوزهها همپوشانیهایی با هم دارند، ولی موقعیتهای بحران پیشبینی نشده هستند و در یک لحظه رخ میدهند. بنابراین کسانی که روزنامهنگار بحران هستند، باید آمادگی رویارویی با این وقایع را داشته باشند.
نمکدوست گفت: این آمادگی فقط تکنیکی و دانشی نیست، بلکه جسمی و روحی هم است. کار سادهای نیست که در منطقهای بدون آب، برق و گاز باشید و همه چیز در آنجا در حال فروپاشی باشد. روزنامهنگاران ما در این شرایط نباید خود را به سیستمهای امدادی تحمیل کنند. این نوع آمادگیها اساسا در میان روزنامهنگاران ما وجود ندارد و آمادگی مواجهه با بحران را ندارد.
- نمكدوست:از ميان رسانههاي ما، اهالي راديو بيشتر آمادگي مقابله با بحران را دارند
او ادامه داد: در میان رسانههای ما همکاران رادیویی آمادگی بیشتری برای مقابله با بحرانها را دارند. چون در بسیاری از موقعیتها مهمترین رسانه، رادیو است. چون اگر بحران طبیعی رخ دهد، همهی انواع روزنامهنگاری شهروندی، چاپی و اینترنتی تعطیل میشود. روزنامهنگاری ایران، روزنامهنگاری طبیعی است از این نظر ما در جادهها هم تلفات و تصادفات داریم که برای آن هم آمادگی نداریم.
این مدرس روزنامهنگاری گفت: تمام سمت و سوی روزنامهنگاری بحران را به یک هدف باید تقلیل دهیم و آن این که به سهم خود، از ابعاد آسیب کم کنیم و از میزان رنج و دردها بکاهیم تا در این صورت به حجم کمکها بیفزاییم. به همین دلیل، ما در بحرانهای طبیعی رقابت معمول روزنامهنگاری را نداریم.
نمکدوست ادامه داد: این رویکرد از منظر روزنامهنگاری نکتهای مهم است که نقش ما کمک به آسیبدیدگان است. صحنهای که روح را جریحهدار میکند آیا به حل مشکلات پیش آمده کمک میکند؟ یکی از مهمترین عرصههای رفتار اخلاق حرفهای در صحنههای روزنامهنگاری بحران محک زده میشود. آیا ما از جریحهدار شدنها و اندوهها بهرهبرداری میکنیم تا معروف شویم و تیراژ ما بالا برود؟ یا از ارتباطات به عنوان ابزاری برای کمک به مردم استفاده میکنیم.
در ادامه این نشست، یونس شکرخواه مدرس ارتباطات و سردبیر همشهری آنلاین با تاکید بر این که یک روزنامه نگار باید خود را برای هر شرایطی آماده کند، افزود: اگر جنگی در اروپاست یا اگر بمب گذاری در متروی لندن است و فکر میکند باید آنجا باشد باید آمادگی رسیدن به محل حادثه را داشته باشد. بخش اول صحبت من با خود روزنامه نگاران است، بعد مسوولان و در بخش سوم خود مردم.
- شكرخواه: متأسفانه ما روزنامهنگاران تنبل هستيم
او ادامه داد: در دنیا معمولا روزنامه نگاری جنگ و بحران را با هم آموزش می دهند. در شرایط جنگ که از سوی انسانها ایجاد می شود و حوادث طبیعی که عوامل غیرانسانی موجب ایجاد آن میشود هر دو یک شرایط را میطلبد و آن هم آمادگی اتاق خبر است. باید از قبل تقسیم کار وجود داشته باشد. من سوالم این است آیا در حال حاضر نقشهای از گسل های تهران و چیزهایی از این دست در اختیار روزنامه نگاران وجود دارد؟ جایگزینهای ما چیست؟ متأسفانه ما روزنامهنگاران تنبل هستیم و نمی خواهیم وقت بگذاریم. اصلا با فوریت موضوعات آشنایی نداریم. ما در شرایط بحرانی چه کار می کنیم؟ تنها تیترهایمان درشتتر میشود و عکسهایمان لب بر.
