همشهری آنلاین: جای خالی دیپلماسی در منطقه، روابط ایران و آلمان و... موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله‌های روزنامه‌های ۲۶ مهر جای گرفتند.

جاوید قربان‌اوغلی . مدیرکل پیشین وزارت خارجه با تيتر«جای خالی منطقه در  دیپلماسی» در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

با گذشت بیش از دوسال از آغاز به کار دولت یازدهم، رویکرد سیاست خارجی کشور در منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم در «عرصه عمل» همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. البته اگر فقط به حرف و شعار اکتفا شود، انصافا در بیان علاقه وافر ایران به توسعه روابط با همسایگان چیزی کم نگذاشته‌ایم. در آخرین مورد در بیان این تمایل، دکتر ظریف در دیدار با تعدادی از مدیران مسئول رسانه‌های عربی اعلام کرد: «من از دوستان عرب و کشورهای عربی می‌خواهم بر این نکته واقف باشند که آینده ما به هم گره خورده است... ما در منطقه منافع مشترک و تهدیدات مشترک داریم». شعار «تعامل با جهان» روحانی در مبارزات انتخاباتی ٩٢ در سیاست خارجی، برگ برنده‌ای بود که مردم خسته از پرخاشگری و هل‌من‌مبارزطلبی را به سوی او سوق داد. جذابیت این رویکرد در حماسه سیاسی انتخابات ٢٤ خرداد به ثمر نشست و مردم با رأی به روحانی بر این رویکرد مُهر تأیید زدند و رئیس‌جمهوری را انتخاب کردند که در پی تغییر در رویکردهای روابط ایران با خارج و تنش‌زدایی، اعتمادسازی و تعامل مثبت با جهان بود. اولین و مهم‌ترین دستاورد این رویکرد، برون‌رفت پرونده هسته‌ای کشور از بن‌بست و حل‌وفصل آن پس از ٢٢ ماه مذاکرات فشرده و نفس‌گیر بود

.اما سؤالی که ذهن اکثر تحلیلگران را به خود مشغول کرده این است که چرا رویکرد نتیجه‌بخش «تعامل» و استراتژی برد- برد به منطقه و کشورهای همسایه تعمیم داده نشد؟ مگر نه این است که همسایگان، همواره در سیاست خارجی هر کشور جایگاه ویژه‌ای دارند؛ به گونه‌ای که برخی از نظریه‌پردازان، همسایگی را نیمی از سیاست خارجی کشورها می‌دانند و اعتقاد دارند باتجربه‌ترین و قوی‌ترین کادرها و دیپلمات‌ها باید در کشورهای همسایه مأمور به خدمت دیپلماتیک شوند.صادقانه باید گفت یکی از دلایل اصلی این خلأ در سیاست خارجی، گرفتاری رئیس دستگاه دیپلماسی در مذاکرات هسته‌ای و دوری ناخواسته وی از موضوعات منطقه‌ای است که مجال چندانی را برای سامان‌دادن به همسایگان و شاید دیگر موضوعات سیاست خارجی برای او نگذاشته است و چرخ دولت و طبعا وزارت امور خارجه در این وادی هنوز خوب روغن‌کاری نشده است. البته انتظار می‌رفت در شرایطی که دکتر ظریف به‌طور تمام‌وقت درگیر پرونده هسته‌ای است، مسئولان مربوطه در بخش منطقه‌ای وزارت خارجه حساسیت لازم را برای مدیریت و ساماندهی  روابط براساس استراتژی دولت داشته باشند.

