جواد دليري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر«طعمتلخ تهديد» نوشت:
شايد ختم جلسه ديروز مجلس با تصويب كليات طرحي درباره برجام در نهايت كام خيليها را شيرين و فرجام برجام در ايران را روشنتر كرد اما اين جلسه، حاشيههاي بسياري داشت تا جلسه يكشنبه ١٩ مهرماه ١٣٩٤ در تاريخ پارلمان ايران به يك روز تلخ بدل شود. دو مقام ارشد كشور به اعدام و دفن با سيمان در رآكتور اراك تهديد شدند و روشن است، هيچ سليقه سليمي در تندي و تلخي اين سخن موهن، ترديد نميكند. نشستن بر كرسي «اصولگرايي» و تكيه زدن بر شعار «ارزشمداري» با هرچه سازگار باشد با توهين و تهديد مقامهاي ارشد كشور سازگار نيست. اين اما همه تلخي جلسه يكشنبه مجلس را نميسازد كه تلختر، سكوت آناني بود كه بايد از شاكله و تماميت مجلس دفاع ميكردند و از اين سخن پر تهديد برائت ميجستند. اما حيف و صدحيف كه كسي در ميان شلوغي بازار قيل و قالهاي يكشنبه پارلمان برنخاست و از حيثيت و كيان مجلس دفاع نكرد و نگفت كه تهديد به مرگ در پارلمان جايي ندارد. به واقع گوينده اين تهديد و نمايندگان شنونده اين سخن براي لحظهاي با خود فكر نكردند كه افكار عمومي لااقل در ذهن و ضمير خود از آن نماينده خواهند پرسيد كه تهديد و آرزوي مرگ مقام رسمي كشور و اتهام اهمال و انفعال وسياسي كاري با چه هدف و انگيزهاي بيان شده اما پرسش اصليتر آنان اين است كه چرا بزرگان پارلمان نظام اسلامي در برابر اين تهديد سكوت كردند.
ترديدي نيست كه دامگاه سياستزدگي و برخورد ناصواب جناحي، پيش پاي همه ازجمله مجلس گشوده و گسترده است. درافتادن به اين دام، تنها يك نماينده را به ورطه افراطيگري نميكشاند كه كيان و اعتبار پارلمان را به مخاطره مياندازد. البته، هرجا كه ردپاي سياست ديده ميشود، ستيز و تعارض به گونههاي مختلف جاي خود را بازمينماياند. بر اساس اين نظرگاه امكان رسيدن به سكون و توافق كامل و دستيابي به آرامش تام در هيچ فضاي سياسي ممكن نيست زيرا رقابت براي قدرت، روندي پايانناپذير است كه در هميشه تاريخ همچون يك قانون بر «بازي سياست» حكمفرما بوده و خواهد بود. ممكن است شكل و شمايل رقابت و ستيزه تغيير كند، اما از اصل آن گريزي نيست. پس نبايد از بروز و تشديد گاه و بيگاه تنشهاي سياسي كه نقطه اوج رقابت است، چندان حيرتزده، برآشفته يا نااميد شد كه بالعكس اوج و فرود مداوم تنشهاي سياسي، گوياي جريان داشتن زندگي سياسي است، اما آنچه سبب بيمناك شدن و دلشورههاي جامعه ميشود فقدان پذيرش قواعد رقابت سياسي و استفاده از ابزارهايي است كه ميتواند جامعه را بحراني سازد.
در حقيقت چون «رقابت» جوهره سياست است، اگر گروهي بكوشند تا اين جوهره را با ابزارهاي مبتني بر زور و فشار براندازند و مسخ كنند، اصل و اساس سياست را در جامعه به ورطه بحران كشاندهاند. به تعبيري ديگر وجود رقابت سالم و پرهيجان، مانند ضربان قلب علامت سلامت نظام سياسي است، اما اگر عدهاي تلاش كنند تا براي جلوگيري از بالا رفتن ضربان قلب، تپش آن را قطع كنند يا براي مبارزه با فشار خون، جريان خون را متوقف سازند، آنگاه مجموعه ارگانيسم سياسي مانند اندام انسان با مشكلات عمده و ايست كامل مواجه خواهد شد. البته رقابت و منازعه، قواعدي دارد و اوج و فرودي. به تناسب شكل، ماهيت و ميزان توسعهيافتگي سياسي جوامع مختلف، شيوهها، ابزارها و محملهاي قانوني رقابت و منازعه سياسي متفاوت است و شدت و ضعف گوناگوني دارد. هرچه هست اما ابزار اين رقابت ديگر شمشير، خشونت، حذف و نابودي طرف مقابل و رقيب سياسي با «سيمان» نيست، بلكه پذيرش وجود و حضور او در يك فضاي رقابتآميز به انضمام اخلاق است.