- شكرخواه: روزنامهنگاري بحران شامل سه دايره فرضي مربوط به حال، گذشته و آينده اتفاق است
این مدرس روزنامه نگاری به سه دایره فرضی برای روزنامه نگاری بحران اشاره کرد و گفت: دایره اول مربوط به گذشته اتفاق است. ای کاش در یکی از رسانه هایمان پس از فاجعه منا اشاره میشد که این اتفاقات از سال 60 به بعد بارها رخ داده است. دایره دوم نگاه به آینده است و اینکه توجه کنیم این بحران کجا می رود. مثلا چقدر توانستیم در این مدت پس از رخ دادن فاجعه منا به این موضوع بپردازیم که پس از برگشتن حجاج خطر کجاست و چقدر توانستیم این شرایط را تحلیل کنیم. آیا توانستیم این موضوع را مطرح کنیم که اگر خانوادهای پارچه های تبریک برای حجاج اش نوشته و پس از این اتفاق آنها به تسلیت تبدیل شده است برخورد اطرافیان با این موضوع را بررسی کنیم. به این مساله که پیامدهای سیاسی واقعه در ادامه چه خواهد بود تا چه اندازه پرداخته ایم؟
شکرخواه در مورد حلقه سوم گفت: حلقه حرفه ای، دردآور و سخت ماجرا همین حلقه سوم است که به شرایط حال مربوط میشود. چطور باید به این موضوع ورود کنیم. در زلزله بم با استاد شجریان من بچه هایی را دیدم که تا صبح در سوله ای بودند و حاضر بودند که تماما با آنها حرف بزنیم چون کسی را نداشتند و یا فردی که عضو شورای شهر شهر بود تمام خانواده اش را از دست داده بود. من مطمئنم آن فرد تیتر یک آن روزهاست. فردی که عضو شورای شهری است که دیگر هیچ خانواده ای در آن ندارد. یا نویسنده ای را دیدم که پس از آن بحران به هم ریخته و هنوز با این مشکل دست و پنجه نرم می کند.
او اضافه کرد: ما باید با اخلاق پیش برویم. فکر می کنم در این دایره یک روزنامه نگار حرفه ای باید حمایت مالی، روحی و روانی ایجاد کند و حضورش آرامبخش خانه ای باشد که هیچ چیز در آن نیست. آنجا باید با اخلاق کار کنیم.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: نکته دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم این است که این قدر اتفاقات را هیستریک نکنید. چرا فکر می کنیم که باید پس از یک فاجعه پمپاژ پیاپی عکس کنیم. اگر هدف ما مشارکت است با این کار آن مشارکت را از بین می بریم. فردای واقعه 11 سپتامبر روزنامه USA TODAY چهار میلیون تیراژ داشت ولی تمام کسانی که این روزنامه را خریدند ضرر کردند زیرا عکسی به جز فردی که خود را از بالای برج پرتاب می کند نداشت.
او ادامه داد: باید یاد بگیریم به جای نشان دادن مستقیم عکسهای واقعه به عنوان مثال از چهره بهت زده افرادی که صحنههای اتفاق را از تلویزیون می بینند، استفاده کنیم. به جای هیستریک سازی، خرد را جایگزین کنیم و به جای جو عاطفی از جو عقلانی استفاده کنیم. لطفا یک اتفاق را به گفتمان سیاسی تبدیل نکنید. ببینید که پس از واقعه منا چه فضای تیپی در این چند روز دیدید. خیلی ها بحران را زمین گذاشتند و دنبال این هستند که تقصیر سیاسی را گردن چه کسی بیاندازند.
اکبر نصراللهی مدرس ارتباطات نیز در نشست رسانه و بحران گفت: رسانهها نقش های دوگانه زیادی را می توانند در شرایط بحرانی ایجاد کنند. آنها می توانند بحران زا، ایده زا، اعتمادزا یا برعکس باشند. در هر صورت رسانهها در شرایط بحرانی بسیار مهمند و نادان ترین سیاستمداران نیز به ذهن شان نمی رسد که برای مدیریت بحران نیازی به رسانه ندارند.