اگر قرار باشد دیپلمات‌ها با زبان غیردیپلماتیک که مختص نیروهای غیرسیاسی است، سخن بگویند نیازی به دستگاه عریض و طویل دیپلماسی نیست. هنر دیپلماسی همان‌گونه که در مذاکرات منتهی به برجام شاهد بودیم، حفظ منافع کشور از طریق مذاکره و بدون توسل به جنگ است.نامشخص‌بودن مرزهای سیاست‌گذاران، مجریان و نقش نهادهای غیرسیاسی در عرصه سیاست خارجی، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کشور وارد می‌کند. نمی‌توان وظایف و مسئولیت‌هایی که قانونا به عهده دستگاه دیپلماسی است، با برون‌سپاری به عهده نهادهایی گذاشته شود که حضور آنان در این عرصه، خودبه‌خود نافی رویکرد دولت تدبیر و امید در سیاست خارجی است. رئیس دستگاه دیپلماسی گفته است منافع و تهدیدات مشترکی با همسایگان و کشورهای منطقه داریم.

باید گفت سرعت تحولات خطرناک منطقه، تهدیداتی که از مناطق پیرامونی متوجه کشور است و نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های فرامنطقه‌ای، در صورت ادامه غفلت می‌تواند عواقب ناگواری برای کشور دربر داشته باشد.انتظار می‌رود دولت تدبیر و امید و رئیس دستگاه دیپلماسی پس از خلاصی از پرونده هسته‌ای و رهانیدن کشور از خطر درگیری و تحریم‌ها، وقت بیشتری را صرف منطقه کنند. نتایج شگرف استراتژی تعامل و الگوی برد- برد در مذاکرات هسته‌ای می‌تواند و باید  در سیاست‌های منطقه‌ای  تعمیم داده شود. شاید این توصیه در شرایطی که حوادث اسف‌باری مانند منا، یمن، سوریه و... را پیش رو داریم اندکی سخت و پذیرفتنش دشوار باشد، ولی از یاد نبریم که قبلا کشور از مسائل دشوارتری، مانند کشتار سال ١٣٦٦ مکه و... با درایت عبور کرده است.

  • نقطه عطف در روابط ایران و آلمان

روزنامه ايران در ستون سرمقاله‌اش به قلم کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:

آلمان از دیرباز و در طول تاریخ معاصر همواره روابط گسترده و عمیقی با ایران داشته است. با وجود این سفر «فرانک والتراشتاین مایر» وزیر خارجه آلمان را باید نقطه عطفی در روابط دو کشور تلقی کرد. نقطه عطفی که در ابعاد مختلف قابل بررسی است.

وجه پررنگ و ویژه این سفر در روابط دوجانبه میان ایران و آلمان زمینه‌سازی برای ایجاد روابط گسترده‌تر اقتصادی و صنعتی دو کشور است. روابطی که در صورت تمایل آلمان‌ها، ایران روی گشاده‌ای برای آن دارد. اما نکته حائز اهمیت آن است که آنچه در دوران گذشته رواج داشته است، دیگر تکرار نخواهد شد. ایران دیگر صرفاً خریدار و واردکننده محصولات آلمان نخواهد بود، بلکه هرگونه همکاری دو کشور باید توأم با انتقال فناوری به مراکز توسعه و تحقیق ایران باشد. زیرا نیروی انسانی ارزشمندی که در ایران حضور دارد، می‌تواند در روند توسعه و تحقیق نه تنها به ایران که به آلمان نیز کمک کند. این تعاملی دوجانبه خواهد بود و امیدواریم همکاری‌ها در چنین سطحی شکل بگیرد و امیدواریم که دوستان‌مان در آلمان بخواهند با چنین روحیه‌ای روابط‌شان را با ایران گسترش دهند.

اهمیت دیگر این سفر همزمانی آن با برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران است؛ نشستی که امکان تبادل دیدگاه را میان ایران و نمایندگانی از اتحادیه اروپا برای حل بحران سوریه فراهم آورد و نشان داد زمان آن فرا رسیده که همه طرف‌های مذاکره برای حل بحران سوریه به راه حل‌های سیاسی روی بیاورند و با کنار گذاشتن پیش‌شرط‌های خود راه را برای ورود به مذاکرات سیاسی بگشایند.