پذيرش حق اكثريت و اقليت از جمله اين ابزار است، اكثريتي كه در خرداد ٩٢ به راه و روش اعتدالگرايان راي دادند و اقليتي كه پايگاه اجتماعي پرنفوذ خود را دارند. ولي ابزار نزاع سياسي و منطق مخالفت و رقابت مختصات و مشخصاتي دارد كه در اين نظام «كلام و گفتار» است. چون نظام مبتني بر خواست مردم و اراده عمومي است، بنابراين كلامي برنده خواهد بود كه كارآمدي و توانمندي بيشتري در جهت تامين خواستهها و نيازهاي مردمي داشته باشد. بر اين منطق كه در همه كشورهاي جهان پذيرفته شده، برگي به نظام سياسي با نام «اخلاق» افزوده شد تا مرزبندي ميان سياست ورزي ماكياوليستي با سياستورزي اسلامي عيانتر از هميشه باشد. با وجود اين صفت اختصاصي در نظام سياسي ايران، پيروزيها و شكستها با رويكرد انتقامجويي و خصومتآميز همراهناشدني و «لم يتچسبك» است و همگي در دايره خواست مردم و با قبول قواعد بازي رقابتآميز، نبايد هيچگاه در پي پايان دادن به زندگي سياسي طرف مقابل و برچيدن بساط رقابت باشند. چنين است كه بايد گفت در رقابت و تامين منافع نظام در برجام هيچ كس شك و شبهه ندارد و اختلاف نظر در پروندهاي چنين حساس هم، پديدهاي عجيب نيست. ميتوان در ماجراي هستهاي و مذاكرات مهم وين، از طيف هاي مختلف سخن و تحليلي متفاوت شنيد، اما متاسفانه پيكره سياست هستهاي ايران نه از گوناگوني افكار و آرا بلكه از شبههافكني و جنجال لجاجتآميز زخمي است و اين تلخي و زمختي رفتاري را به راحتي ميتوان ديد.
آنچه امروز نصيب سياستگذاران هستهاي شده تضارب آرا نيست بلكه گونهاي از تحريف و تخطئه انديشه است كه به آساني حقايق ماجراي هستهاي را به چنگ تحريف ميسپارد. آنچه در منطق مخالفان اين سامان به تيغ طرد و توهين سپرده ميشود اصل انساني و اخلاقي مذاكره و شخصيت مذاكرهكنندگان است. هيچ برهاني قاطعتر از اين بر انحراف انديشه و قلم تيم مخالفان داخلي نيست كه آنها از يك سو هنگام انتخاب خط مشي ديپلماسي افراطيترين و بدترين سياست يعني خروج از پيمانهاي بينالمللي را تجويز ميكنند و از سوي ديگر هر توهين و استهزايي را درباره شخصيت اصحاب ديپلماسي و مذاكره روا ميدارند. اين رفتار برخلاف خواست اكثريت تودههاي ايراني و احوالات سالي است كه در ابتداي آن فرمان همدلي و همزباني در حمايت از دولت منتحب مردم صادر شده بود. حالا افكار عمومي با مشاهده متن و حاشيه تلخ جلسه روز يكشنبه مجلس ميداند چه كساني و با چه ادعايي چگونه تيغ تيز حذف و تهديد را براي زمينگير كردن يك مطالبه ملي از نيام بركشيدهاند. مجلس يكشنبه اينچنين روز سخت و تلخي بود، روز سختي براي همه بود.
