* پاسخ محمدجواد ظريف:
- پاسخ ظریف به این سوال که آیا میدانستید اوباما قصد دارد با شما دست بدهد: «خیر، اصلا مرسوم نیست که رییس یک حکومت برای دست دادن با یک وزیر خارجه برنامهریزی کند. اینکه یک رییسجمهور در این باره برنامهریزی کند یک کسر شأن برای خود وی محسوب میشود. اوباما دو ساعت پیش از آن در مجمع عمومی سخنرانی کرده بود و ما انتظار نداشتیم که به سالن مجمع عمومی باز گردد. در حالی که من در حال خروج از سالن بودم باراک اوباما به دلیلی که من نمیدانم در حال ورود به سالن بود و ما تنها با یکدیگر روبرو شدیم. به نظر من بیشتر این یک تصادف بود». (منبع: خبرگزاری صدا و سیما به نقل از نشریه نیویورکر)
* پاسخ سيد عليرضا مرندي :
- اطلاعيه روابط عمومی فرهنگستان علوم پزشکی : «این دیدار در راستای دعوت ایران از تمامی رؤسای جمهور کشورهای اسلامی برای شرکت در کنفرانس سران کشورهای اسلامی به صلاحدید رئیسجمهور وقت جناب آقای هاشمی و هماهنگی با مسئولان عالیرتبه نظام صورت گرفته است. آقای دکتر مرندی علیرغم میل باطنی و همه مخالفتهایی که با این سفر و ملاقات با رئیسجمهور عراق داشته است اما در نهایت به اصرار مقامات ارشد نظام مجبور به انجام این سفر و ملاقات با صدام حسین دیکتاتور ملعون و معدوم عراق میشود». (منبع: فارس)
- گوشهای از خاطرات آقای دکتر مرندی: «... دکتر ولایتی به من گفت: قرار است سران کشورهای اسلامی به ایران بیایند. همه سران را من دعوت کردم جز دو نفر یکی شاه اردن و دیگری رئیس جمهور عراق، قرار است نامه شاه اردن را آقای نعمتزاده ببرد، نامه عراق را هم قرار است تو ببری. فردای آن روز به دکتر ولایتی گفتم من نمیروم. ولایتی گفت این که نمیشود، اگر تو نروی مشکل درست میشود. گفتم من برای صدام نامه نمیبرم. آقای هاشمی مدتی بعد مرا صدا کرد و گفت فلانی برو اما من پایم را در یک کفش کردم که نمیروم. چند روز بعد از دفتر حضرت آیتا... خامنهای (مدظله) با من تماس گرفتند و وقت ملاقات دادند. ایشان به من گفت شنیدهام چنین اتفاقی افتاده. گفتم بله ولی من قبول نکردم. چند دقیقهای با من صحبت کردند و در نهایت گفتند: "صلاح این است که شما بروی". چارهای جز اطاعت نداشتم». (منبع: فارس)
* پاسخ محمدمهدي زاهدي:
- «قبل از اینکه از جمهوری اسلامی حرکت کنم، اعلام کردم که به هیچ عنوان من و وزیر علوم رژیم صهیونیستی نباید کنار هم قرار بگیریم. آنها گفتند نمیشود و من هم اعلام کردم که نمیآیم و بعد این شرط من را پذیرفتند. وقتی که قرار بود حرکت کنیم، به من خبر دادند که پرچم جمهوری اسلامی در کنار پرچم رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. باز من اعلام کردم تا پرچم رژیم صهیونیستی از کنار پرچم جمهوری اسلامی ایران برداشته نشود در جلسه شرکت نمیکنم. جلسه با نیم ساعت تاخیر شروع شد. در این نیم ساعت تاخیر به ما گفتند به فلان اتاق بروید تا برنامه شروع شود. من گفتم اگر وزیر فلان جا (رژیم صهیونیستی) هم آنجا باشد بنده نخواهم آمد. به من اطمینان دادند که او آنجا نیست. بعد اطمینان گرفتیم که نباید بیاید. اتاقی بود که دبیرکل یونسکو و تعدادی از مقامات دیگر در آن حضور داشتند. با این شرط وارد اتاق شدم. من فعلا از سرنوشت آقای رکنآبادی خبری ندارم و آرزو میکنیم که مشکلی برای ایشان به وجود نیامده باشد. آقای رکنآبادی با من به عنوان نماینده وزارت خارجه حضور داشتند. به ایشان و کاردار ایران اعلام کردم که اگر خدای نکرده وزیر علوم رژیم صهیونیستی جایی پیدا شد، حتما به من بگویید. من و آقای رکنآبادی کنار هم نشسته بودیم، یک آدم که من نمیشناختم وارد شد و روی یک صندلی چرخدار کنار من نشست. بلافاصله به آقای رکنآبادی گفتم که چک کنید ببینید این آدم کیست. کمتر از یک دقیقه طول نکشید که بنده بلند شدم. حالا اگر آنها تبانی کرده بودند تا در همین مدت زمان عکسی گرفته باشند را نمیدانم. بلافاصله بلند شدم و اعتراض کردم و حتی به جلسه هم نمیخواستم بروم که مسئولان عذرخواهی کردند. من همیشه این دغدغه در ذهنم بود که حتی نباید با نماینده رژیم صهیونیستی کوچکترین مراودهای انجام دهم». (منبع: ايسنا)