چنین نشست‌هایی محل گفت‌وگو و تبادل دیدگاه‌های مختلف است. هر کدام از کشورهای مشارکت کننده در چنین نشست‌های بین‌المللی نظرات خود را بیان می‌کنند و از دیدگاه دیگران مطلع می‌شوند. روندی که در تنظیم استراتژی‌های آینده تأثیر‌گذار خواهد بود. با این حال طبیعتاً چنین کنفرانس‌هایی هیچ گاه محل نتیجه‌گیری نهایی نبوده‌اند و انتظار نمی‌رود که طرف‌های حاضر موافقت خود را با دیدگاهی واحد اعلام کنند. اما مهم آن است که ایران در این نشست و در حضور نمایندگانی از 60 کشور جهان مواضع خود را درباره مبارزه با تروریسم، اهمیت امنیت منطقه و نیز آینده سوریه اعلام کرد. ایران به عنوان کشوری که همواره با تروریسم مبارزه کرده و اکنون نیز برای مبارزه با تروریسم به سوریه کمک می‌کند، بارها اعلام کرده است که آینده سوریه باید تابعی از اراده مردم این کشور باشد. خواست کسانی که در بیرون از سوریه قرار دارند و با پول و سلاح خود ثبات سوریه را برهم می‌زنند، نمی‌تواند آینده سوریه را رقم بزند و مانع اتمام دوران ریاست جمهوری بشار اسد باشد زیرا آقای اسد تاکنون نقش مهمی در حفظ کیان سوریه داشته است.

همچنین در خلال این گفت‌وگوها ایران بر آمادگی خود برای گفت‌وگو با همه کشورهای دیگر از جمله عربستان تأکید کرد. این در حالی بود که «اشتاین مایر» در اظهارات خود پیشنهاد میانجیگری میان ایران و عربستان را مطرح کرده بود. پیشنهادی که جزئیات آن مشخص نبود. اما آنچه مشخص است این است که ایران برای هرگونه داوری و گفت‌وگو آمادگی دارد. همچنین ایران همواره علاقه‌مند بوده با عربستان در مورد مسائل منطقه مذاکره کند و این را بارها گفته است و تحقق این امر به اراده مقامات عربستانی بستگی دارد که چقدر بخواهند وارد مذاکره جدی با ایران شوند.

پاتك‌هايي كه عاقلانه نيست

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

هر رقابت يا چالش سياسي مثل يك مبارزه واقعي است. اگر شرافتمندانه باشد، موجب رشد و ارتقاي جامعه و سياست مي‌شود و اگر ستيزه‌جويانه و غيراخلاقي باشد، جامعه را به عقب برمي‌گرداند. مي‌توان گفت كه در يك جامعه توسعه‌يافته و در پايان هر مبارزه سياسي تا حدي به دانش و فهم عمومي از يك يا چند موضوع سياست افزوده شده است و چنان نيست كه مبارزه پايان يابد و در عين حال بر فهم و درك عمومي اضافه نشود. ولي در ايران اين مساله نيز، مثل ساير امور، قرار نيست كه وقتي پايان يافت، درس و تجربه‌اي بگيريم و فهم و درك خود را از امور ارتقا دهيم.

در قضيه برجام، طرفين اشكالات و حتي اتهامات گوناگوني از يكديگر دريافت كردند يا به هم زدند. ولي در اين ميان از ميان ايراداتي كه موافقان برجام بر مخالفان آن وارد مي‌كردند، دو اشكال بيش از هر اتهام ديگري عليه آنان با استقبال مواجه شد و در عمل هم نتوانستند پاسخ شايسته‌اي براي آن بيابند، لذا كوشيدند با اظهارات نسنجيده، به قول خودشان پاتك بزنند. نخستين اتهام اين بود كه مخالفان برجام را «كاسبان تحريم» معرفي كردند. به اين معنا كه مدعي شدند آنان از وجود تحريم منتفع مي‌شوند، زيرا با وجود تحريم مي‌كوشند كه روش‌هاي غيرقانوني را براي دور زدن تحريم امتحان كنند. اين روش‌ها غيرشفاف، فردي و با فساد فراوان همراه است و هر كس در آن وارد شود، مي‌تواند سودهاي كلان و بي‌حساب و كتابي به جيب بزند. ضمن اينكه افراد متعهد و معتبر به هيچ‌وجه وارد اين جريان نمي‌شوند...