- بار ديگر، تهران پارلمان دارد
روزنامه شرق در ستون سرمقالهاش به قلم مازيار خسروي . دبير گروه سياست نوشت:
تهديد به اعدام و دفن با بتن در رآكتور اراك، در بهترين حالت شوخي تلخي بود كه رگههاي پنهاني از ذهنيت مخالفان توافق هستهاي را پيش چشم افكار عمومي به نمايش گذاشت.
احمدينژاد - علاوه بر تأثير ژرف بر هبوط گفتمان و گويش سياستورزان - سنگبناي برخي سنتهاي بديع را در سپهر سياسي ايران بنيان گذاشت كه ظاهرا بهاينزودي از لوح دل برخي زدوده نخواهد شد؛ يكي همين يكشنبههاي پرماجرا و حاشيه مجلس است.
حالا كه «برجام» به هر سعي و مشقت، از خان بهارستان عبور كرده، وقت آن است كه به مخاطراتي بينديشيم كه اين سند - و البته نويسندگان آن - درصورت فرستادهنشدن آن به صحن مجلس با آن روبهرو ميشدند.
پيشازاين در نوشتهاي با عنوان «تهران پارلمان دارد» گفته شده بود: «دستاورد «برجام» تنها رهاوردش نيست؛ راه پيمودهشده براي رسيدن به آن نيز هست. ديوانسالاري ايراني تنها در نهاد دولت خلاصه نميشود. نهاد «پارلمان» - صرفنظر از اينكه كدام جناح و گرايش سياسي در آن دستبالا دارد - ركن ركين ديگر ديوانسالاري است. كاربست دانش و تجربه ديپلماتيك كشور براي حل چالش هستهاي تنها يك روي سكه بازگشت پرونده هستهاي به وزارت خارجه بود.
روي ديگر سكه، قرارگرفتن برگبرگ و گاه واژهواژه «دوسيه» دورودراز هستهاي در معرض چونوچراي نمايندگان و افكار عمومي است. مهم نيست كه وزن واقعي مخالفان توافق در افكار عمومي چقدر است و اينان با اين صداي رسا، چند نفر را نمايندگي ميكنند. مهم اين است كه اكنون آنچه ديپلماتها، پشت درهاي بسته ميگويند و سپس روي كاغذ ميآورند ديگر «راز مگو» نيست و سهم ما فقط ديدن عكسهاي يادگاري اين دبير با آن كميسر و اظهارنظر در مورد مدل لباس و جلو و عقبرفتن شال رنگرنگ...». آنچه ديروز در صحن بهارستان رخ داد، نماي كوچكي از هيبت مهيب مركبي است كه مخالفان پايان مناقشه هستهاي، براي روزهاي پس از توافق زين كردهاند. خود ميگويند تهديد به «دفن در بتن» شوخي است. مخاطره جدي اما عزم «دفن در آوار جنجال» مهمترين دستاورد ديپلماتيك چند دهه گذشته كشور است. قرار است با حاشيهسازي و آميختن راست و دروغ، لوح توافق هستهاي چنان لجنمال شود كه هيچكس را ياراي بهگردنآويختن اين مدال نباشد. با رأي اكثريت پارلمان به كليات برجام اما اين حربه تا حدي بسيار، از دست تندروها خارج شد. سندي كه مهمترين دولت منتخب ملت دو سال وقت و اعصاب را بر سر تهيه آن گذاشت، اكنون رأي اکثریت نمايندگان مجلس را نيز پشت سر دارد. اين يعني فردا روز - كه از شواهد پيداست چندان دور نخواهد بود- كسي نميتواند ظريف و صالحي و عراقچي و ديگران را به مهر خيانت بنوازد و «تخته قاپو» كند. برجام اكنون سندي معتبر است كه مهر مجلس به آن رسميت بخشيده است. آري، تهران پارلمان دارد.