او افزود: شاید در شرایط عادی مردم زیاد به رسانهها مراجعه نکنند اما اگر بحران اتفاق بیفتد این مراجعه به رسانهها رخ میدهد و اگر بتوانیم نیاز مخاطبان را تأمین کنیم این موضوع باعث افزایش مخاطبان میشود و در غیر این صورت همین اتفاق و بحران تبدیل به بحرانی برای خود رسانه میشود.
- نصراللهي: بحران را ميتوان به فرصتي براي جذب مخاطب تبديل كرد
نصراللهی ادامه داد: اگر توجه کنید العربیه و الجزیره بعد از بحرانها خود را مطرح کردند یا سی.ان.ان به واسطه جنگ خلیج فارس توانست خود را نشان دهد. در واقع با استفاده از بحران ها میتوانیم آن را به فرصتی برای جذب مخاطب تبدیل کنیم.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد عنوان کرد: من بحران را در این میدانم که از اتفاقات قابل پیش بینی رد می شویم. در واقع بحران آنجاست که ما بحران قابل پیش بینی را پیش بینی نمی کنیم و فکر می کنیم که پس از بحران کار ما آغاز می شود. بحران در این است که رسانه ها از تجربیات یکدیگر استفاده نمی کنند. بحران در این است که بحران های ملی و عاطفی را سیاسی می کنیم. در همین اتفاق منا ما با دوقطبی های ایرانی-عربی/شیعه-سنی و آخر با دوقطبی موافقان دولت و مخالفان دولت مواجه شده ایم. بحران در نبود درک لازم از آن در رسانه هاست. اگر در بحران ها خوب عمل نمی کنیم به ساختارها و مدیریت رسانه ها بازمی گردد.
نصراللهی با اشاره به انتقادهایی که نسبت به عملکرد صداوسیما در نشان دادن فاجعه منا وجود دارد، گفت: اینطور نیست که بگوییم تنها صداوسیما در نشان دادن آن اتفاقات بد عمل کرده و روزنامه ها خوب بودند. روزنامه های ما پس از دو روز تعطیلی از روز شنبه یعنی 48 ساعت پس از اتفاق کارشان را شروع کردند و درست همان اشتباهی را تکرار کردند که تلویزیون انجام داده بود.
او با نشان دادن اسلایدهایی از صفحه اول روزنامههای شنبه بعد از واقعه منا گفت: در همه روزنامهها حتی روزنامههای اقتصادی، وحدت ملی و مذهبی را می بینیم و همه آنها موضوع منا را تیتر یک خود کردند.
این مدرس روزنامه نگاری با نشان دادن عکسهای جنازه های روی هم افتاده واقعه منا در صفحه یک روزنامهها گفت: من تعجب می کنم چطور با این کار حقوق قربانیان و مخاطبان را نقض می نیم و حرمت حجاج را زیر سوال میبریم و حتی از حج تقدس زدایی می کنیم. کافی است که مخاطب چند بار این عکس ها را ببیند، پس از آن واقعه برایش عادی می شود. این موضوع اصلا قابل قبول نیست که برای جذب مخاطب از چنین عکس هایی استفاده کنیم. نه تنها تلویزیون بلکه مطبوعات و حتی روزنامه هایی که انتظار می رفت حرفه ای تر کار کنند چنین عملی را انجام دادند.
او اضافه کرد: مشکلی که در مطبوعات وجود دارد غلبه خبر و فقدان تحلیل در روزهای سوم و چهارم حادثه است. انتظار می رفت که روز شنبه مطبوعات به تفسیر و تحلیل اتفاق بپردازند، نه اینکه همان خبرهای روزهای قبل رادیو و تلویزیون را کار کنند.
علی فریدونی، عکاس خبری هم در این نشست گفت: در طول دوران جنگ، عکاسان خبری کارهای ارزشمندی از خود بروز دادند به طوری که ما با مبتدی ترین ابزارها عکاسی می کردیم. ما در آنجا آموزش عکاسی می دیدیم و تلخ ترین اتفاقات را ثبت می کردیم. بارها پیش آمده که پشت دوربین عکاسی ناخودآگاه اشک ریختیم اما توصیه من به شما جوانان عکاس این است که تحت تأثیر جو حاکم قرار نگیرید و راه مستقیمی را برای خود پیش بگیرید.