چون مي‌دانند نتيجه آن فقط بدنامي است. بنابراين افراد بي‌قيد و بند، بي‌مايه و حتي بي‌اعتبار و فاقد شخصيت و اخلاق براي اين كار مناسب‌ترند، يا حداقل اينكه بيشتر از اين نوع افراد وارد اين كار مي‌شوند و چون اين افراد به وسيله دولتي‌ها انتخاب مي‌شوند، به طور عادي منابع حاصل را با آنان شريك مي‌شوند. به همين دليل برخي تحليلگران استقبال دولت گذشته از تحريم را به همين نوع كاسبي‌ها ربط مي‌دادند و بسياري از پرونده‌هاي فساد اقتصادي كه در حال حاضر در دادگاه‌هاست مربوط به همين مساله است. از پرونده بابك زنجاني گرفته تا گم شدن دكل‌هاي نفتي و... و افرادي بودند كه در عرض مدت كوتاهي ثروت‌هايي به دست آوردند كه در ده‌ها سال هم امكان كسب آنها نبود. حالا در برابر اين اتهام، مخالفان برجام چه گفتند؟ يكي از رهبران مخالف برجام كه خيلي فعال بود، گفت: «كاسب تحريم آنان هستند كه در اوج تحريم مجوز صرافي گرفتند و عايدي نصيب آنان شد.» اول اينكه اين نوع كاسبي در مقايسه با آنچه در فوق گفته شد، بسيار اندك است. دوم اينكه خوب همان‌ها را نام ببريد، شايد آنان هم مخالف برجام باشند؟ چرا نام نمي‌بريد؟ و سوم اينكه بر فرض چنين افرادي هم باشند، در زمان دولت شما انجام شده و اگر رانتي نصيب آنان شد، به دليل مسووليت دولت مورد حمايت شما بوده است. پس اعتراض شما نسبت به چيست؟ به علاوه اين مساله را چرا الان و پس از گذشت چهار سال مي‌گوييد؟ چرا همان اول كه نماينده شديد عليه رييس‌جمهور مورد حمايت خودتان در خصوص اين توزيع رانت‌ها اعتراض نكرديد؟ ملاحظه مي‌شود كه اين نوع پاتك مثل پرتاب گلوله شيميايي به سوي دشمن است در حالي كه باد شديدي از سوي دشمن به سوي جبهه خودي جريان دارد؛ لذا همه گازها را به خورد خودمان مي‌دهيم!

ايراد دوم خسارات ناشي از تاخير در تصويب و اجراي برجام است كه گفته مي‌شود روزانه به ٤٠٠ ميليارد تومان مي‌رسد. مسووليت آن نيز متوجه مخالفان است. همان آقاي مخالف براي انجام يك حمله متقابل گفته است: «قيمت نفت در سايه ديپلماسي ضعيف انرژي كمتر از نصف شده و روزانه بيش از ٢٠٠ ميليارد تومان از درآمدهاي كشور از بين رفته است.» اول اينكه فرض كنيم چنين باشد. تحريم كه كل نفت را دچار مشكل كرد، چه قيمت آن پايين باشد و چه بالا. به علاوه وقتي ايران تحريم شد، ديگر صادراتي نداشت كه بتواند بر قيمت آن موثر باشد؟ مثل اينكه افغانستان بخواهد بر قيمت نفت اثر بگذارد. به علاوه قيمت نفت كه در دولت روحاني كاهش نيافت، در دولت دوستان شما كه ديپلماسي قدرتمندي داشتند آغاز شده بود و در دولت روحاني تشديد شد؛ به اين دليل روشن كه مقدماتي را كه غربي‌ها براي كنترل قيمت نفت چيده بودند در اين سال‌ها به ثمر رسيد. به علاوه با صادرات كمتر از يك ميليون بشكه نفت كه محصول سياست نفتي دولت شما بود، چگونه مي‌توان در تعيين قيمت نفت موثر بود؟ وقتي با عربستان كه نزديك به ١٠ ميليون بشكه توليد و صادرات دارد، در رقابت و ستيز هستيد، درباره قيمت نفت چه كار خواهيد كرد؟ به علاوه و از همه مهم‌تر آن موقع كه قيمت نفت به ١٤٠ دلار رسيد، چرا ارزهايش را ذخيره نكرديد؟ مگر يادتان رفت كه مسوول ديپلماسي نفتي شما اعلام كرد كه: «نفت ٢٠٠ دلار مي‌شود اگر ايران تحريم شود.» حالا كه اين پيش‌بيني محقق نشده چه كسي پاسخگوست؟