- 40روز رِشتید تا پنبه کنید؟
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
هیجان یا عقلانیت، سادهانگاری یا ژرفاندیشی، و شانتاژ یا استدلال، دوگانههایی هستند که در بررسی توافق وین همچنان شانه به شانه هم حرکت میکنند. این دوگانه متناقض دیروز در جریان بررسی کلیات طرح موسوم به «اقدام متقابل و متناسب دولت در اجرای برجام» به وضوح به چشم آمد. جنجالی که نماینده دولت راه انداخت مبنی بر اینکه تهدید کردهاند مرا در رآکتور اراک دفن کنند و سیمان به رویم بریزند، موضوعاتی از قبیل بتون ریختن در قلب این راکتور را به حاشیه راند تا، فعلاً کلیات طرح با 139 رأی موافق در مقابل 100 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به تصویب برسد و بررسی جزئیات آن به جلسات آتی موکول شود. یکشنبه گذشته نمایندگان ضمن رد دو فوریت طرح، یک فوریت آن را با 168 رأی موافق و 57 رأی مخالف تصویب کرده بودند. مقایسه دو رأیگیری در همین بادیامر، ریزش 30 رأی موافق و افزایش حدود 40 رأی مخالف را به فاصله 6 روز نشان میدهد.
هر چه رفتار 30 تیر 94 نمایندگان مجلس در تصویب کمیسیون ویژه بررسی برجام خردمندانه بود، اتفاق دیروز رنگ و بویی به شدت هیجانی داشت. در حقیقت برخی نمایندگان مجلس دیروز مرتکب نقض غرض فاحش شدند که در صورت عدم جبران میتواند تهدیدهای بزرگی را متوجه کشور کند. نمایندگان مجلس یک هفته پس از اعلام توافق وین، با 136 رأی موافق، 39 مخالف و 9 ممتنع، رأی به تشکیل کمیسیون ویژه بررسی برجام دادند و پس از آن با رأی خود، ترکیب 15 عضو را از میان 24 داوطلب مشخص کردند. این کمیسیون که فراتر از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی شکل گرفت، به نوعی از «کمیسیون تلفیق» شباهت داشت و متخصصان سیاست خارجی، اقتصادی، حقوقی، هستهای و علمی در آن گرد هم آمده بودند. حاصل کار کمیسیون ظرف 40 روز، برگزاری 170 ساعت جلسه با حضور کارشناسان مختلف بود و منطقاً توقع میرفت پس از ارائه گزارش 20 صفحهای این گروه، محتوای گزارش و پیشنهادهای جدی آن در زمینه بستن راههای بدعهدی حریف و متوازن کردن تعهدات طرفین و تأمین ضمانت اجرا در دستور کار قرار گیرد اما در اقدامی عجیب، بلافاصله طرح فوریتی مورد اشاره با کمترین ارتباط نسبت به گزارش، به صحن مجلس آمد و پس از تصویب یک فوریت، به جای ارجاع به همین کمیسیون به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حواله شد و سرانجام کلیات آن دیروز از تصویب گذشت.
اکنون سؤال اساسی این است که نسبت هیجان و عقلانیت، سهلانگاری و ژرفاندیشی، و احساس مسئولیت و بیخیالی در این فرآیند چیست؟ این پرسش از جهت دیگری اهمیت مضاعف پیدا میکند. طیفی از مقامات دولتی که تا چندی پیش اصرار داشتند با لطایفالحیل، اصول قانون اساسی و نظارت فائقه مجلس را دور بزنند، گویا اکنون تغییر فاز داده و حربه تهدید و تطمیع و شانتاژ و مظلومنمایی را در دستور کار قرار دادهاند تا مجلس از خود خلع ید کند و به دست خویش امانت سپرده شده از سوی مردم و قانون اساسی را به تعطیلی کشاند.در این میان سؤال مهم دیگری پیش میآید و آن اینکه اگر قرار بود با طرح کذایی، برجام به شکل دربست و بدون رفع ایرادهای بزرگ آن پذیرفته شود، اصلاً چرا نمایندگان مجلس رأی به تشکیل کمیسیون ویژه و 40 روز بررسی دقیق و کم سابقه دادند و اگر این امر ضرورت داشت چرا به نتایج مستند این بررسی بیاعتنایی کردند؟ خداوند در آیه 92 سوره نحل خطابی نسبت به مؤمنان دارد که حتی خردمندان فاقد ایمان نیز میتوانند از آن بهره بگیرند. «ولا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوهًٍْ انکاثاً. مانند آن کسی نباشید که رشته تابیده را پس از محکم کردن وا تابید و گشود». مفسران ذیل این آیه به زنی به نام رایطه (یا ریطه) اشاره کردهاند که خود و فرزندانش صبح تا ظهر پشمها را میتابیدند اما ظهر به بعد دستور میداد تا رشتههای تابیده را وا بتابند و از هم بگسلند. به همین دلیل هم ضربالمثل شد برای پنبه کردن رشتهها. به تعبیر شاعر «آسیا بود ولی راه عمل را گم کرد- آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد»!
