بله دل كندن از زيبايي سخت است؛ هر نوع زيبايي؛ اما انسان ويژگي ديگري هم دارد كه اهل پيكار و جهاد است. آنقدر ميتواند سختي بچشد كه حتي از خودش هم بگذرد. اين جنگ در ميدان دنيا با پول و ثروت و مقام و رنگ و لعابهاي گوناگون است. اما زمان رفتن از اين دنيا ترسي همه را فراميگيرد، هم بهخاطر ناشناخته بودن جايي كه ميخواهند بروند و هم بهخاطر انس با اين دنيا.
از امام صادق(ع) نقل شده است كه كسي نزد ابوذر آمد و از او پرسيد:چرا ما مرگ را مكروه ميداريم؟ ابوذر گفت: چرا كه شما دنـياي خـود را آباد كرده و آخرت خود را خراب كردهايد، پس خوش نداريد كه از جاي آباد به جاي خراب منتقل شويد. پس به او گفت: رفتن ما نزد خداوند چگونه است؟ ابوذر گفت: رفتن انسان نيكوكار به نزد خدا همانند رفتن غريب و غايب نـزد اهـل خـويش است و رفتن انسان گناهكار نـزد خـدا هـمانند بردهاي فراري است كه او را نزد صاحبش برگردانند.
بهطور كلي نگاه ما به مرگ عامل تفاوت در زندگي هر فرد با ديگري ميشود.
در حديثي از رسول اكرم(ص)، «خروج مؤمن» از دنيا به عالم ديگر به «خروج كودك» از شكم مادر به اين دنيايي كه در آن هستيم تـشبيه شده اسـت.همان نسبتي كه ميان ايـن دنـيا و رحم مادر برقرار است، بين دنيا و آخرت نيز برقرار است؛ يعني اين دنيا در مقايسه با آخرت، غمكده و ماتمكدهاي بيش نيست. همانطور كه كودك در رحم مادر در دنياي كوچكي بود و چه معناي مهمي كه دنيا زندان مؤمن است. رسول خدا فرمودند: بيشترين افراد سير دنيا، بيشترين افراد گرسنه در آخرت خواهند بود. اي سلمان! به راستي دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
همانطور كه بيماري تن،داروهاي شفابخشي دارد، جان انسان هم داروهاي گرانقدري دارد كه ياد مرگ يكي از آنهاست.امام صادق عليه السلام چه زيبا فرمودند:ياد مرگ، خواهشهاي نفس را ميميراند و رويشگاههاي غفلت را ريشه كن ميكند و دل را با وعدههاي خدا نيرو ميبخشد و طبع را نازك ميسازد و پرچمهاي هوس را درهم ميشكند و آتش حرص را خاموش ميسازد و دنيا را درنظر كوچك ميكند.