تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۸۵ - ۱۹:۴۴

گروه حوادث: عامل قتل مامور نیروی انتظامی که هنگام اقدام به فرار، یکی از افسران پلیس را به شهادت رسانده بود، صبح امروز در جلسه محاکمه مدعی شد متوجه شلیک مرگبار به افسر پلیس نشده‌است.

 به گزارش همشهری، رسیدگی به این پرونده شامگاه 29 اردیبهشت 84 در پی گزارش شهادت یک مامور یگان انتظامی در کیلومتر 8 جاده مخصوص کرج در دستور کار پلیس جنایی تهران قرار گرفت.

 کارآگاهان پلیس در بازجویی اولیه از شاهدان حادثه دریافتند بعد از توقیف یک خودرو پراید مشکی رنگ که چند سرنشین جوان داشته است ،از داخل آن قمه و چاقو و یک اسلحه پلاستیکی کشف شده است اما هنگامی که ماموران قصد بازرسی بدنی از سرنشینان خودرو را داشته اند، یک نفر از آنها که جوان قوی هیکلی بود اقدام به فرار کرده است.

 در یک تعقیب و گریز کوتاه پس از‌ برداشتن اسلحه یکی از ماموران ، اقدام به شلیک به افسر پلیس کرده و وی را به شهادت رسانده بود.

با آغاز بررسی های پلیسی درباره این جنایت، مشخص شد جوان متهم به نام آرش پس از وقوع این حادثه، پیکر نیمه جان مامور انتظامی را به داخل خودرو کشانده و پس از انتقال به بیمارستان، به همراه همسرش به رشت فرار کرده است.

تسلیم بعد از 2 ماه فرار

با فرار آرش، کارآگاهان پلیس بررسی های گسترده ای برای دستگیری وی آغاز کردند اما در حالیکه با گذشت دوماه تحقیقات پلیسی برای دستگیری وی بی نتیجه مانده بود، وی بیست و نه تیرماه با مراجعه به پلیس خودش را تسلیم کرد.

با اعترافات متهم به ارتکاب جنایت و صدور کیفرخواست ، قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به بررسی پرونده این متهم برای صدور رای نهایی پرداختند. در این جلسه که به ریاست قاضی عزیز محمدی و چهار قاضی مستشار دادگاه ( رحیمی، شهرابی فراهانی ، عبداللهی و سلیمانی) برگزار شد، پس از بیان کیفرخواست از سوی قاضی دلداری بعنوان نماینده دادستان ، اولیای دم از دادگاه درخواست قصاص نفس کردند.

متهم هنگامیکه در جایگاه دفاع قرار گرفت ، خطاب به قضات دادگاه گفت: من قصد کشتن مامور پلیس را نداشتم، اما وقایع به نحوی رخ داد که این اتفاقات به وقوع پیوست. وی در پاسخ به سئوال قاضی مبنی بر اینکه چطور با مامور نیروی انتظامی درگیر شدی گفت: هنگامی که من و دوستانم را دستگیر کردند، من از وجود اسلحه‌ قلابی و قمه‌ در داخل خودرو بی‌اطلاع بودم. برای همین چون نمی‌خواستم بی‌دلیل مقصر شناخته شوم فرار کردم.

یکی از افسران پلیس به دنبال من آمد و در هنگام تعقیب من شروع به فحاشی کرد. بعد از چند دقیقه دویدن ایستادم و رو به سمت او کردم. او اسلحه‌اش را به سمت من گرفت تا مرا بزند. آرام آرام به سمت او رفتم. او در حالیکه عقب عقب می رفت، داخل جوی آب افتاد و سرش به لبه‌ جوی خورد که در این هنگام من اسلحه‌اش را برداشتم و به سمت خودرو رفتم.

 وی در ادامه‌ اظهاراتش گفت: در حال رفتن به سمت ماشین بودم که دیدم خودروی پراید با سرعت و دنده عقب به سمت من می‌آید. فکر کردم دوستانم هستند اما ناگهان افسر پلیس از خودرو پیاده شد و به سمت من آمد. اسلحه‌اش را سمت من گرفت. من هم اسلحه‌ام را به سمت او گرفتم. یک ضربه محکم با اسلحه به سرم کوبید، من کاملا گیج شدم. در آن لحظه نفهمیدم چگونه او تیر خورد.

