برای تماشاگر علاقه مند به سینما و ادبیات هم رومن پولانسکی و هم رمان اولیورتوئیست نوشته جاودانی چارلز دیکنز مقوله های آشنایی هستند.
فیلمی که به نظر می رسید کاری بس مخاطرهآمیز برای سازنده آشنایش به حساب بیاید. مخاطرهآمیز از آن جهت که همواره دوباره سازی و اقتباس آثار کلاسیک چالشهای فراوانی پیش روی سازندگانش قرار میدهد و اگر ورسیون اولین این آثار فیلمی درخور توجه و ماندگار نیز باشد که اوضاع بدجوری برای سازندگان ورسیون جدید تیره و تار تصور میشود.
- به نظر میرسيد قرار است اعتبار پولانسکی را بعد از این همه سال خرج دیکنز كنيد؟
فهمیدم ، شماها نیز جزو کسانی هستید که اعتقاد دارید در این ایام ساخت داستانهای کلاسیک به معنی یک شکست مطلق است. اما سینمای من نظر شما را تامین نمیکند.
- ما هرگز مایل به شکست شما نیستیم ، اما آمار و ارقام چنین میگوید. از این که از دیوید لین شکست بخورید واهمه نداشتید؟
من حتی از بن کینگزلی که بازیگری اهل مطالعه و گزیده کار است میخواستم هرگز سراغ هیچ ورسیونی از اولیورتوئیست نرود. او هم همین سوال را داشت و واهمه مرا از دیوید لین مطرح کرد.اما به او گفتم وقتی قرار نیست مبارزهای با لین داشته باشیم ، چه واهمه ای وجود دارد. آن فیلم و جایگاه دیوید لین محفوظ است. من برداشتم از اليور توئيست داستان زندگي است.
- در انتخاب بازیگران ،حضور بن کینگزلی چگونه صورت گرفت؛ منظورم این است که عرف رایج انجام گرفت و مسوول انتخاب بازیگران نام یک دوجین بازیگر را جلوی شما گذاشت ، یا نه از قبل به او نظر داشتید تا فاگین جدید خلق شود؟
مسلما بن را خودم انتخاب کردم و حتی ایدههای مربوط به گریم او نیز پیشنهادی خودم بوده است. ضمن این که شما باید به یاد بیاورید من بن را نزدیک 25سال است میشناسم و پیش از این هم با هم کار کردهایم. منظورم فیلم مرگ و دوشیزه است که حدود پانزده سال پیش ساخته شد.
- در فیلمهای اخیرتان وقتی در آثار قبلی البته منظورم طی این 20تا 25سال اخیر است ، بسیار به ندرت و محتاطانه از ستارگان سینما استفاده میکنید. این در حالی است که آثار قدیمیتر شما مملو از حضور این ستارگان است؟
اگر شما امثال بن کینگزلی یا آدریان برودی و یا سیگورنی ویور یا مثلا جانی دپ را ستاره نمیدانید، خب این وسط گناه من چیست؛
- بله! عمده بازیگران نقش اول شما ستاره هستند، اما منظورم این است که در حین پخش تیتراژ افتتاحیه به چندین نام خاص برنمیخوریم؟
خب اگر این طور بود که من مقیم فرانسه نمیشدم و در همان سیستم هالیوودی چرخ میخوردم.
- به نظر می رسد 30دقیقه ابتدای فیلم زیادی از حد کشدار شده و خسته کننده به نظر میرسد، آیا امکان نداشت برای پرهیز از وقوع این روند، سریع تر کاراکترها معرفی می شدند؟
من اصلا قصد نداشتم در طی ساخت این فیلم هم بدوم و هم بازیگرانم را بدوانم. دوست داشتم پایه ریزی فیلم بسیار محکم باشد، از این رو ترجیح دادم با یک طمانینهای که منطق نیز پشت سر داشته باشد، معرفی کاراکترها را انجام دهم.
- جمله ای از شما معروف است که در زمان ساخت محله چینیها گفته اید: همه کارگردانها فیلم را برای مخاطب میسازند و لذت تمام و خالص وقتی است که بلیت فروش سینما، چراغ گیشه را خاموش می کند...
میخواهید برداشت کنید که من سینمای تجاری را تقدیس میکردم چون اکثر فیلمهایم فروش خوبی داشت.از ساخت محله چینی ها 31سال می گذرد و هنوز از نوع کار من چیزی تغییر نکرده ، حرف من این بود فیلم خوب که از ابزارهای به درد نخور برای جذب تماشاگر استفاده نمیکند، در هنگام فروش وقتی تمام بلیت هایش خریداری شود، یک نوع امیدواری بسیار گرم تولید میکند که هنوز مردم مشتاق سینمای سالم و جذاب هستند.