به نظر مي‌رسد كه مخالفان برجام و طرفداران آنان قصد درس‌آموزي از آنچه گذشته را ندارند ولي فراموش نكنيم كه روزگار و الزامات آن در نهايت همه را مجبور به درس‌آموزي مي‌كند، فقط هزينه‌هاي آن زيادتر از معمول خواهد بود.

  • ساعتی بیش نمانده تا صبح

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

زمانی نه چندان دور بود که در ماه ذی‌الحجه، کم‌کم مردم مهیای محرم می‌شدند و از عید غدیر به بعد رفته رفته فضای شهر و دیار سیاهپوش می‌شد. لباس‌های مشکی از دل بقچه‌های خوش‌عطر بیرون می‌آمد و مومنین خیمه‌های عزای ارباب بی‌کفن را علم می‌کردند. دیگ‌های نذری را از صندوق‌خانه‌ها بیرون می‌آوردند و زنان محل برنج پاک می‌کردند و مخلفات قیمه امام حسین را با هزار وسواس و دقت مهیا می‌کردند و بازار گلاب و هل و قند و چایی گرم می‌شد.

بچه‌ها زنجیری برای خود جور می‌کردند و پیراهن مشکی و.... ما ایرانیان خداجو و خداپرست، هم عید نوروز خود را که ابتدای سال جدیدمان است گرامی می‌داشتیم و می‌داریم و هم محرم را که اول سال قمری است. اولی را برای جشن و شادی و دومی را به رسم جوانمردی، ادب و اعتقادی که در خونمان به امانت سپرده شده و به یاد سرور آزادگان عالم برای عزاداری. گویی صدای زنگ قافله حسین از ذی‌الحجه به گوش‌هامان می‌رسد و با هر قدمی که این کاروان برمی‌دارد دل‌هامان می‌لرزد و مضطرب می‌شود و صدایی از نهادمان به گوش می‌رسد، حسین جان کوفه نیا...

و می‌د‌انیم که نمی‌شود کسی چون حسین با کسی چون یزید کنار آید و مگر می‌شود شب و روز با هم جمع بیایند؟ مگر می‌شود آنها که نه ظلم می‌کنند و نه ظلم می‌پذیرند با آنان که فقط ظلم می‌کنند کنار آیند؟ حسین پاک است و پاکیزه که آیه تطهیر در شأن خانواده آنهاست و همیشه پاکی و پاکان دشمنانی دارند که سرسختند و سر سازگاری و رضایت ندارند مگر با آنان که از آنها پیروی کنند و هیهات از حسین و حسینیان که با ناپاکان بر سر پاکی بسازند و از آنها پیروی کنند که این سر ز سربلندی بر ساق عرش ساید و زندگی با یزید ذلت است و هر آزاده‌ای از ذلت به دور است تا چه رسد به حسین که فرزند زهرای اطهر است.