او افزود: من همه تجربه های خودم را مدیون جنگ هستم. عکاس وظیفه خاص خودش را دارد و باید واقعیت ها و حس هایی که در فضا و شرایطی که در آن قرار گرفته است را برای تاریخ و روزنامه ها ثبت و ضبط کند. اگر توانستیم به بیننده ها واقعیت را نشان دهیم عکاس خوبی هستیم، به طوری که اگر شغل عکاسی را انتخاب کردیم باید با تمام وجود به شغل خود ادامه دهیم و شجاعانه بایستیم.
او در ادامه به نمایش تعدادی از عکس هایی که در دوران جنگ ثبت کرده بود پرداخت.
در ادامه این نشست، محمد فرنود عکاس خبری بین المللی گفت: روزنامه بدون عکس معنی ندارد. هر چند که عکس بدون روزنامه ممکن است معنی داشته باشد. چرا در مکان های بحرانی عکس هایی گرفته می شود که نباید در آنها جنازه را به مخاطبانمان نشان دهیم؟ این ضعف از مطبوعات ماست که برای نشان دادن فجایع طبقه بندی نشده اند. در گذشته تیراژ مطبوعات ما بسیار بالا بود اما امروزه ما با کم بودن تیراژ مطبوعات روبرو هستیم و این کمی تیراژ به خاطر عملکرد ضعیف خود ما است.
او ادامه داد: در روزنامه های لندن و آمریکا وقتی بحران 11 سپتامبر یا زلزله سونامی رخ داد تمام عکس های منتشر شده از این وقایع در روزنامههایی که برای این فجایع طبقه بندی شده اند منتشر شد. این کشورها برای خود روزنامهها و مجلههایی دارند که خشن ترین و بحرانی ترین عکس ها در آن منتشر میشود. از این جهت که در مجله پاری ماچ کشنده ترین عکسهای بحران منتشر می شود، اما بلافاصله روانشناسان و گرافیست ها عکس هایی انتخاب می کنند که بار گرافیکی خوبی دارد.
فرنود افزود: انتخاب عکس ادیتور خاص خود را دارد به طوری که شما میتوانید عکاس خوبی نباشید اما داور یا ادیتور خوبی باشید.
- فرنود: مديران مسئول ما در زمينه عكاسي حرفهاي نيستند
او افزود: ضعف عمده ما در بدنه مطبوعات کشور است به این معنا که مدیران مسئول ما در زمینه عکاسی، حرفهای نیستند. با نمایندگی و منصوب کردن نمی توانیم چیزی را جلو ببریم. به طوری که به وجود آوردن بحران به خاطر سیاست های غلطی است که در بدنه مطبوعات ما وجود دارد تا زمانی که این ضعف وجود دارد ما نمیتوانیم پیشرفت کنیم. ما بحرانها را با سیاست های غلط در جامعه ایجاد می کنیم. اگر برای جامعه دلسوزی می کنیم چرا اوضاع را اصلاح نمی کنیم. اگر می خواهیم دلسوزانه صحبت کنیم باید به رفتار غلط خود فکر کنیم. چرا مدیر مسئولی که الفبای روزنامه را نمیداند این پست را قبول می کند.
در ادامه افشین والی نژاد خبرنگار آزاد نیز از تجربه های عکاسی خود در شرایط بحران گفت: کرامت انسان ها در شرایط عکاسی بسیار مهم است. روزنامه نگاری بحران ابتکار عمل های زیادی را می طلبد این در حالی است که من در فاجعه فوکوشیما با یک دوربین به قیمت 250 هزار توما عکاسی کردم. من عکاس نبودم و نیستم اما واقعه فوکوشیما فرصتی برای عکاسی برای من فراهم کرد.