گزارش کمیسیون منتخب نمایندگان خواستار مشروط کردن برخی مفاد برجام است، مکانیسم یکطرفه داوری در آن را خطرناک میداند، راستی آزمایی انجام تعهدات غرب را فاقد مکانیسم میشمارد، مخالف خروج 98 درصد ذخایر اورانیوم غنی شده است، امکان دسترسی به مراکز نظامی و امنیتی را در برجام احراز کرده و مخالفت میکند، نسبت به عدم لغو تحریمها و حفظ ساختار اغلب آنها در کنار محدودیتهای وصول درآمد نفت هشدار میدهد، مکانیسم ماشه را موجب احیای سریع تحریمهایی میداند که وعده تعلیق آنها داده شده، اعتماد یکطرفه و نامتقارن به آمریکا را رد میکند و... قس علی هذا. قبل از این بررسی کارشناسانه و در بحبوحه آن، رهبر حکیم انقلاب چند بار به تصریح فرمودند «متن فراهم آمده به دقت در مجاری قانونی بررسی و در صورت تصویب راههای نقض عهد از سوی طرف مقابل بسته شود»، «اگر قرار است تحریمها و ساختار آن باقی بماند و لغو نشود، پس اصلاً برای چه مذاکره کردیم؟»، «دشمن دنبال نفوذ از طریق برجام است»، «در همین مذاکرات هر جا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد، البته طرفهای ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود اما یک جاهایی بالاخره فرصتهایی پیدا کردند، یک نفوذی کردند، یک حرکت مضر برای منافع ملی انجام دادند؛ آن چه ممنوع است این است» و سؤال این است که این مطالبات مهم ملی در کنار آن هشدارها و پیشنهادهای کارشناسی کمیسیون ویژه، چرا به یکباره با اتفاقات 5-6 روز اخیر مجلس مغفول و در حاشیه ماند؟ و طرح کذایی «اقدام متقابل و متناسب» چرا کمترین نسبتی با این مطالبات و هشدارها و پیشنهادها ندارد؟! آیا این است لازمه به دوش کشیدن عنوان اصولگرایی و رهروان ولایت؟! نمایندگان اگر اصولگرایی و رهروی ولایت را در این بزنگاه مهم نشان ندهند که باید از خود سلب هویت کنند.
آیا فتوای حکیمانه رهبر معظم انقلاب درباره ممنوعیت تولید و به کارگیری سلاح هستهای، مثلاً معطل مصوبه مجلس است که در ماده یک طرح کذایی آمده است؟ مواد 2 و 3 طرح نیز بر تجدیدنظر در همکاری با غرب در صورت فشار و تهدید یا عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات تأکید میکند اما کسی نیست پاسخ دهد که اگر ما در فاصله «روز تصویب» و «روز اجرا» همه تعهدات خودرا به انجام رساندیم، 9700 کیلوگرم از مجموع حدود 10 تن اورانیوم غنی شده ظرف 10 سال را به خارج فرستادیم، 14 هزار دستگاه از حدود 20 هزار سانتریفیوژ را اوراق کردیم و به انبار بردیم، قلب رآکتور آب سنگین اراک را بتون ریختیم، آمار و اطلاعات برخی مراکز مهم را برای جلب نظر مدیرکل آژانس ارائه نمودیم و... پس از آن غرب قبل از انجام تعهدات خود سر باز زد یا در حین انجام دبه کرد و یا آژانس به سنت جاهلی 10 سال اخیر خود بازگشت، ماده 2 و 3 طرح کذایی حتی به درد قُمپز در کردن میخورد؟ و آیا توهین به شعور ناظران نیست که بگوییم در صورت تهدید یا نقض عهد، ظرف 2 سال، ظرفیت غنیسازی را به 190 هزار سو افزایش میدهیم؟! یا مثلاً طنز نهفته در ماده 4 که میگوید «دولت موظف است برنامه هستهای را با چشمانداز تجاری- صنعتی از جمله در حوزه غنیسازی و تحقیق و توسعه دنبال کند و طرح دراز مدت 15 ساله کشور در حوزه غنیسازی و تحقیق و توسعه را سازمان انرژی اتمی ظرف 2 ماه به تصویب شورای عالی امنیت ملی برساند»! این معما را آقایان صالحی و ظریف یا حامیان طرح در مجلس حل کنند که چگونه میشود برای 8، 10 و 15 سال طیفی از تعهدات در زمینه لاغرسازی غنیسازی و تحقیق و توسعه را پذیرفت و از جمله امضا کرد که حدود 9700کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور خارج شود و ظرف مدت توافق سقف 300 کیلو رعایت شود، آنگاه از غنیسازی تجاری و صنعتی هم سخن گفته شود؟! اگر باید 98درصد 10 هزار کیلوگرم اورانیوم کاهش یابد و در سقف 300 کیلو باقی بماند پس در طول یک دهه آینده قرار است آن5060 سانتیریفیوژ در نطنز کدام غنیسازی حقیقی را انجام دهند و تکلیف ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده برای مصارف صنعتی آتی چه میشود؟!