 و حسین حسین است و اهل سازش با ناپاکان نیست. ناپاکانی که پشت در پشت کمر به نابودی اسلام و انسانیت بسته‌اند و آب را از سرچشمه آلوده‌اند و مردمان را به انحراف کشیده‌اند و به هیچ چیز جز بندگی شیطان نمی‌اندیشند. نه اهل اصلاحند و نه اهل انصاف. عهد می‌بندند و به آنی می‌شکنند. اگر از توطئه‌ای فارغ شوند به دسیسه‌ای دیگر مشغول می‌گردند. در زمین فساد می‌کنند و خون مظلومان می‌ریزند و... و هیچ مانعی برای خود نمی‌بینند مگر مردان واقعی خدا مثل حسین و آنها که اهل حسینند. چرا که حسینیان اهل جهادند و عقیده نه عافیت‌اندیشی و سازش و حیله. و خانه‌هاشان را در کنار آتشفشان‌ها بنا کرده‌اند و مگر نه اینکه زندگی جز عقیده و جهاد نیست و فرموده‌اند آنان که جهاد کنند خداوند لباس عزت به تنشان می‌کند و آنان که از جهاد رویگردانند خداوند لباس ذلت بر تنشان خواهد پوشاند.

و ما که ثابت کردیم اهل حکمتیم و جوانمردی و فرزند استدلالیم و عاشق حق، همچون تمام آزادگان تاریخ، به جای همه آن چیزی که به نام اسلام یزیدی و اسلام سازش با یزیدیان می‌خوانند، اسلام حسینی را برگزیدیم. که منطق حسین منطق راست و درست و منطق پیامبران و صالحان و اولیای خداست و منطق یزید متعلق به قابیلیان و فرعونیان و نمرودیان است و اهل شیطان.  و آنانی که منطقی جز این دو ندارند سازشکارند و مذبذبین بین ذالک. (1) گاهی با حسینند و گاه با یزید. در صلح و صفا با حسینند و در سختی و بلا با یزید. به طمع عمارت با کاروان حسین به کوفه می‌روند تا از آن باغ‌های سرسبز و میوه‌های رسیده و چشمه‌های جوشیده و پرآب کوفیان بهره‌ای ببرند و وقتی به کربلای تاریخ رسیدند و وعده گندم ری را از یزید شنیدند، اهل معامله با او شدند و یوسف فروختند و از همین‌ها بودند که با گریه، خلخال و زیور از دخترکان کربلایی می‌ربودند و با اینها بودند آنها که نه با یزید بودند و نه با حسین. آنها که وقتی کفر بر سینه توحید نشسته را دیدند، سر سجاده نشستند و به نافله مشغول شدند. غافل از اینکه آنها که حسین را دوست نگیرند یزید را هم دشمن نگیرند در اصل جزو فرومایگانند و حسین را با آنها کاری نیست. حسین قتیل‌العبرات است و اهل وفا با یاران. آنها که عهدشان با خدا را وفا کردند و ثابت کردند که در بلای کربلا، حسین را تنها نمی‌گذارند و چون حبیب و مسلم حسینی‌اند.

و حسین جان خدا می‌داند که ما ثابت کردیم با توییم و چون که حقی با تو مانده و می‌مانیم و به حق نمکی که از سفره شما خورده‌ایم وفاداریم و هرچه پیش آید خوش آید که ما را غمی نیست. سری داریم که به راه شما گذاشته‌ایم و ترسی نداریم که برایت سر ببازیم که گفته‌اند دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم. رهبرانی از نسل تو برگزیدیم و همچون تو سخن حق گفتیم. چون تو میانه راه تنها ماندیم و استقامت کردیم. پدران و مادرانمان را کشتند و یاحسین گفتیم. وقتی جنازه فرزندان به آغوشمان دادند فدای حسین گفتیم وقتی جنازه هم ندادند و تنها خبرش را آوردند باز هم به قربان حسین گفتیم. وقتی سلحشوری از ما به زمین افتاد به یادت بودیم و وقتی دلاوری برخاست به راهت بودیم. آن قدر با تو بودیم که گویی در کربلا هم با تو بوده‌ایم و با زینبت مویه کرده‌ایم و خار از پای طفلانت گرفته‌ایم. از نگرانی رقیه‌ات هزار بار مردیم و زنده شدیم و برای اصغرت قلب‌هامان هزارپاره شده.