اردشیر زابلی زاده رییس دانشکده ارتباطات صداوسیما به عنوان آخرین سخنران نشست رسانه و بحران گفت: معتقدم که در میان روزنامه نگاران ما آنچنان بحرانی وجود ندارد. روزنامه نگاران ما خوب و هوشمند هستند و فرصت های خوبی را شکار می کنند. ما نیامدیم در این نشست به مقالات علمی گوش بدهیم زیرا مقالات علمی زیادی از بزرگان در رسانه ها و کتاب ها در دسترس است. تصورم این بود که در این نشست در چارچوب تجربه ای که عزیزان در موقعیت بحران داشتند صحبت کنیم. من در طول سال های فعالیتم بحران های زیادی را مدیریت کردم از جمله حج سال 66 و وقایع کردستان. در مورد بحران حج 94 نیز انتقادهایی وارد بود که می شد بهتر کار کرد.
او ادامه داد: به نظر من یکی از نکاتی که می توان به آن اشاره کرد این است که اولا بحران، طبقه بندی است، شما نمی توانید کار رسانه ای در بحران جنگ و زلزله را یکسان ببینید. همچنین من با این موضوع که روزنامه نگاری بین المللی از جنس بحران است مخالفم. اشکال کار روزنامه نگاری ما بحران نیست.
زابلی زاده به مدیریت بحران در طول جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: آن زمان ما به گفتمان سازی پرداختیم و سریعا حوزه دفاع مقدس را استفاده کردیم. یکی از مشکلات ما در بحران واژه سازی، گفتمان سازی و مدل سازی است و پس از آن باید برنامه شروع کار را داشت. نمونه و مصداق های آن را می توانیم در جنگ نشان دهیم که به آن اشاره کردم.
او همچنین گفت: در جایی دیدم که اشاره شده بود خبرنگار همراه، اگر اشتباه نکنم از سال 2003 از سوی پنتاگون ایجاد شد در حالی که ما در دوران روزنامه نگاری جنگ در ایران چنین چیزی را داشتیم البته تفاوت میان آن با حضور آمریکا در عراق در سال 2003 وجود دارد.
پس از نشست، برنامه پرسش و پاسخ برگزار شد. خبرنگار شفقنا درباره واقعه اسیدپاشی اصفهان در سال گذشته که در همین روز اتفاق افتاده بود، اشاره کرد و از نصراللهی خواست در مورد عملکرد برخی از رسانه ها که منجر به محدودیت پیگیری اخبار شد توضیح دهد.
نصراللهی پاسخ داد: اولین خبر اسیدپاشی در تاریخ 23 مهر از سوی ایسنا منتشر شد و پس از آن موضوع از حالت محلی به ملی و بین المللی تبدیل شد. در این زمینه دو گروه مقصر بودند یکی روزنامه نگاران و دیگری مسوولان قضایی، زیرا غفلت آنها باعث شد بحرانی که می توانست محلی باشد به بحران ملی و بین المللی تبدیل شود. اگر خبرنگاران ما با مسوولان تعامل داشتند و آنها نیز به خبرنگاران اعتماد می کردند و در شرایطی با همکاری اخبار منتشر می شد این اتفاق ها نمی افتاد و حتی مسوولان از طریق روزنامه نگاران می توانستند اعلام کنند که برای پیدا کردن عامل اسیدپاش جایزه تعیین شود. فکر می کنم این موضوع تجربه خوبی بود که در آینده اجازه بدهیم با این همکاری ها بحران های محلی به ملی و بین المللی تبدیل نشود.
در ادامه یکی از حاضران به کشتار حج 66 و عکس یکی از حجاج در رسانه ها اشاره کرد که در این عکس گلوله و زخم ایجاد شده بر روی بدن فرد به صورت واضح منتشر شده بود. او نسبت به این موضوع انتقاد داشت که زابلی زاده در پاسخ گفت: در آن سال اتفاقی افتاد که مربوط به مدل رسانه ای عربستان بود. من آن سال در خط مقدم حادثه کار تصویربرداری را انجام می دادم و آن زمان سعودی ها پس از اتمام تیراندازی ها دوربین ها را درست از زمانی راه انداختند که جمعیت حرکت می کرد و واقعه را به صورت معکوس و به سود خود نشان می دادند. ما مجبور شدیم که آن عکس را منتشر کنیم تا نقیض ادعای آنها مشخص شود. هر چند که انتشار این نوع عکس از قربانیان در کانتکست خود قابل بحث است.