از این دست سوالات، از جمله درباره ضمانت اجرا و... هم در متن گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام و هم درباره متن طرح یک فوریتی فراوان است. رئیس کمیسیون رهروان میگوید «اجرای برجام را تصویب کنیم و مجلس جلوی لغزندگیهای آن را بگیرد.» و این در حالی است که اصل طرح مورد بحث، یک پوست خربزه بزرگ زیر پای مجلس و کشور است. واقعیت این است که نمیتوان مجوز اجرای تعهدات سنگین، نامتوازن، ناهمزمان و برگشتناپذیر ظرف 2-3 ماه را داد و در عین حال چنین تلقی یا تلقین کرد که منافذ خطرناک برجام با توصیه و سفارش و نصیحت و کلیگویی نسبت به کسانی که اصرار به دهنکجی و دور زدن و توهین و تحقیر مجلس را داشتند، بسته میشود. برجام بدون رفع آسیبهای بزرگ موجود در آن، قابلیت اجرایی ندارد و باید برای اجرای آن شروط دقیقی را تعیین کرد. در حقیقت اجرا باید مشروط به تحقق برخی شرایط شود نه اینکه مجوز اجرا را بدهیم و بعد به عنوان دلخوشکنک و ثبت در تاریخ، حاشیه و تبصره بزنیم. باید عمق مسئله را فهمید که برای حریف، برجام بهانه است و به واسطه منافذ آن، اصل کشور و نظام نشانه دشمن است.
مجلس نهم را باید در فرصت دیگری آسیبشناسی کرد؛ این که اختلافات جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری چهقدر عمق داشت یا نداشت و چرا از پهلوی فراکسیون اصولگرایان، فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت سر برآورد؟آنچه واقعیت دارد این که مجلس، بافت حزبی و تشکیلاتی و فراکسیونی منسجمی ندارد، نشان به آن نشان که همین مجلس رای به استیضاح و برکناری آلت دست فتنهگران از وزارت علوم داد. در حالی که فراکسیون اصولگرایان حدود 70-80 عضو و رهروان 180 تا 200 عضو دارد، به نظر میرسد دستکم نیمی از اعضای فراکسیون رهروان، رویکرد متعصب حزبی ندارند و از رفتار اصولگرایانه تا رفتار غیراصولگرایانه در تردد هستند. این، هم تهدید و هم فرصت است. 39 رای فاصله میان موافقان و مخالفان کلیات طرح یک فوریتی حاکی از آن است که تنها جابهجایی 15 تا 20 نماینده میتواند سرنوشت دیگری را برای طرح و مهمتر از آن، بررسی برجام رقم بزند. 136 نمایندهای که در مقابل 39 مخالف، رای به تشکیل کمیسیون بررسی برجام دادند، از ظرفیت مثبت مجلس برای عقلانیت و تحقیق و بررسی حکایت میکنند که در غیر این صورت، از همان ابتدا میتوانستند مانند روابط عمومی وزارت خارجه عمل کنند. نباید اجازه داد دغلکاران و هوچیهای رسانهای با راه انداختن منازعات حیدری- نعمتی در میان دو فراکسیون مدعی اصولگرایی، به امنیت و منافع ملی آسیب بزنند.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب «تصمیمگیری، تشخیص، گذشت از دنیا و اقدام خواص برای خدا در لحظه لازم است که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند. اگر تامل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد» و «توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت... انسان اگر با دیدن یک ناهنجاری در یک شخصی یا یک عملکردی به هم بریزد و دچار یأس و آشفتگی بشود، کار نمیگذرد... امر به معروف و نهی از منکر کنید اما این موجب نشود که آدم این منکر یا نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند یا فاصله ایجاد شود، وحدت را باید حفظ کرد.»