تاکنون نشده بی‌یاد تو آبی بنوشیم و شرمنده تو و فرزندانت نشده باشیم که آموخته‌ایم به هر جرعه آبی توان نوش کرد، حسین را نباید فراموش کرد.  ما نه فقط در کربلا با تو بوده‌ایم که الان 1376 سال است با توییم. همین سال‌هایمان را ببین آقا. ببین یزیدیان بعد از تو و عباست چه می‌کنند. کربلایی درست کرده‌اند از فلسطین تا افغانستان. خنجر زهرآگین یهود را بر پهلوی بلاد مسلمین زده‌اند. شمرهاشان را امان‌نامه به دست به دنبال فریب دادن زودباوران و خستگان فرستاده‌اند و حرمله‌ها را زنجیر باز کرده‌اند.

هزاران کودک بی‌گناه و معصوم را یا از گرسنگی و تشنگی و یا با تیر و ترکش می‌کشند و یا با ترس و وحشت. نوامیس مسلمین را به کنیزی می‌برند و دیگر نه سنی می‌شناسند و نه شیعه. طاعونی است که همه را با هم می‌کشد. کسانی که خودشان را فرزندان یزید می‌دانند دیگر به جای خیمه‌ها آدم می‌سوزانند و سر بریدن رسم روزانه آنها شده. جگر خوردن را از مادرشان هند جگرخوار به ارث برده‌اند و تزویر و نفاق را از ابوسفیان. دین‌سازی را از معاویه آموخته‌اند و جنون و حماقت را از یزید. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده‌اند. برای مسخ دین جدت، جدیت دارند و هزار شریح قاضی درست کرده‌اند که هزاران فتوا برای قتل خوبان و رسم خوبان و دین خوبان صادر کنند. حاجیان کعبه را با لب تشنه می‌کشند و بدون تیغ و سنان بدن‌هاشان را متلاشی می‌کنند. حبیب سپاه آخرالزمانی‌ات را به جرم دفاع از حرم خواهر مکرمه‌ات به شهادت می‌رسانند و...

ببین آقا که هرچند روزی سخت‌تر از روز تو نیست ولی ما بعد از تو عاشورایی به طول تاریخ داریم و کربلایی به عرض آن. پس دعا کن برایمان ای سید و سالار شهیدان و از خدا فرج فرزندت مهدی را بخواه که دیگر دارد آمدنش دیر می‌شود. ما که به امر سیدمان مطیعیم و آماده بر پنجه نشسته، مترصدیم و کمین گرفته تا انتقام خون تمام خوبان تاریخ و انتقام تو را ای دردانه خدا، بگیریم.

می‌خواهیم انتقامت را بگیریم که خونخواهان توییم. از خدا بخواه که دیگر ستم این ستمکاران و ناله‌های ستمدیدگان بر سینه‌هامان سنگینی می‌کند و بی‌تابمان کرده است. نه از تحریم‌نامه‌های موریانه خورده آنان واهمه داریم و نه امان‌نامه‌های آنان فریبمان می‌دهد که همگی دروغ در دروغند و با شهرهای زیرزمینی و موشکی خود ثابت کردیم که ساده‌لوح نیستیم و دست روی دست نگذاشته‌ایم، آماده‌ایم و به امید آمدن صبح ظهور چشم به راه مهدی تو دوخته‌ایم و دعاگوییم و می‌دانیم که به زودی اذان پیروزی و فتح سر خواهیم داد و موعدمان صبح است و تا صبح ساعتی بیش نمانده است.