- در کارنامه حرفه ای شما، پرداختن به مقوله جذاب بازیگری هم البته بسیار به ندرت دیده می شود. آیا باز هم چنین قصدی دارید؛ ضمن این که شما در تعدادی از فیلمهای خودتان نیز بازی کردید.
این که الان از سابقه بازیگری ام بگویم مربوط به نیم قرن پیش می شود. من کارم را با تئاتر و بازیگری به صورت حرفه ای در تئاتر لهستان شروع کردم. چیزی مربوط به 55سال پیش! وقتی هم به سینما آمدم نقشهای کوچکی داشتم ، اما بعد از تثبیت در کارگردانی ، هر چند بسیار کم اما در فیلمهای خودم بازی کردم ، البته یکی دو تا استثنا مثل رقص خون آشامها هم وجود دارد.
- اما سابقه بازیگری در فیلمهای دیگران نیز در کارنامه حرفهای شما موجود است.
تشریفات ساده فیلمی بود که برایم تازه ، در آن سن و سال بالا یک تجربه شوک آور محسوب می شد. مهمترین دلیل همین بود. ضمن این که بازی در نقش اول این فیلم ، اولین تجربه بازیگری من در سینما بود، یعنی بازیگری در فیلمی که خودم کارگردانش نبودم و این البته مربوط به 10سال پیش است که با جوزپه (تورناتوره) کار کردم.
- وقتی علاقه مندان به سینما مطلع شدند استیون اسپیلبرگ مصرانه از شما دعوت کرده تا فهرست شیندلر را کارگردانی کنید هیچ کس متعجب نشد، حتی گفته میشود همه از این رخداد البته اگر انجام می پذیرفت استقبال میکردند، اما رد کردن پیشنهاد اسپیلبرگ برای مردم بسیار تعجب دربرداشت و این در حالی است که شما 10سال بعد پیانیست را ساختید.
این برمیگردد به این که تماشاگرهای قدیمی که حدود 50سال به بالا دارند، از زندگی دوران کودکی من اطلاع دارند.طبیعی بود آنها دوست دارند کارگردانی، فیلمی مثل فهرست شیندلر را کارگردانی کند که خودش در آن سالها بدترین اتفاقات بر سر خود و خانواده اش آمده بود، اما فهرست شیندلر آنی نبود که پولانسکی بسازد. قصه فهرست شیندلر زیادی به قلب و روح من نزدیک بود و من نمیتوانستم در حین ساخت تمرکزم را حفظ کنم . هرگز آن اتفاقات از ذهنم بیرون نمیآید.
- پس پیانیست چه میشود...
پیانیست پاسخ به تمام دغدغههای ذهنی من نبود، اما قصهای بود صددرصد واقعی و ساخت آن در درجه اول ادای دین!
- آقای پولانسکی 5یا 6سال پیش شما اظهار داشتید ساخت آثار ادبی به یک دسته بندی نیاز دارد. همچنین اعتقاد داشتید آثار بزرگ و جهانشمول ادبی را باید در این دسته بندی لحاظ نکرد؛ زیرا امکان ساختن یک اثر ادبی بزرگ به زبان سینما محال است فیلم بزرگی از کار درآید. اگر این اظهارنظر را قبول دارید، پس اولیورتوئیست در این دسته بندی قرار دارد یا خیر؟
خب این حرف را من چندین سال پیش گفتم و بعد از آن هم با مثال های متعدد از این طرز فکر حمایت کردم و هنوز شدیدا به این روند اعتقاد دارم. آثاری از دیکنز، فالکنر، همینگوی و دیگر آثار ادبی برجسته هرگز در سینمای جهان نیز آثاری ممتاز نخواهد شد. ما اگر یک شیفته و عاشق سودایی آثار کلاسیک ادبی میشویم ، به دلیل وجود غنای ادبی آن است. از این رو محال است اجازه دهیم دست تعدی به آن نوشتار دراز شود، یعنی یک رقیب یا شریک برایش درست شود. حالا این رقیب یا شریک تصویر آن داستان باشد، فرقی نمی کند. اما در مورد اولیورتوئیست؛ شما این را به حساب یک قول و قرار نوجوانانه من بگذارید و یک امضای نمادین و خوب... به هر حال یک اسمی نوستالژیک... یا هر فضایی که دوست دارید با هر عنوانی ، به هر حال من به سن و سالی رسیدم که گاهی می توان در مواردی چشمها را بر من بست.