اکثریت اصولگرای مجلس میتواند خطای دیروز را با درایت جبران کند.
- روز تاریخی مجلس
مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهوری در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
جلسه دیروز مجلس شورای اسلامی، بسیار ویژه و تاریخی بود چون دستور کار نمایندگان بسیار مهم بود. در دورههایی که سابقه حضور در مجلس را داشتهام، موضوع «قرارداد الجزایر» را به این مهمی و جلسه مجلس برای بررسی آن را به این حساسیت دیده بودم. موضوع هستهای پروندهای است که نظام جمهوری اسلامی ایران 12 سال درگیر آن بوده و مهمترین دغدغه دولت تدبیر و امید نیز بوده است که تیمی قوی از دیپلماتها، مسئولان و کارشناسان را به سرپرستی قهرمان ملی خود آقای دکتر ظریف راهی این مصاف کرد. به واسطه همین اهمیت پیشبینی میکردیم که موضوع «طرح اقدام متناسب متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» در جلسه روز یکشنبه مجلس با جدیت و حساسیت بیشتر نمایندگان دنبال شود. در دو ماه گذشته روند تشکیل کمیسیون ویژه در مجلس و تهیه و ارائه گزارش نهایی آن و تهیه طرح نمایندگان برای این منظور همه همراه با حساسیتهای زیادی بوده است. بنابراین ما پیشبینی میکردیم که جلسه دیروز به صورت عادی و طبیعی نباشد. از صبح هم شاهد بودیم که مخالفان محترم از همه ظرفیتهای ممکن اعم از اخطار قانون اساسی، تذکر و حتی در یک مورد تهدید آقای دکتر ظریف و دکتر صالحی استفاده کردند.
موافقان محترم هم البته در چارچوب آییننامه داخلی مجلس به منتقدان پاسخ دادند و از طرح خود دفاع کردند و در نهایت وجدان عمومی مجلس به داوری نشست و کلیات این طرح را تصویب کرد. امیدواریم در ادامه کار و در بررسی جزئیات هم نمایندگان محترم با دقت نظر متن تهیه شده را به تصویب برسانند. چرا که در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم با کارشناسی دقیق، بررسی پیشنهادهای مختلف و همفکری با دولت و شورای عالی امنیت ملی طرح و تصویب شده بود.
در جلسه پر هیجان دیروز نباید از مدیریت خوب و ارزشمند صحن توسط آقای دکتر لاریجانی و مهندس باهنر غفلت کرد. ما از نزدیک شاهد بودیم که فشار سنگینی روی رئیس مجلس بود اما ایشان با تدبیری که دارند، جلسه را خوب اداره کردند. مضاف بر اینکه زحمات آقای لاریجانی در ماههای گذشته هم شایسته قدردانی است. با وجود این، برخی سخنان و انتقادات تند علیه رئیس مجلس از سوی برخی نمایندگان مطرح شد که بخشی از آن هم طبیعی بود چون رئیس جلسه مخاطب موافقان و مخالفان است و هنر مدیریت همین است که بتواند فضای جلسه را آرام کند و کار را به پیش ببرد. ما روز گذشته این هنر را در مدیریت آقای لاریجانی دیدیم. من از ایشان و از همه نمایندگان حتی مخالفان تشکر میکنم، به هر حال همه دغدغههای خود را مطرح کردند. امیدوارم این طرح هر چه زودتر تصویب نهایی شود تا مردم ثمرات و خیرات برجام را در اجرا مشاهده کنند.