اين تسهيلات بهمنظور تقدير از ايثارگران، در قوانين پيشبيني ميشود و برخلاف تسهيلات جبراني كه جزو تعهدات حاكميت در قبال ايثارگران است، تصويب آنها باتوجه به منابع و امكانات موجود كشور در قوانين و مقررات پيشبيني ميشود. اين تسهيلات بر دو گونهاند: بخشي از اين تسهيلات با محدوديت منابع مواجه نيستند لذا تعميم آن به تمامي ايثارگران با مشكلي مواجه نخواهد شد؛ مانند بازديد رايگان يا نيمبها از موزهها و... كه معمولا در بودجه سنواتي براي آن بار مالي پيشبيني نميشود، لذا اولويتبندي ايثارگران در بهرهمندي از اين تسهيلات ضرورتي ندارد. اما اغلب تسهيلات رفاهي داراي اين شرايط نيستند و براي ارائه آنها ضروري است بار مالي در بودجه سنواتي پيشبيني شود. بديهي است بهرهمندي از اين تسهيلات بايد با رعايت اولويتبندي و رتبهبندي ايثارگران انجام گيرد و نميتوان باتوجه به محدوديت منابع آن را به همه ايثارگران تخصيص داد.
حال بايد از طراحان امتيازبندي تركيبي عوامل ايثارگري پرسيد كه اين طرح درصدد است كداميك از تسهيلات را منطبق با امتيازبندي تركيبي به ايثارگران ارائه كند؟
ايثارگران در قوانين و مقررات مصوب شامل رزمندگان، جانبازان، آزادگان و شهدا بودهاند و خانواده آنان شامل همسر، فرزندان و والدين به عنوان وابسته ايثارگر مطرح و منطبق با وابستگي، به هركدام خدماتي ارائه ميشود. ادغام ايثارگر و وابسته در قالب عنوان ايثارگر، فاقد توجيه منطقي و كارشناسي است و در عرف قوانين موجود و مصوب نيز تاكنون چنين نبوده است. لذا تنظيم جدولي تحت عنوان ايثارگري و تداخل وابستگان ايثارگر در عنوان ايثارگري، امري غريب و خارج از عرف است.
طراحان اهدافي را بر طرح خود ذكر كردهاند. اگر به اكثر طرحها و لوايح تصويبي در حوزه ايثارگري مواجهه كنيم همين اهداف را كم و بيش خواهيم ديد. گويا همه طرحها و لوايح ايثارگران داراي چنين اهدافي هستند ولي پس از مدتي گويا اين طرح نتوانسته به اهداف خود برسد و طرح ديگري علم ميشود.
در مقدمه كه به دلايل توجيهي طرح اشاره دارد با يك آشفتگي مواجه ميشويم، در حالي كه ادعاي طراحان و دغدغه آنان جانبازان زير 25درصد و رزمندگان است و در حقيقت قصد دارند اين دو گروه را در يك كفه قرار دهند و از عدمرسيدگي به آنان سخن بگويند. خدمات اين دو گروه را با هم مقايسه ميكنند و اعلام ميكنند كسي كه تنها 5درصد جانبازي دارد در صورت اشتغال از پرداخت كسورات بيمه و بازنشستگي و همچنين ماليات برحقوق معاف است ولي رزمندهاي كه 8سال سابقه حضور داوطلبانه در جبهه دارد از اين امكان برخوردار نيست.
يا جانباز 25درصد قطع عضو يا داخلي را با جانباز اعصاب و روان 20درصد مقايسه كرده و براي جانباز 20درصد اعصاب و روان شرايط حادتري متصور ميشوند.
اين موضوع يك مغلطه كاملا آشكار است كه مورد بيتوجهي و بيدقتي قرار ميگيرد. كميسيونهاي پزشكي، در گذشته درصد جانبازان اعصاب و روان را واقعي ثبت نميكردند و اين مسئله باعث تضييع حقوق اين عزيزان ميشد. تعيين اگر نظام تصيني درصد همچنان اين ظلم را به جانبازان اعصاب و روان ميكند، قطعا بايد نسبت به اصلاح آن اقدام كرد و لزومي ندارد آن را بهانهاي براي تصويب طرحي قرار دهيم كه نمونههاي قابل طرحش، مبناي صحيحي ندارد.
قانونگذار درصد جانبازي را ميزان آسيبديدگي جسمي و رواني ميداند كه توسط كميسيون پزشكي تخصصي تعييندرصد بنياد مشخص و حسب مورد تجديدنظر ميشود. اگر نظام تعيين درصد همچون گذشته غلط است آن را اصلاح كنيد، درغيراينصورت با اين كار فقط صورتمسئله را پاك كرده و به دنبال راهحل نرفتهايد.
از نكات قابل تامل اين طرح ماده يك آن است كه بيان ميدارد: مراتب ايثارگري تمامي ايثارگران براساس جدول شماره يك اين طرح طبقهبندي شده و مجموع امتيازات مأخوذه مبناي اعطاي تسهيلات مقرر در قوانين و مقررات خواهد بود.
از طراحان بايد پرسيد خدمات تخصصي ايثارگران چه ميشود؟ بديهيترين مسئله درباره ايثارگران اين است كه برخي از آنان باتوجه به شرايط جسمي و روحي از تسهيلات ويژه و خاصي در حوزههاي درمان، اياب و ذهاب، نگهداري و... برخوردار ميشوند كه ديگران از آن برخوردار نبوده و لزومي براي بهرهمندي آنان وجود ندارد. حال اين خدمات ويژه در كجاي طرح پيشبيني شده است؟ آيا ميتوان خدمات ويژه را هم براساس نوع كارتي كه در جدول شماره 2ذكر شده ارائه كرد؟