 از من خواست او را به بیمارستان ببرم. او را سوار ماشین کردم و تا نزدیکی‌های بیمارستان رساندم و از ترسم فرار کردم. در این هنگام رییس دادگاه خطاب به متهم گفت: در داخل پراید دو پوکه اسلحه پیدا شده است؛ یکی جلوی پنجره و دیگری مقابل شیشه ماشین و این مساله نشان می‌دهد که تیر از خارج به داخل خودرو شلیک شده است و احتمالا نشان می دهد که تو برای سوار شدن به خودرو، گلوله‌ای به شیشه جلو شلیک کرده‌ای که این گلوله به شکم مقتول وارد شده است. گزارش پزشکی قانونی درباره این‌که تیر از بالا به سمت پایین شلیک شده است نیز تایید کننده‌ این نظر است.

 متهم در ادامه عنوان کرد: هیچ تیری از خارج خودرو به داخل شلیک نشده است،. من برای این‌که وارد خودرو شوم شیشه‌ سمت راست شاگرد را شکستم. سپس متهم در پاسخ به این سئوال که اگر درگیر نمی شدی این اتفاقات نمی افتاد گفت: نمی دانم چرا این حادثه اتفاق افتاد شاید شرایط بر من غالب بود.

اظهارات متناقض

درباره یک اسلحه در ادامه‌ جلسه دادگاه، یکی از همکاران مقتول که ابتدا به تعقیب آرش پرداخته بود به عنوان مطلع در جایگاه حاضر شد و گفت: هنگامی که ما به خودروی پراید مشکوک شدیم دستور ایست دادیم و زیر صندلی سه قمه و یک اسلحه پلاستیکی پیدا کردیم.

 از چهار نفر، سه نفر دستگیر و آرش که نفر چهارم بود فرار کرد. حدود 200 متر او را تعقیب کردم که ناگهان به سمت من برگشت و با اسلحه‌ای که در دست داشت به سمت من نشانه رفت. وقتی که آتش اسلحه را دیدم، خودم را به سمت عقب پرت کردم که داخل جوی آب افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم.

 قاضی به مطلع پرونده گفت: اگر متهم قبل از این‌که از شما اسلحه گرفته باشد، دارای اسلحه بود، باید در صحنه‌ قتل سه اسلحه پیدا می‌شد؛ در حالی که در حال حاضر فقط دو اسلحه که یکی متعلق به شما و دیگری متعلق به مقتول است پیدا شده است.

وی در پاسخ به این سوال قاضی گفت: من از این مساله اطلاع ندارم؛ چون در زمان وقوع قتل در حالت بیهوشی به سر می‌بردم. در ادامه‌ جلسه‌ دادگاه، یک افسر راهنمایی و رانندگی نیز به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفته و در توضیح ماجرا گفت: در جاده مخصوص کرج در حال حرکت بودم که ناگهان دیدم خودروی پرایدی با سرعت دنده عقب می‌آید.

 در فاصله‌ 50 متر از او ایستادم. مقتول با اسلحه پیاده شد. آرش نیز از پیاده‌رو با اسلحه به سمت او آمد. روبه‌روی هم ایستادند.. مقتول از آرش خواست تا اسلحه‌اش را بیاندازد که بعد از لحظاتی درگیری، آرش یک تیر به سمت مقتول شلیک کرد؛ به نحوی که او به حالت نیم‌خیز نشست.

در همان لحظه آرش تیر دیگری به سمت او زد. سپس مقتول را بلند کرد و به داخل ماشین برد. مقتول درب خودرو را قفل کرد و آرش برای وارد شدن به خودرو مجبور شد شیشه سمت راست را بشکند. ما سعی کردیم مانع فرار او شویم اما او تیر هوایی شلیک کرد و ما نتوانستیم او را دستگیر کنیم.